چرا برخی افراد خودکشی می کنند؟ وقتی مشکلی در تعداد وسیعی از مردم تأثیر دارد باید به ماورای افراد، ساختار اجتماعی، الگوهای اجتماعی، اقتصادی و سیاسی جامعه نظر افکنیم.شاید برای خانواده ها مهم باشد که بتوانند فرزندانشان را از آسیب های اجتماعی دور نگه دارند. شاید برای آنها مهم باشد که با دانستن اطلاعاتی به راحتی خواهند توانست جلوی اقدامات اشتباه فرزندان خود را بگیرند. شاید…
لابد این خبرها و امثال این خبرها را در این ایام زیاد شنیده باشید:
اردیبهشت:دانشجوی دانشگاه محقق اردبیلی در اتاق خود در خوابگاه دانشگاه، آخرین بار از گوشی همراه خود استفاده کرد و در پیامکی از خانواده اش خداحافظی و طلب حلالیت خواست.
اردیبهشت:بنا به اعلام مسئولان دانشگاه دانشجوی دختر شیرازی در محلی خارج از دانشگاه اقدام به خودسوزی کرده و درحال حاضر در بیمارستان قطب الدین شیراز بستری است.
تیر:سرپرست ایستگاه ٣٢ سازمان آتش نشانی و خدمات ایمنی شهرداری مشهد گفت:اختلافات کارگر و کارفرما سبب خودسوزی کارگر زن ٢٨ ساله شد.
تیر:زن 30 ساله اردبیلی به دنبال شدت اختلافات خانوادگی با همسر و خانواده وی، در یکی از روستاهای سردآبه دست به خودسوزی زد.
علت خودکشی
خودکشی به عنوان بخشی از انحرافات اجتماعی شناخته شده و آن عبارت است از یک عمل ارادی که طی آن شخص خود را به وسیله ای مثل اسلحه، قرص، آتش، حلق آویز کردن، گاز و… از بین می برد. برای بررسی هر پدیده اجتماعی نخست باید آن را تعریف کرد و چارچوب موضوع مورد بررسی را مشخص و محدود کرد. زیرا قلمرو و دامنه مسائل و پدیده های اجتماعی گسترده و هم پوش است.
پدیده های اجتماعی به دلیل پیچیدگی خود ابعاد متفاوتی دارند که مطالعه همه آنها امکان پذیر نیست. جامعه شناسی مسائل اجتماعی طیفی از موضوعات مختلف را دربر می گیرد و به مطالعه، تعریف بررسی علل و راه حل های مسائل اجتماعی می پردازد. خودکشی نیز مسأله ای اجتماعی است. پس لازم است ابتدا آن را با رویکردی جامعه شناختی تعریف کنیم و سپس توضیح دهیم که چرا مسأله ای اجتماعی است.
سی رایت میلز در اثر ارزنده خود پیمان جامعه شناسی یکی از نخستین و وسیع ترین تعریف را از مسأله اجتماعی عرضه کرده است. «وی قویا استدلال می کند که وقتی مشکلی در تعداد وسیعی از مردم تأثیر دارد باید به ماورای افراد و از این رو به ساختار اجتماعی، الگوهای اجتماعی، اقتصادی و سیاسی جامعه نظر افکنیم.» بنابراین ملاک مسأله بودن پدیده ای در جامعه از دیدگاه میلز آزاردهنده بودن آن برای شمار زیادی از مردم است.
جامعه شناسان بعد از میلز با الهام از وی مسأله اجتماعی را مشکلاتی تعریف کرده اند که با تعداد فراوانی از مردم ارتباط دارد، ناشی از علل اجتماعی ساختاری است و همچنین مستلزم راه حل های اجتماعی- ساختاری است.
حال با این تعریف از مسأله اجتماعی آیا خودکشی مسأله ای اجتماعی است؟ جواب این سوال مثبت است. در اغلب کشورهایی که اطلاعات آنها در دسترس است خودکشی در بین ١٠ علت اول مرگ در تمام سال های زندگی قرار دارد. در برخی کشورها نیز خودکشی یکی از ٣ علت اول مرگ در سنین ٣٤-١٥ سالگی است. با این زمینه به راحتی می توان به گستردگی مسأله خودکشی پی برد و همچنین از آن به عنوان مسأله اجتماعی فراگیری درجوامع کنونی بحث کرد.
سوالی که دراینجا مطرح می شود این است که خودکشی چیست و آیا می توان آن را تعریف و تحدید کرد؟ آیا می توان تعریف جامعه شناسانه ای از آن داد؟
امیل دورکیم جامعه شناس بزرگ کلاسیک قرن نوزدهم، که بخشی از تلاش های علمی خود را به بررسی مسأله اجتماعی اختصاص داد، در اثر گرانقدرش خودکشی، تعریف نسبتا جامع و جامعه شناسانه ای از خودکشی داد. به نظر دورکیم خودکشی عبارت است از هر نوع مرگی که نتیجه مستقیم یا غیرمستقیم کردار مثبت یا منفی خود قربانی است که به نتیجه آن آگاه بوده است.
