ماجرای غدیر خم چیست و علت نامگذاری روز غدیر خم

ماجرای غدیر خم چیست و علت نامگذاری روز غدیر خم

ماجرای غدیر خم چیست و علت نامگذاری روز غدیر خم

در این مطلب از سایت فراناز درباره عید غدیر خم مطالب مفیدی را گردآوری کرده ایم.

 

غدیر اكمال دين و اتمام نعمت

غدير اساس دين اسلام و ثمره نبوت پيامبر(ص) است. نام غدير تعيين كننده صراط مستقيم تا آخرين روز دنياست،‌ و خطابه غدير زنده‌ترين سند آن نتيجه‌اش، ولايت اميرالمومنين (ع) است. در طول تاريخ بعثت پيامبر اسلام تنها حكم غدير است كه با مقدماتي خاص دور مكاني خاص و در بين اجتماعي عظيم مطرح شده است، زيرا احكام الهي ديگر يا در مسجد پيامبر(ص) و يا در خانه آن حضرت براي عده‌اي گفته مي‌شد و بعد خبر به همه مي‌رسيد. از اين رو ما مي‌توانيم به متمايز بودن مسئله غدير پي ببريم.

 

ماجراي غدير

در سال دهم هجرت پيامبر (ص) از طرف خداوند مأمور شدند تا دو مسئله مهم دين اسلام را به مردم ابلاغ نمايند و آن دو مسئله عبارت بودند از حج و ولايت و خلافت دوازده امام (ع). پس از اين اعلان مردم با عجله آماده خروج از مكه شدند. بعد از اينكه افراد به محل غدير خم رسيدند پيامبر بر روي منبري كه در زير درخت كهنسالي كه در آنجا بود ساخته بودند رفت و سپس دستور داد تا اميرالمومنين (ع) را فراخواندند و دستور دادند بالاي منبر پيامبر و دست راست آن حضرت بايستد، پس پيامبر منتظر ايستادند تا مردم كاملاً جمع شدند و آنگاه خطابه رسمي خود را بيان نمودند.

 

ايشان در اثناي خطبه دو عمل را انجام دادند، در ابتدا پس از مقدمه چيني و ذكر مقام خلافت و ولايت اميرالمومنين(ع) براي اينكه هرگونه شك و شبهه‌اي را برطرف نموده باشند پس از شرح مقام ولايت به صورت لساني حضرت علي(عليه‌السلام) را جانشين خود خواندند و آن را بدينگونه عنوان كردند كه: «باطن قرآن و تفسير آن را براي شما بيان نمي‌كند مگر اين كه كسي كه دست او را مي‌گيرم و او را بلند مي‌كنم و بازويش را گرفته‌ و او را بالا مي‌برم» سپس حضرت بازوان علي (ع) را گرفتند سپس فرمودند: «هر كس من مولي و صاحب اختيار اويم اين علي مولي و صاحب اختيار اوست». و اقدام عملي دوم حضرت پيامبر، بيعت گرفتن از مردم بود، چون زياد بود و گرفتن بيعت از آن جمعيت انبوه غيرممكن بود لذا ممكن بود كه افرادي به بهانه‌هاي مختلف از بيعت شانه خالي كنند، حضرت فرمودند به خاطر ازدحام جمعيت امكان بيعت‌گرفتن از همه وجود ندارد اين سخن را كه من مي‌گويم تكرار كنيد و بگوييد: «ما فرمان تو را از جانب خداوند كه درباره علي‌بن‌ابيطالب و امامان و مريدانش به ما رساندي اطاعت مي‌كنيم و به آن راضي هستيم، و با قلب و جان و زبان و دستمان با تو بر اين مدعا بيعت مي‌كنيم… عهد و پيمان در اين‌باره براي آنان از ما از قلب‌ها و جان‌ها و زبان‌ها و ضماير و دستانمان گرفته شد. هر كس با دستش توانست وگرنه با زبانش بدان اقرار كرده است».

 

وقتي كلام حضرت پايان يافت همه مردم سخن ايشان را تكرار نمودند و بدينوسيله بيعت عمومي گرفته شد. در مراسم بيعت، پيامبر (ص) عمامه خود را كه «سحاب» نام داشت، به عنوان تاج افتخار بر سر اميرالمومنين (ع) قرار دادند.

