مرگ مغزی به وضعیت غیرقابل بازگشت همه عملکردهای مغز اطلاق میشود. درچنین وضعیتی همهٔ نورونهای مغز درنتیجهٔ هیپوکسی تخریب میشوند.
مرگ مغزی یکی از معیارهای قطعی تعیین کننده مرگ است. معیار دیگر از بینرفتن گردش خون و تنفس است. برای تشخیص مرگ مغزی باید تمامی اعمال مغزی به صورت غیرقابل برگشت از بین رفته باشند.
آسيب و تخريب غير قابل جبران به نيمكره ها و ساقة مغز را مرگ مغزي گويند.
محو كامل تظاهرات فيزيولوژيك قشر خاكستري و هسته هاي قاعدة مغز و همچنين ساختمان مشبك و ساير اجزاء ساقة مغز به عنوان مرگ مغزي تلقي مي شود.
بیمار مرگ مغزی، صحبت نمی کند، نمی بیند، به هیچ یک از تحریکات خارجی پاسخی نمی دهد و بدون استفاده از دستگاه تنفس مصنوعی قادر به تنفس نخواهد بود.
در مرگ مغزی، خونرسانی به مغز متوقف شده، اكسیژن رسانی به آن انجام نمی گیرد. مغز تمام کارکرد خود را از دست می دهد و دچار تخریب غیر قابل برگشت می گردد. اگرچه پس از مرگ مغزی اعضای دیگر از جمله قلب، کبد و کلیه ها هنوز دارای عملکرد هستند، بتدریج در طی چند روز آینده، از کار خواهند افتاد.
تصادفات رانندگی، وارد آمدن ضربه شدید به سر، سقوط از ارتفاع، خونریزیهای داخلی مغز، سکته مغزی و مسمومیتهای شدید از علل مهم مرگ مغزی به شمار میروند.
مرگ مغزی به وضعیت غیرقابل بازگشت همه عملکردهای مغز اطلاق میشود
هر گونه آسیب شدید به مغز می تواند منجر به تورم بافتی شود. از آنجایی که مغز در یك فضای بسته (استخوان جمجمه) قرار دارد و جایی برای این افزایش حجم وجود ندارد، بر بخش های پایین تر مغز (ساقه مغز) فشار آورده، مانع جریان گردش خون به قسمت های بالا یی می گردد و بیش از پیش مانع اكسیژن رسانی می شود.
این فرایند ممكن است چند دقیقه یا چند روز به درازا بكشد. قلب به کمک دستگاه تنفس مصنوعی به فعالیت ادامه داده، به اعضای دیگر اكسیژن می رساند، در حالی كه بافت مغز و ساقه مغز كه وظیفه كنترل تنفس و ضربان قلب را بر عهده دارند از این ماده حیاتی (اكسیژن) محروم مانده، دچار مرگ می شوند.
مرگ مغزي يعني نرسيدن اكسيژن يا جريان خون به مغز، ولي اعضاي ديگر بدن مانند قلب، كليه ها يا كبد تا مدتي زنده و قابل پيوند هستند. اين ارگانها، درصورت اقدام به موقع، مي تواننددر بدن شخص ديگري بوسيله پيوند اعضا استفاده شوند. با اين حال، تخريب اعضاي بدن به فاصله كمي پس از مرگ مغزي شروع مي شود. به همين علت است كه فرايند پيوند اعضا بايدهرچه زودتر انجام شود.
امکان بهبودی و بازگشت بیمار مرگ مغزی به هیچ عنوان وجود ندارد
شواهدی دال بر مصرف داروهای تضعیف کننده دستگاه عصبی مرکزی وجود نداشته باشد، شواهدی دال بر هیپوترمی (دمای کمتر از 32 درجه) بعنوان عامل اغما وجود نداشته باشد، اختلالات متابولیک، توکسیک، اندوکرین عامل اغمای بیمار نباشند.
که موجب وابستگی و نیاز قطعی به دستگاه تنفس مصنوعی (ونتیلاتور) گردیده است. در این مورد رد مصرف داروهای شل کننده (عوامل مهار کننده عصبی عضلانی) و سایر داروها بعنوان عامل نارسایی تنفسی ضروری است.
پزشکان همچنین برای اثبات مرگ مغزی بررسیهای بالینی لازم را انجام میدهند. این بررسیها عبارتند از: عدم حرکات خودبخودی و عدم پاسخ به شدیدترین تحریکات دردناک، ثبات قطر مردمکها و عدم واکنش به تحریکات نوری با شدتهای متفاوت.
تایید نهایی یافتههای بالینی با انجام و اثبات آزمونهای پاراکلینیک تکمیلی صورت میپذیرد. از تست آپنه برای مشاهده فعالیت تنفسی بیمار استفاده میشود که در صورت عدم مشاهده هرگونه فعالیت تنفسی بدون دستگاه ونتیلاتور، مرگ مغزی بیمار تایید میشود.
همچنین در دو نوبت و حداقل به فاصله 6 ساعت و هر نوبت بهمدت 20 دقیقه از بیمار نوار مغزی گرفته میشود که ایزوالکتریک بودن نوار مغزی در دو نوبت مؤید مرگ مغزی است.
تمام این مراحل تحت نظر تیمی از کارشناسان شامل دو پزشک متخصص نورولوژی و یا یک متخصص نورولوژی و یک متخصص جراحی مغز و اعصاب، یک پزشک متخصص بیهوشی و پزشک نماینده سازمان پزشکی قانونی کشور انجام میشود و درصورتیکه کلیه یافتههای بالینی و آزمونها بهمدت ۲۴ ساعت بدون تغییر بمانند، مرگ مغزی از سوی این متخصصان تایید میشود.
مرگ مغزي يعني نرسيدن اكسيژن يا جريان خون به مغز ولي اعضاي ديگرتا مدتي زنده هستند
خیر، امکان بهبودی و بازگشت بیمار مرگ مغزی به هیچ عنوان وجود ندارد.
مواردی که شنیده اید فرد دچار مرگ مغزی شده و سپس بهبود یافته است، در واقع مرگ مغزی نبوده است. این بیماران در کمای عمیق بوده ولی نزدیکان آنها و یا حتی گاهی برخی از پزشکان و پرستارانی که درباره تفاوت مرگ مغزی و کما اطلاعات کافی ندارند چنین برداشت نادرستی کرده اند.