خودکشی انفرادی ترین تصمیم و پدیده در زندگی انسان است. خودکشی رفتاری است پیچیده که از تمایل و فکر خودکشی تا اقدام به خودکشی منجر به مرگ را در بر می گیرد، هر چند عموما فکر خودکشی و اقدام به آن از نشانه های افسردگی در همه سنین است اما افسردگی تنها علت خودکشی (خودسوزی) نیست، خودکشی واکنشی است با طبیعت رشدی که برای همه بیماران روانی و احتمالا برای بسیاری از افراد طبیعی جنبه فراگیر و شایع دارد.
خودکشی علل و اسباب متعدد و متفاوتی دارد، پیر و برنا، زن و مرد و فقیر و غنی بسیاری در کشورهای مختلف جهان، در شرایط خاصی، عطای «شیرینی» زندگی را به «لقایش» می بخشند و در «تلخی» مرگ راه رستگاری می جویند!
به هر حال خودکشی در بعضی از نقاط جهان، انگیزه اعتراض به شرایط سیاسی، اجتماعی و اقتصادی موجود در آن جوامع را دارد و برای آنان خودکشی نوعی ابزار خشونت علیه وضع سخت زندگی در یک جامعه یا در دنیا است.
خودکشی یکی از معضلات اجتماعی است که طبعا ابعاد مختلفی را داراست. همان طور که خودکشی از مشکلات انسان که در زندگی با آن مواجه است ناشی نمی شود، ابزار بازدارنده پیشرفت خودکشی نیز این نیست که مبارزه هر چه ساده تر و زندگی هرچه راحت تر شود.
اگر انسان، امروزه بیش از گذشته دست به خودکشی می زند، این به خاطر آن نیست که برای حفظ خود مجبوریم سعی و کوشش طاقت فرسایی را متحمل شویم، یا این که نیازهای مشروع مان کمتر ارضاء می شوند، بلکه به دلیل آن است که ما دیگر نمی دانیم که نیازهای مشروع مان تا کجا ادامه دارد و به کجا محدود می شود و دیگر معنی و جهت سعی و کوشش هایمان نیز برایمان مشهود نیست.
خودکشی یک موضوع ساده اجتماعی نیست که بتوان به راحتی از کنار آن گذشت، چنانچه به ریشه ها و علل آن توجه نشود این عوامل می توانند موجبات تبعات سنگین تری را برای جامعه فراهم کنند. خودکشی یک فرد علاوه بر این که ضایعه ای برای او و خانواده اش است، برای جامعه هم ضایعه ای بزرگ به حساب می آید.
خودکشی همچنین، نشانه ای از بی سازمانی شخصیتی است؛ یعنی در شرایطی که تعادل شخصیتی فرد دگرگون می شود خودکشی را به دنبال می آورد از طرف دیگر خودکشی آنچنان تبعاتی را به دنبال دارد که علاوه بر آزردگی خاطر افراد اجتماع، آنچنان فشاری را روی بازماندگان و اطرافیان می آورد که ممکن است حتی آنان را تشویق به خودکشی کند.
همانطورکه دورکیم مطرح می کند خودکشی معضلی است که انسجام جامعه را مختل می کند و می تواند سامان اجتماعی ما را به خطر بیندازد. خودکشی همچنین باعث می شود که فرد نتواند وظیفه خود را به خوبی انجام دهد.
لذا باید شرایطی فراهم شود که افراد احساس امنیت کنند و بدین منظور با هر عاملی که در ایجاد امنیت در جامعه خلل ایجاد می کند باید برخورد شود. بنابراین شناخت ریشه ها و دلایل خودکشی که یکی از عوامل مخل امنیت است، ضرورت دارد.
مهم ترین منبعی که می تواند به شناخت این پدیده کمک کند خود افراد خودسوز ناموفق و خانواده افرادی است که خودکشی (خودسوزی) موفق داشته اند.
چه باید کرد؟
خودکشی از عوامل شایع مرگ ومیر در میان جوانان به شمار می رود، با این وجود بیشتر افرادی که دست به خودکشی می زنند، نسبت به این کار و کشتن خود تردید دارند – آنچه این افراد درپی آنند پایان دادن به احساسات طاقت فرسا یا شرایطی است که به نظر تحمل ناپذیر می آیند. افرادی که تمایل به خودکشی دارند، ممکن است احساساتی مانند ترس، ناامیدی، ناتوانی، سردرگمی و افسردگی داشته باشند .
این قبیل افراد بیشتر می خواهند از رنجی که گرفتار آن هستند، رهایی یابند، نه این که واقعا قصد خودکشی داشته باشند. اما شاید در چنین شرایطی خودکشی از نظر آنها تنها راه نجات است.