 

ادعاي منافقان و دشمنان علي مبني بر اينكه هدف از مراسم غدير، اعلان دوستي حضرت پيامبر(صلي‌الله‌عليه‌و اله) به علي(عليه‌السلام) است:

 

پيامبر زماني كه صحابه جمع شدند تا ايشان خطبه غدير و مراسم غدير را اجرا كنند و فرمودند: «اي مردم من علي را دوست دارم!» و چند بار اين جمله را تكرار نمودند و سؤالي كه مطرح مي‌شود اين است كه آن حادثه‌اي كه پيامبر مي‌خواست مردم ببينند و آن را به گوش ديگران برسانند آيا به اين علت بود كه پيامبر علي را دوست دارد؟ آيا چنين حركتي از يك انسان عادي قابل قبول است؟ و آيا حركتي بيهوده نبوده است؟ و مگر مسلمانان نمي‌دانستند كه پيامبر را دوست دارد؟

 

ولي مي‌توان اين موضوع را اينگونه پاسخ داد كه اگر روز غدير تنها براي ابلاغ دوستي بود، پس چرا جبرييل، آن فرشته بزرگ وحي بيايد و رسول خدا را از پيام وحي آگاه كند و چنانكه خود شخص رسول خدا (ص) فرمودند: همانا جبرييل كه درود خدا بر او باد سه بار بر من نازل شده و سلام خدا را رساند، و فرمود كه در اين مكان (غديرخم) توقف نمايم، و به سياه و سفيد شما اعلام كنم كه علي‌بن‌ابيطالب وصي و جانشين و پيشواي شما بعد از من است، جايگاه او نسبت به من، مانند هارون نسبت به موسي پيامبر است، با اين تفاوت كه پس از من پيامبري نخواهد آمد، علي(ع) پس از پيامبر، رهبر شماست، و خداوند بزرگ آيه‌اي در قرآن در همين مسئله نازل فرموده كه: همانا رهبر و سرپرست شما خدا و رسول او و كساني كه ايمان آوردند و نماز را به پاي دارند، و در حال ركوع زكات بپردازند.

 

همانطور كه مي‌دانيم علي‌(عليه‌السلام) نماز را به پاداشت، و در حال ركوع زكات پرداخت و در هر حال خدا را مي‌طلبيد و اگر هدف آن حضرت تنها اعلان دوستي با علي (عليه‌السلام) بوده، پس چرا آيه نزول آيه 55 سوره مائده (بلغ ما انزل اليك) به اعلام رهبري امام علي (عليه‌السلام) ارتباط دارد كه در اين آيه خداوند مي‌فرمايد: اي رسول خدا آنچه درباره علي از طرف خدا بر تو نازل شد، ابلاغ كن يعني رهبري علي (عليه‌السلام) بر امت اسلامي را به مسلمانان بازگو و چرا در سخنراني خود، امامت و وصايت امام علي (عليه‌السلام) را آشكارا بيان نمود.

 

خطابه‌هاي قبل از غدير

اولين خطابه حضرت رسول در منا بود. اين خطبه اشاره به امنيت اجتماعي مسلمين از نظر مال، و جان و آبرو داشت، سپس آن حضرت خونهاي به ناحق ريخته شده و اموال به ناحق گرفته شده در دوران جاهليت را بخشيدند تا بدين وسيله كينه‌توزي‌ها از بين برود، و سپس در اين خطابه فرمودند: «اگر من نباشم علي‌بن‌ابيطالب در مقابل متخلفين خواهد ايستاد» و سپس ايشان حديث ثقلين را بيان فرمودند: « من دو چيز گرانبها در ميان شما باقي مي‌گذارم كه اگر به اين دو تمسك كنيد هرگز گمراه نمي‌شويد: كتاب خدا و عترتم يعني اهل‌بيتم».

 

دومين خطابه را حضرت در مسجد حنيف در منا فرمودند: ايشان در اين خطبه به اخلاق عمل، دلسوزي براي امام مسلمين و تفرقه نينداختن سفارش فرمودند و تساوي همه مسلمانان در برابر حقوق و قوانين الهي را اعلام كردند.