افکار مربوط به خودکشی ممکن است به ذهن بسیاری از افراد خطور کند. اکثر مردم ممکن است در لحظه هایی از زندگی خود به خودکشی بیندیشند.
مطالعات نشان می دهند که میزان خودکشی و اقدام به این کار در میان دانشجویان کمتر از نرخ آن در کل جمعیت است، اما ارقام مربوط به میزان خودکشی در میان دانشجویان نیز همچنان هشداردهنده و درحال افزایش هستند.
خودکشی برای برخی افراد پیامد دوره ای از افسردگی است، درحالی که برای برخی دیگر عملی تدافعی است که ممکن است در برابر تجربه ای تلخ، مانند از دست دادن یکی از اطرافیان یا حتی حادثه ای نسبتا بی اهمیت، از خود نشان دهند.
آنچه در ذیل می آید فهرستی از افکار و رویدادهایی است که می توانند به ایجاد حس خودکشی در افراد کمک کنند:
١- تنهایی، این حالت به تدریج این احساس را در شخص ایجاد می کند که کسی را ندارد و هیچ کس حقیقتا به زنده بودن یا مردن او اهمیت نمی دهد. فرد خودکشی گرا ممکن است به شدت احساس تنهایی و انزوا کند.
٢- حس ناامیدی و بی پناهی، در این شرایط فرد احساس می کند که شرایط از آنچه هست بهتر نخواهد شد و کسی نیز نمی تواند به وی کمک کند.
٣- حس بی ارزش بودن، در این حالت فرد احساس بیهودگی می کند؛ به همین دلیل هرگز قادر به پذیرش چیزی نیست و از نظر وی هرگونه توجه، علاقه و تشویق دیگران ناموجه و برمبنای یک فرض اشتباه است. این قبیل افراد چون احساس می کنند که شایسته توجه دیگران نیستند، معمولا از عزت نفسی پایین برخوردارند و تشویق ها و تمجیدهای دیگران را نمی پذیرند.
٤- افسردگی، کسانی که افسرده اند، معمولا از خود، دیگران یا شرایط موجود برداشتی منفی دارند. نه تنها بسیاری از احساسات ذکر شده در بالا در میان افراد افسرده شایع است بلکه از نظر آنها این احساسات کاملا درست و منطقی است. بنابراین اگرچه ممکن است ناظران و کسانی که نگران این افراد هستند، از استعدادها و پیشرفت های آنها آگاه باشند، لازم است برداشت های درونی آنها نیز به دقت مورد توجه قرار گیرند.
٥- شکست در اجرای طرح ها، این حالت به ویژه، در شرایطی صدق می کند که اهداف از اهمیت شخصی برخوردارند؛ به عنوان نمونه، ناموفق بودن در دانشگاه، پایان یافتن یک رابطه مهم یا دست نیافتن به اهداف تحصیلی. در این صورت ممکن است فرد احساس شکست، شرمندگی یا بی کفایتی کند و تصور کند که دیگران او را دوست ندارند.
٦- داشتن استرس در سطح بالا و نامناسب، این وضع در کسانی مشاهده می شود که به لحاظ شخصی و تحصیلی انتظاراتی بالا و غیرواقع بینانه از خود دارند. انتظارات بالای تحصیلی از دانشجویان می تواند در آنها استرس ایجاد کند. گاهی اوقات نیز استرس، در برخی از دانشجویان به سطحی تحمل ناپذیر می رسد.
دانشجویانی که در طول تحصیل به پیشرفت های خوبی دست یافته اند، اغلب تصور می کنند که موفقیت های تحصیلی در تعیین هویت شخصی آنها نقش بسیار مهمی ایفا می کنند و در صورت به خطر افتادن و نادیده گرفته شدن این موفقیت ها، هویت آنها نیز در معرض خطر قرار خواهد گرفت. برای چنین افرادی دست نیافتن به «رتبه نخست» حقارتی محض و تحمل ناپذیر به شمار می رود.
٧- خشم، گاهی اوقات خودکشی در افرادی مشاهده می شود که به شدت خشمگین اند یا از خودکشی برای انتقام گرفتن استفاده می کنند (اقدام به خودکشی در یک فرد پس از پایان یافتن یک رابطه دوستی، نمونه ای از این حالت است.)
٨- استفاده از موادمخدر و مشروبات الکلی، گاهی اوقات افراد تحت تأثیر موادمخدر یا مشروبات الکلی دست به خودکشی می زنند. در این حالت افراد خطرات کاری را که انجام می دهند دست کم می گیرند و در مقایسه با سایرین، در مقابل احساساتی که گرفتار آنها می شوند، آسیب پذیرترند.
٩- بیماری های جسمی و روحی
١٠- احساس درماندگی، وقتی فرد در برهه ای از زمان گرفتار مشکلاتی متعدد می شود- به عنوان مثال مشکلات تحصیلی، خانوادگی و همزمان با آنها پایان یافتن یک رابطه – در این حالت احساس درد و غم وی را درمانده و ناتوان می سازد.
مطالعات نشان می دهند که آنچه اغلب موجب می شود برخی دانشجویان دست به خودکشی بزنند، مشکلات میان فردی است. مسائلی که در پی بروز برخی مشکلات تحصیلی، میان دانشجو و والدین او پیش می آید، نمونه ای از این امر است.
این مطالعات همچنین نشان می دهند که نگرانی های مالی و استرس ناشی از فشارهای تحصیلی نیز از عوامل مهم اقدام به خودکشی در میان دانشجویان هستند.
با این وجود دلیل خودکشی هرچه باشد، همواره باید مورد توجه جدی قرار گیرد. آمار نشان می دهد کسانی که به دفعات متعدد اقدام به خودکشی می کنند به احتمال بسیار زیاد در نهایت، تصادفا یا از روی عمد، مرگ خود را موجب می شوند.
نشانه های هشدار دهنده
افراد ممکن است در شرایط عادی در واکنش به مشکلاتی که در زندگی روزمره خود با آنها روبه رو می شوند، دچار افسردگی، غم یا احساس درماندگی شوند. کسانی که در واکنش به این مشکلات، خودکشی را انتخاب می کنند، به احتمال زیاد بیشتر از دیگران در معرض آسیب ها و ناکامی هایی قرار گرفته اند که به آنها توجهی نشده است یا به جای رویارویی با مشکلات بزرگ، در مقابل آنها درمانده و ناتوان شده اند.
به نشانه های هشداردهنده زیر دقت کنید:
*افسردگی، شامل احساس شدید گناه و شرم، انتقاد از خود و خشم.
*حس بی ارزش بودن و برخورداری از عزت نفسی پایین؛ به ویژه اگر با انتظارات و آرمان هایی بسیار بالا همراه باشند.
*احساس ناامیدی، عجز و بیهودگی
*حس بیگانگی، انزوا و تنها بودن
*داشتن سابقه اقدام به خودکشی
*داشتن یک نقشه مفصل برای خودکشی
*استفاده از موادمخدر و مشروبات الکلی
*بیان سخنانی درباره کشتن خود یا پوچ بودن زندگی
*یک رویداد استرس زا یا آسیبی سخت مانند فقدانی بزرگ یا ترس از پیش آمدن این فقدان
*تغییرات رفتاری چشمگیر، مانند گوشه گیر شدن؛ به ویژه اگر این حالت درفرد غیرعادی به نظر آید.
به یاد داشته باشید که درست نیست بگوییم «افرادی که نیت خود را برای خودکشی به زبان می آورند، واقعا دست به این کار نمی زنند».
برای بررسی این امر که آیا فردی در معرض خطر قرار دارد یا نه و این که احتمال دارد دست به خودکشی بزند، لازم است شرایط را از دیدگاه او بسنجید، حتی اگر به نظر شما غیرواقع بینانه باشند.
شاید این کار بسیار دشوار به نظر آید، زیرا بودن با فردی که دارای حس خودکشی است می تواند احساساتی قوی و اضطرابی شدید به وجود آورد، همان گونه که بسیاری افراد این حالات را تجربه کرده اند.
به همین دلیل لازم است پیش از برقراری ارتباط با دانشجویی که قصد خودکشی دارد، با یک مشاور درخصوص نگرانی های خود صحبت کنید. توصیه های زیر نیز می توانند در این مسیر کمک کننده باشند:
– احساسات و دیدگاه های خود را بررسی کنید. اگر پی بردید که ممکن است در رویارویی با آن فرد از عباراتی مانند «فریاد کمک خواهی» یا «جلب توجه»، آن هم با لحنی تحقیرآمیز استفاده کنید، عاقلانه تر آن است که از شخص دیگری که مناسب این کار است بخواهید به فرد خودکشی گرا کمک کند.
همچنین روش های زیر را به کار گیرید:
سوال کنید:بعید به نظر می رسد که سوال کردن درباره خودکشی، فکر خودکشی را به ذهن فرد القا کند؛ این کار کمک می کند که فرد بتواند درخصوص مشکلاتش صحبت کند.
به سخنان او گوش دهید:آنچه را که فرد خودکشی گرا می گوید جدی بگیرید و تلاش کنید تا چشم انداز وی را از شرایط به خوبی درک کنید. در این حالت فرد قادر خواهد بود درمورد نیازهای خود و این که چه کسانی می توانند به او کمک کنند، صحبت کند.
با او بحث کنید:تلاش کنید تا بدون آن که راه حل های خود را بر شرایط تحمیل کنید، با فرد مورد نظر بحث و گفت وگو و کشف کنید که چه چیزهایی می توانند شرایط را تغییر دهند.
راه حل هایی عملی برای حل مشکل ارایه دهید:به عنوان مثال، اگر ضرب الاجل های تحصیلی برای دانشجوی موردنظر تعیین شده است، آنها را از سر راه وی بردارید.