 

نگاهي به حديث روز غدير در منابع اهل سنت

در صفحات 56/ 55 ج اول سنن ابن‌ماجه چنين آمده است كه: «همراه رسول خدا از سفر حج برمي‌گشتيم كه در ميان راه ايشان دستور دادند تا همه افراد جمع شدند، آنگاه خطاب به جمعيت فرمودند: آيا من بر مؤمنان از خودشان سزاوارتر نيستم؟ گفتند: آري، فرمود: اين شخص- علي (عليه‌السلام)- ولي هر كسي است كه من مولاي اويم، خدايا! دوست بدار هر كه را كه او را دوست مي‌دارد و دشمن بدار هر كه را كه او را دشمن مي‌دارد.

 

ترمذي در ج دوم جامع خود با سند خويش از مسلمه‌بن كهيل نقل مي‌كند كه مي‌گفته است، از ابوالطفيل شنيده كه او از ابوسريحه يا از زيدبن ارحم از فرموده رسول خدا (صلي‌الله‌عليه‌و آله) نقل كرده كه پيامبر (صلي‌الله‌عليه‌و آله) فرموده‌اند: «هر كه من مولاي اويم، علي مولاي اوست». كتاب مجمع الزوائد خود، حديث غدير را نخست به نقل از طيرني آورده و سپس از گفته علي(عليه‌السلام) نيز نقل مي‌كند كه فرموده است: به دستور پيامبر(صلي‌الله‌عليه‌و آله) در منطقه خم نخست زير درختي را از خار و خاشاك پاك كردند، آنگاه پيامبر در حالي كه دست مرا در دست گرفته بودند: خطاب به مردم فرمودند: اي مردم! آيا شما گواهي نمي‌دهيدكه خداوند پروردگار شماست؟ گفتند: آري، گواهي مي‌دهيم. سپس فرمود: آيا گواهي نمي‌دهيد به اينكه خدا و رسول او بر شما از خودتان سزاوارترند و اينكه خدا و رسول خدا مولاي شمايند؟ گفتند: آري، همين‌گونه است. پيامبر (صلي‌الله‌عليه‌و اله) فرمودند: هر كس كه خدا و رسولش مولاي اويند اين مرد مولاي او خواهد بود.

 

غدير از نظر اهل‌بيت (عليه‌السلام)

پيامبر اكرم (صلي‌الله‌عليه‌و اله) فرمودند: روز غديرخم برتر اعياد امت من است و آن روزي است كه خداي متعال به من امر فرمودند تا برادرم علي‌بن‌ابيطالب (عليه‌السلام) را به عنوان علم (هدايت) براي امتم معرفي كنم، تا پس از من به وسيله او هدايت شوند.

حضرت علي (عليه‌السلام) مي‌فرمايند: ايشان در سالي كه روز جمعه و عيدغدير در يك روز افتاده بود فرمودند: امروز، روزي بس بزرگ است. امروز روز كامل‌شدن دين است، امروز روز عهد و پيمان است. امروز،‌ روز بيان حقايق ايمان است. امروز روز راندن شيطان است.

 

حضرت فاطمه زهرا(س): محمدبن‌لبيد گويد: روزي به حضرت فاطمه‌(س) عرض كردم، آيا رسول خدا بر امامت علي‌(عليه‌السلام) تصريح فرمودند: حضرت فرمودند: و اعجبا، آيا روز غدير را فراموش كرديد! امام حسن مجتبي: در سال 41 هجري، زماني‌ كه امام حسن مجتبي(عليه‌السلام) مي‌خواست پيمان صلح را با معاويه منعقد كند خطبه‌اي خواندند كه در ضمن آن خطبه فرمودند: اين امت، جدم(صلي‌الله‌عليه‌و اله) را ديدند و از او شنيدند، كه دست پدرم را در غديرخم، به دست گرفت و به آن‌ها فرمود: (من كنت مولاه فعلي مولاه، اللهم و ال من والاه و عاد من عاداه، سپس به آن‌ها امر فرمودكه حاضران به غايبان بگويند.

 

امام محمد باقر(عليه‌السلام) فرمودند: ابليس چهار روز از سر ضعف و عجز ناله سرداد: روزي كه مورد لعن قرار گرفت، روزي كه به زمين فرستاده شد، روزي كه پيامبر اكرم(صلي‌الله‌عليه‌و اله) به نبوت مبعوث شد، و روز عيدغديرخم.