هرگز از محدوده زمان و توانایی های خود فراتر نروید:اگر نمی توانید کاری انجام دهید قول آن را هم ندهید، فرد خودکشی گرا بیش از این مستحق ناامیدی نیست.
به افرادی که می توانند به شما کمک کنند، مراجعه کنید: مسئولیت شرایط موجود را به تنهایی بر دوش نکشید. نشان دهید که آن قدر نگران هستید که لازم می دانید از کمک دیگران نیز استفاده کنید، حتی اگر این کار به مفهوم کاهش اعتماد آن فرد به شما باشد.
در شرایط اضطراری …
اگر فردی که دست به خودکشی زده است، در معرض خطر جدی قرار دارد، بلافاصله با اورژانس و سایر مسئولان دانشگاه ازجمله مرکز مشاوره دانشجویی تماس بگیرید. تا زمان رسیدن نیروهای امداد در کنار فرد بمانید. اشیاء خطرناک را از دسترس وی دور کنید.
اگر فردی که قصد خودکشی دارد از قبل برای آسیب رساندن به خود دست به اقداماتی زده، به عنوان مثال، از مقدار زیادی دارو استفاده کرده، نیروهای امدادی را از ماهیت کار وی، مثلا، نوع دارویی که استفاده کرده است، مطلع کنید.
درصورتی که خودتان قصد دارید فرد را به بیمارستان انتقال دهید، مطمئن شوید که این کار سریع تر انجام خواهد شد و خطرات بیشتری برای فرد به همراه نخواهد داشت.
البته این کار را نیز باید با اطلاع دیگران انجام دهید. گام بعدی مراجعه به مرکز مشاوره و مطلع ساختن مشاوران برای کمک به فردی است که دست به خودکشی زده است. کسانی که به نحوی تحت تأثیر این شرایط قرار گرفته اند نیز می توانند از مشاوران کمک بگیرند.
فکر خودکشی پدیدهای معمولی است و چیزی نیست که از آن احساس شرم بکنید. شما تنها نیستید. فکر کردن در مورد خودکشی به این معنی نیست که شما واقعا می خواهید به زندگی خود خاتمه دهید بلکه این امر غالبا ناشی از این است که شما می خواهید که وضع خودتان را تغییر و درد و رنج خودتان را پایان دهید. در این زمیینه همواره گزینههای دیگر ی وجود دارد، هرچند که شما، زمانی که حالتان به شدت بد است، متوجه این موضوع نباشید.
اگر فکر خودکشی در سر دارید نباید آن را پیش خود پنهان نگه دارید. در چنین حالتی شما نیازمند این هستید که با شخصی که به او اعتماد دارید صحبت کنید. این شخص ممکن است آشنای شما یا کسی پشت خط تلفن حمایتی باشد. شما ممکن است برای اینکه حالتان بهتر شود نیازمند مراجعه به نهاد درمانی باشید.
اگر احساس کنید که تسلط خود بر زندگی و تمام امید خود را از دست دادهاید، خودکشی شاید راهی برای رهایی به نظرتان آید. ممکن است فکر کنید که با خودکشی تسلط بر حیات را پس میگیرید. ممکن است خودکشی را راه حلی برای مشکل خود بیابید، اما خودکشی راه حل نیست، بلکه برعکس، به معنای از میان رفتن فرصت برای ایجاد تغییر است.
برای شناسایی راه ها و گزینههای دیگر می توانید با دیگران صحبت کنید. ممکن است برای کسب تاب و توان، به کسی که بتواند به سخنتان گوش دهد و به شما در دیدن وضعیت خود از دیدگاهی دیگر یاری برساند نیازمند باشید. ممکن است بدون اینکه خود متوجه باشید، افراد بسیاری پیرامون شما باشند که بخواهند به شما کمک کنند.
هنگامیکه فکر خودکشی در سرآید ممکن است چنین بیاندیشید که هیچ چیزی نمی تواند بهتر شود و شما تمام پلهای پشت سر را خراب کردهاید و دیگر راه چارهای نیست. با جود اینکه در واقع چنین نیست ممکن است متقاعد شده باشید که وضع اینگونه است. فکر خودکشی بودن ممکن است موقتا آرام بخش باشد، انگار از پرداختن به مشکلات خود استراحت میگیرید. همزمان با این ، فکر خودکشی می تواند فکری ممنوع و شرم آور احساس شود و اضطراب را افزایش دهد.
این امر ناشی از این است که چنین فکری چارچوب معیارهایی را که جامعه ی ما روی آنها بنا شده، به چالش میکشد، این معیارها که ما باید خودمان را مستقلا اداره کنیم و افرادی موفق و مثبتبین باشیم. فکر پایان دادن به زندگی خود موضوعی است که تابو محسوب میشود. هنگامی که حالتان بد است، رفتار مطابق با معیارهای اجتماعی می تواند بسیار دشوار به نظر آید. فکر خودکشی می تواند باعث این شود که شما خودتان را از دیگران کنار بکشید و احساس کنید که بسیار تنها هستید.
با فکر خودکشی چه بکنم؟
اگر فکر خودکشی داشته باشید نباید آن را پیش خود پنهان نگاه دارید بلکه باید با کسی در آن باره گفتگو کنید. شما در وضعی که دارید ممکن است خودتان را تنها و جدا از دیگران حس کنید اما در واقع افراد بسیاری نیز مانند شما فکر و احساس کردهاند. بیان فکر به کمک کلمات به کسی دیگر که به آن گوش میدهد می تواند باعث این شود که شما دیدگاهی دیگر در بارهی مشکلات خود پیدا کرده و امکانات تازهای برای حل آنها کشف کنید. هنگامی که شما در تنهایی به خودکشی فکر میکنید، این فکر رشد کرده و نیرومندتر میشود. بیان افکار بصورت نوشتاری یا گفتاری آنها را به چالش میگیرد و شما می توانید از پشتیبانی انسانی برخوردار شوید.
جهان پر از کسانی است که زمانی در زندگی خود فکر خودکشی در سر داشته اند اما سپس از آن رهایی یافتهاند و حتی پس از آن برایشان درک این موضوع که زمانی که حالشان بسیار بد بود چگونه می اندیشیده اند، دشوار بوده است. علاوه بر اینکه با کسانی از اطرافیان خود گفتگو کنید، می توانید به تلفن حمایتی نیز زنگ بزنید.
چه زمانی باید کمک بخواهم؟
اگر شدیدا فکر خودکشی در سر دارید نباید در این باره که کمک حرفهای بگیرید، تردید کنید. می توانید با مرکز درمانی یا کلینیک رواندرمانی تماس بگیرید. اکر احساس می کنید که برای خودتان تماس گرفتن دشوار است می توانید از کسی بخواهید که شما را همراهی کند. بهتر است هرچه زودتر این کار را انجام دهید. کمک در دسترس است و شما این حق را دارید که از آن برخوردار شوید. اگر شدیدا فکر خودکشی هستید و یا یا نقشهای مشخص برای پایان دادن به زندگی خود دارید باید فورا به درمانگاه مراجعه کنید.
بنا به گزارش منتشرشده توسط مراکز کنترل و پیشگیری از بیماری (CDC)، نرخ خودکشی در ایالات متحده در حال افزایش است. خودکشی بهعنوان یکی از علتهای اصلی مرگومیر شناخته میشود و بیش از نیمی از افرادی که در اثر خودکشی جان خود را از دست میدهند، از سلامت روانی برخوردار نیستند. بنابر اعلام CDC:
برخی مشکلات به خودکشی دامن میزنند؛ مشکلاتی مربوط به روابط، مصرف مواد مخدر، سلامت فیزیکی، شغل، درآمد، مسائل قانونی یا استرس برای خرید منزل.
ناراحتکننده است که متوجه شویم فردی به خودکشی فکر میکند یا نظری دارد که بهواسطهی آن خودکشی را بهعنوان راهحل در نظر میگیرد. ممکن است مطمئن نباشید که برای کمک به این فرد باید چه عملی انجام دهید. ممکن است مطمئن نباشید که باید صحبت از خودکشی را جدی بگیرید یا ممکن است نگران باشید که دخالت شما، وضعیت را بدتر کند. بهترین تصمیم این است که دستبهکار شوید. در اینجا به راههایی برای راهنمایی شما اشاره شده است.
با سوال پرسیدن شروع کنید
اولین قدم این است که متوجه شوید آیا فرد تحت تاثیر افکار مربوط به خودکشی است یا خیر. حساسیت بهخرج دهید اما سوالهای مستقیمی نظیر سوالهای زیر را نیز بپرسید:
چگونه با مسائل زندگی روبهرو میشوید؟
آیا تا بهحال، به رها کردن همهچیز فکر کردهاید؟
آیا به مردن فکر میکنید؟
آیا به صدمه رساندن به خود فکر میکنید؟
آیا به خودکشی فکر میکنید؟
آیا تا بهحال به خودکشی یا آزار رساندن به خود فکر کردهاید؟
آیا به چگونگی یا زمان انجام دادن اینکار فکر کردهاید؟
آیا به اسلحه یا ابزارهایی مانند آن برای صدمه رساندن به خود دسترسی دارید؟
پرسیدن سوالاتی درمورد افکار و احساسات خودکشیگرایانه باعث نمیشود که فردی به انجام خودکشی ترغیب شود. طرح این سوالها میتواند فرصتی را فراهم کند تا در مورد احساسات فرد صحبت شود و به این ترتیب خطر انجام عملی از روی این احساسات کاهش پیدا کند. بهدنبال نشانههای هشداردهنده باشید.