 

در كتاب ثواب الاعمال روايتي به نقل از قاسم‌بن‌يحيي از پدربزرگش حسن‌بن‌راشد آمده كه گفته است: به امام صادق (عليه‌السلام) عرض كردم: فدايت شوم آيا براي مسلمانان عيد ديگري جز فطر و قربان وجود دارد؟ فرمود: اي حسن! آري، عيدي كه از اين دو عيد شريف‌تر و برتر است. گفتم: آن كدام است؟ فرمود: روزي كه اميرالمومنين براي مردم به عنوان نشانه هدايت برگزيده شد. پرسيدم: كدام روز هفته بوده است؟ فرمود: روزي در سال‌ها تغيير مي‌كند، آن‌ روز هجدهم ذي‌حجه است گفتم: فدايت شوم، براي ما چه كاري شايسته است كه در آن روز انجام دهيم؟ فرمود: اي حسن! آن روز را روزه بگير و فراوان بر محمد اهل‌بيت او درود فرست و به پيشگاه خداوند از آنان كه بر ايشان ستم كرده‌اند و منكر حق آنان شده‌اند، بيزاري بجوي! و پيامبران گذشته به اوصياي خود سفارش مي‌كرده‌اند كه اين روز را عيد بگيرند. حسن‌بن راشد مي‌گويد گفتم: براي كسي از ما كه آن روز را روزه بدارد چه پاداشي است؟ فرمود: معادل شصت ماه روزه‌گرفتن.

 

امام رضا (عليه‌السلام) مي‌فرمايند: اين روز، روز عيد اهل‌بيت محمد عليهم‌السلام است. هر كس اين روز را عيد بگيرد خداوند مالش را زياد مي‌كند.

 

امام هادي(عليه‌السلام) مي‌فرمايند: روز غدير روز عيد است، و افضل اعياد نزد اهل‌بيت و محبان ايشان به شمار مي‌آيد.

 

آيا غدير، يك حركت دفعي و يك عمل يك‌باره بود يا در مورد آن تصميم گرفته شد؟

يكي از سؤالاتي كه درمورد غدير مطرح مي‌شود اين است كه آيا اين ماجرا يك حركت دفعي بوده يا در مورد آن تصميم گرفته ‌ شده است؟ و يا اينكه اصلاً بحثي در اين رابطه بوده و در سرزمين (جحفه) يك مرتبه به پيامبر اكرم(صلي‌الله‌عليه‌و آله) وحي نازل شد كه علي(عليه‌السلام) را به عنوان جانشين خود انتخاب كن در غير اين صورت اصلاً دين را تبليغ نكرده‌اي، كدام يك از اين دو ديدگاه درست است؟ به احتمال زياد ديدگاه دوم صحيح است و اين چنين نبوده كه در غدير و يك مرتبه و بدون هيچ به سابقه‌اي پيامبر (صلي‌الله‌عليه‌و آله) وحي شده باشد كه علي (عليه‌السلام) را به عنوان جانشين خود معرفي كن واگر معرفي نكني دين را تبليغ نكرده‌اي. خير اين‌گونه نبوده‌است زيرا سابقه جانشيني علي(عليه‌السلام) به زمان اعلان رسمي و علني دين اسلام برمي‌گردد و از زماني كه آيه مباركه( و انذر عشيرتك الا قربين) نازل شده كه طبق آن پيامبر مأمور شدند تا بستگان خود را جمع و آن‌ها را با دعوت و سخن خود آشنا نمايد، در همان روز جانشيني علي‌(عليه‌السلام) اعلام شده و از آن پس هم حضرت رسول در طول دوره نبوت خود بارها موضوع جانشيني حضرت علي‌(عليه‌السلام) را مطرح كردند. و در اين مورد اسناد بسيار معتبري داريم كه حتي برخي از محققين اهل سنت هم به آن اذعان مي‌كنند. به عنوان مثال: عمران‌بن حصين مي‌گويد: پيامبر اكرم(صلي‌الله‌عليه‌و اله) فرمودند: به درستي كه علي از من است و من هم از او هستم،‌ و او ولي هر مؤمن است بعد از من.