اگر یکی از نزدیکان یا دوستان شما قصد خودکشی داشته باشد، ممکن است از ظاهر او پی به موضوع نبرید. اما چند نشانهی رایج بین این افراد وجود دارد:
صحبت از خودکشی؛ برای مثال ابراز جملههایی مانند «میخواهم خودم را بکشم»، «کاش مرده بودم» یا «کاش بهدنیا نمیآمدم»
تهیه کردن ابزار خودکشی؛ مانند خرید تفنگ یا میزان زیادی قرص
دوری از ارتباطات اجتماعی و تمایل به انزوا
نوسانات خلقوخو؛ برای مثال یک روز بهشدت احساساتی و روز دیگر احساس پشیمانی
مشغول بودن فکر به مرگ، مردن یا خشونت
احساس گرفتاری یا ناامیدی در مورد یک وضعیت
افزایش مصرف الکل یا دارو
تغییر دادن روال عادی زندگی؛ از جمله غذا خوردن یا الگوی خواب
انجام اقدامات پرمخاطره یا ویرانگر؛ مانند مصرف بیرویهی دارو یا رانندگی بیپروا
رها کردن داراییها یا ترتیب دادن امور در زمانی که دلیل منطقی برای اینکار وجود ندارد
خداحافظی کردن از مردم بهگونهای که گویی دیگر آنها را نخواهد دید
تغییر کردن شخصیت یا اضطراب و هیجان شدید، بهخصوص در زمان تجربه کردن
برخی از نشانههای هشداردهندهی ذکر شده اگر فرد خودکشی کرد، چه اقدام سریعی از دست ما برمیآید؟
فرد را تنها نگذارید.
سریعا با اورژانس تماس بگیرید. اگر میتوانید بیخطر او را از محل خارج کنید، به نزدیکترین اورژانس بیمارستانی مراجعه کنید.
سعی کنید متوجه شوید که فرد تحت تاثیر الکل، مواد مخدر یا مصرف بیش از حد دارو است. به سرعت یکی از اعضای خانواده یا دوست فرد را در جریان وضعیت او قرار دهید.
اگر یکی از نزدیکان یا دوستان بهصورتی رفتار کرد که متوجه شدید قصد خودکشی دارد، سعی نکنید بهتنهایی با این موقعیت رودررو شوید؛ بهسرعت از یک متخصص حرفهای کمک بگیرید. پرسیدن سوالاتی در مورد افکار و احساسات باعث نمیشود که فرد به انجام خودکشی ترغیب شود.
ممکن است نیاز باشد که فرد بستری شود تا افکار مربوط به خودکشی تسکین پیدا کنند. فرد را تشویق کنید تا با مراکز و مشاورهای مربوطه تماس برقرار کند.
اگر نوجوان هستید و متوجه شدید که یک دوست یا همکلاسی قصد خودکشی دارد، دستبهکار شوید و از مستقیما از او بخواهید که احساسات خود را حتی اگر عجیب باشند، با شما در میان گذارد. به گفتههای او گوش بدهید و آنها را جدی قلمداد کنید. صحبت کردن با فردی که حقیقتا به گفتههای طرف مقابل اهمیت میدهد، میتواند بسیار موثر باشد.
اگر با فرد صحبت کردید اما همچنان احساس نگرانی میکردید، نگرانیهای خود را با یک معلم، مشاور راهنما، فردی مذهبی یا فردی مسئول در یک مرکز مربوطه در میان گذارید.
ممکن است تشخیص افکار خودکشیگرایانه در یک دوست یا همکلاسی سخت باشد و همچنین از وارد شدن به این جریان و در خطا بودن واهمه داشته باشید. اگر رفتار یا گفتههای فردی باعث شد تصور کنید که قصد خودکشی دارد، امکان دارد که این فرد با مسائل حادی مواجه باشد؛ اما به خودکشی بهعنوان راهحل فکر نکند. شما میتوانید به فرد کمک کنید تا به منابع مناسب دسترسی پیدا کند. از او حمایت کنید.
اگر دوست یا فرد نزدیکی به خودکشی فکر میکند، حتی اگر خطر اقدام کردن در مورد این افکار فوری نباشد، ممکن است به کمک متخصص نیاز داشته باشد. شما میتوانید او را تشویق کنید تا با مرکز مشاوره تماس بگیرد. او را تشویق کنید تا بهدنبال درمان باشد. معمولا این افراد تمایل ندارند که احساسات خود را بروز دهند.
ممکن است فردی که قصد خودکشی دارد یا احساس افسردگی میکند، انرژی و انگیزه برای کمک گرفتن نداشته باشد. اگر فرد تمایل به مشاوره گرفتن نداشت، پیشنهاد دهید که از یک گروه گروه پشتیبانی، مرکز بحران، مجموعهی مذهبی، معلم یا هر فرد مورد اعتماد دیگری کمک بگیرد؛ خود شما میتوانید به او پشتیبانی و مشاوره ارائه دهید؛ اما به یاد داشته باشید که نمیتوانید مانند یک مرکز ارائهدهندهی سلامت روان به این افراد خدمات ارائه دهید. به فرد کمک کنید تا در جهت دریافت کمک و پشتیبانی حرکت کند.
برای مثال میتوانید گزینههای درمانی را جستجو کنید، تماس برقرار کنید، اطلاعات مربوط به بیمه را بررسی کنید و حتی برای فرد یک قرار ملاقات ترتیب دهید. فرد را تشویق کنید تا با شما در ارتباط باشد.
معمولا این افراد تمایل ندارند که احساسات خود را بروز دهند؛ چرا که نسبت به آنها احساس خجالت، گناه یا شرمساری میکنند. پشتیبان و فهیم باشید و نظرات خود را بدون سرزنش به فرد انتقال دهید. با دقت گوش فرا دهید و صحبت او را قطع نکنید. برخورد محترمانه داشته باشید و پذیرای احساسات فرد باشید.
سعی نکنید فرد را متقاعد کنید که احساسات خود را نادیده بگیرد
سعی نکنید فرد را متقاعد کنید که احساسات خود را نادیده بگیرد و به او شوک وارد نکنید. به یاد داشته باشید که ممکن است این افراد در چنین شرایطی چندان منطقی تفکر نکنند اما عواطف آنها واقعی هستند. احترام قائل نشدن برای احساسات فرد ممکن است باعث برهم خوردن ارتباط میان شما شود. رئیسوار و قضاوتگرانه رفتار نکنید. برای مثال چنین جملاتی به فرد نگویید: «اوضاع میتوانست بدتر از این باشد» یا «تو دلایل زیادی برای زندگی کردن داری». در عوض سوالاتی از این قبیل بپرسید: «چه مسئلهای باعث شده که این حس بد را داشته باشی؟»، «چه چیزی حالت را بهتر میکند؟» یا «چطور میتوانم کمکت کنم؟».
هیچگاه قول ندهید که احساسات خودکشیگرایانهی فرد را از دیگران مخفی میکنید. فرد را درک کنید اما همچنین به او توضیح دهید که در صورت در خطر بودن جانش، راز او را نزد خود نگاه نمیدارید. چرا که در این موقعیت نیاز به کمک دیگری دارید. دلگرمی دهید که وضعیت بهبود پیدا میکند.
هنگامیکه فردی قصد خودکشی دارد، بهنظر او میرسد که وضعیت نمیتواند بهتر شود. باید به فرد اطمینان دهید که با دریافت درمان مناسب قادر خواهد بود راههایی را برای مواجهه و بهبود احساس خود در قبال زندگی پیدا کند.
او را تشویق کنید تا از مصرف الکل و مواد مخدر دوری کند. ممکن است بهنظر برسد که مصرف الکل و مواد مخدر، احساسات دردناک را التیام میبخشد؛ اما این مصرف در نهایت باعث بدتر شدن اوضاع میشود. چرا که ممکن است منجر به رفتار بیپروا یا احساس افسردگی بیشتر شود. اگر فرد قادر به قطع مصرف خود نیست، در یافتن درمان به او کمک کنید.
بیشتر افرادی که دست به خودکشی زدهاند، در موقعیتی از قصد خود سخن گفتهاند.
در صورت امکان، موارد خطرناک احتمالی را از محل زندگی فرد دور کنید. اگر امکان دارد، هر موردی در نزدیکی فرد که ممکن است از آن به قصد خودکشی استفاده کند؛ مانند چاقو، تیغ، تفنگ یا مواد مخدر را از او دور کنید. اگر فرد قرص خاصی مصرف میکند که قابلیت اوردوز کردن دارد، او را متقاعد کنید که از فردی بخواهد دوز مناسب قرص را برایش تجویز کند.
تمام نشانههای رفتار خودکشیگرایانه را جدی بگیرید. اگر فردی بیان کرد که قصد خودکشی دارد یا بهگونهای رفتار میکند که حدس میزنید قصد خودکشی دارد، این موارد را بیاهمیت تلقی نکنید یا نادیده نگیرید. بیشتر افرادی که دست به خودکشی زدهاند، در موقعیتی از قصد خود سخن گفتهاند. ممکن است از بابت واکنش نشان دادن بیش از حد خود دلمشغولی داشته باشید؛ اما سلامت دوست یا یک فرد نزدیک بسیار با اهمیت است. زمانیکه زندگی یک فرد در معرض خطر است، دیگر نیاز نیست نگران از دست رفتن ارتباط میان خود باشید.
مسلما شما مسئول بازداشتن یک فرد از گرفتن جان خود نیستید؛ اما دخالت شما ممکن است به او کمک کند تا گزینههای موجود دیگر برای محفوظ ماندن و دریافت درمان را نیز مشاهده کند.