 

معجزه غدير

واقعه عجيبي كه به عنوان يك معجزه تلقي مي‌شد در روز عيد غدير اتفاق افتاد و آن ماجراي «حارث فهوي» بود. در آخرين ساعات از روز سوم،‌ او با 12 نفر از اصحابش نزد پيامبر (صلي‌الله‌عليه‌و آله) آمد و گفت:

 

«اي محمد! سه سؤال از تو دارم: آيا شهادت به يگانگي خداوند و پيامبر خود را از جانب پروردگارت آورده‌اي يا از پيش خود گفتي؟ آيا نماز و زكات و حج و جهاد را از جانب پروردگار آورده‌اي يا از پيش خود گفتي؟ آيا اينكه درباره علي‌بن‌ابيطالب گفتي: «من كنت مولاه فعلي مولاه …» از جانب پروردگار بود يا از پيش خود گفتي؟

 

حضرت در جواب هر سه سؤال فرمودند:«خداوند به من وحي كرده است و واسطه بين من و خدا جبرييل است و من اعلان كننده پيام خدا هستم و بدون اجازه پروردگارم خبري را اعلان نمي‌كنم».

 

حارث گفت: خدايا، اگر آنچه محمد مي‌گويد حق و از جانب توست سنگي از آسمان بر ما ببار يا عذاب دردناكي بر ما بفرست» سخن حارث تمام شد و به راه افتاد. خداوند سنگي از آسمان بر او فرستاد كه از مغزش وارد شد و از دبرش خارج گرديد و همانجا او را هلاك كرد. بعد از اين جريان، آيه «سال سائل بعذاب واقع، للكافرين ليس له دافع…» (سوره معارج، آيه 21) نازل شد. پيامبر (صلي‌الله‌عليه‌و اله) به اصحابشان فرمودند: آيا ديديد و شنيديد؟ گفتند آري. با اين معجزه، بر همگان مسلم شد كه «غدير» از منبع وحي سرچشمه گرفته و يك فرمان الهي است.

 

نتيجه

روز غدير به فرموده امام جعفر صادق(عليه‌السلام) بزرگترين و از بهترين اعياد اسلامي است. غدير عيدي است كه از تمام اعياد عظمت و شرافت و فضيلت و حرمتش بيشتر است. در اين روز پيامبر اكرم(صلي‌الله‌عليه‌و اله)  به امر پروردگار حضرت علي(عليه‌السلام) را به امامت و خلافت پس از خود منصوب فرمودند و به نص قرآن كريم در چنين روزي اكمال دين و اتمام نعمت الهي بر مسلمانان گرديد و به فرموده امام صادق (عليه‌السلام) لازم است در چنين روز باعظمتي جشن و سرور به پا نمايند و به ديدار يكديگر بروند و تبريك و تهنيت بگويند.

 

بعضي از  جهات حكم غدير را مي‌توانم اين طور بيان كنم كه:

1- خطاب خداوند كه «اي پيامبر ابلاغ من آنچه از طرف خداوند بر تو نازل شده كه اگر ابلاغ نكني رسالت خود را نرسانده‌اي كه در هيچ يك از فرامين الهي چنين مطلبي گفته‌ نشده است.

 

2- اقرار گرفتن‌هاي حضرت ‌رسول از مردم در روز غدير.

 

3- مسئله امامت فقط صورت يك خبر و پيام و خطابه ابلاغ نشده بلكه به عنوان حكم و فرمان الهي و بيعت عموم مسلمانان و تعهد آنان اجرا شد.

 

4- خطاب خداوند كه فرمودند: «امروز دين شما را كامل كردم و نعمت خود را بر شما تمام نمودم» كه تا آن روز مشابه آن را هم در هيچ موردي نفرموده بودند.

 

مقاصد حضرت رسول از خطبه غدير را در چند مورد مي‌توان بيان كرد:

1- نتيجه‌گيري از زحمات 23 ساله با تعيين جانشيني كه ادامه دهنده اين راه باشد.

2- حفظ دائمي اسلام از كفار و منافقين با تعيين جانشيناني كه از عهده اين مهم برآيند.

3- اقدام رسمي براي تعيين خليفه كه از نظر قوانين ملل در هميشه تاريخ سنديت دارد.

4- بيان يك دور جامع از برنامه 23 ساله و گذشته و حال مسلمين.

5- ترسيم خط مشي آينده مسلمين تا آخر دنيا.

6- اتمام حجت بر مردم كه از مقاصد اصلي در ارسال پيامبران است.9

جدیدترین مطالب سایت