گفتگو با خانواده هنردوست فاطمه گودرزی و فرزندانش

گفتگو با خانواده هنردوست فاطمه گودرزی و فرزندانش

در این گفت‌وگو سایت فراناز با خانواده هنردوست فاطمه گودرزی یعنی دختر و پسر فاطمه گودرزی كه همگی در حرفه بازیگری مشغول به كار هستند گپ و گفتی داشته‌ایم و از آنها درباره رابطه‌شان با یكدیگر، علاقه‌شان به هنر بازیگری و خاطرات خوب‌شان سوال كرده‌ایم.

 

 

رابطه گرم زیبا و صمیمی فاطمه گودرزی و فرزندانش فاطمه گودرزی، بازیگر خونگرم و مهربان سینمای ایران را همه دوستداران سینما می‌شناسند و با بازی‌های خوبش در فیلم‌های مطرح و ماندگاری مانند «می‌خواهم زنده بمانم»، «دست‌های خالی» و سریال‌های به یاد ماندنی «آپارتمان» و «رعنا» كلی خاطره دارند.

 

 

این بازیگر باسابقه سینمای ایران دو فرزند جوان به نام‌های پویان و آوا دارد كه هر دو مانند مادر عاشق هنر به‌خصوص بازیگری هستند و گام‌های اولیه برای ورود به این حرفه را نیز برداشته‌اند.

 

 

با هم رفیق هستیم

فاطمه گودرزی: ارتباط خوب و صمیمانه‌ای با فرزندانم دارم اما اینكه تا چه حد در این مسیر موفق بوده‌ام را باید پویان و آوا بگویند. حس شخصی‌ام این است كه دوست دارم با بچه‌هایم رفاقت داشته باشم و آنها هر چه را می‌توانند با من در میان بگذارند. ضمن اینكه به حریم شخصی یكدیگر هم احترام می‌گذاریم.

 

گفتگو با خانواده هنردوست فاطمه گودرزی و فرزندانش

آوا: فكر می‌كنم ارتباط ما دیگر از حالت مادر و دختری و مادر و پسری خارج شده و واقعا بیشتر شبیه دوستانی صمیمی هستیم. گاهی آنقدر صحبت‌های من و مادرم صمیمانه می‌شود و گپ می‌زنیم و با هم می‌خندیم كه واقعا حس می‌كنم با یك دوست بسیار نزدیك در حال گفت‌وگو هستم.

 

 

پویان: به‌نظرم نخستین اصل بازیگری برقراری ارتباط با دیگران است و مادر ما هم یك بازیگر است و خیلی راحت می‌تواند با دیگران و افرادی با سنین مختلف ارتباط برقرار كند و این ارتباط خوب قطعا در وهله اول شامل حال ما شده است. مادرم از زمان تولد من تابه حال بازیگر است و ما هم چه از نظر ژنتیكی و چه از نظر كاری این توانایی را از مامان به ارث برده و یاد گرفته‌ایم.

 

 

فاطمه گودرزی: البته من دو سال بعد از تولد تو بازیگر شدم (می‌خندد) سر آوا هشت ماهه باردار بودم كه در سریال «گالش‌های مادربزرگ» بازی كردم.

پویان: پس تصحیح می‌كنم، از زمانی كه خودم راشناختم مادرم بازیگر است می‌خندد .

 

 

ما مستقل بار آمدیم

آوا: داشتن مادر بازیگر برای ما عادی بود چون از بچگی در این جو حضور داشتیم، ولی برای بچه‌های مدرسه و دوستان‌مان این قضیه بسیار جالب بود؛ مثلا زیرلب می‌گفتند «این دختر فلانی است» یا می‌پرسیدند «مادرت چطور آدمی است؟» البته بعد از یك مدت برای آنها هم عادی می‌شد و كمتر كنجكاوی می‌كردند.

 

فكر می‌كنم شغل مادرم و همینطور پدرم باعث شد من و پویان شخصیت‌هایی مستقل پیدا كنیم چون اغلب مواقع مادر و پدر منزل نبودند و ما باید خودمان از پس كارها بر می‌آمدیم. حتی از زمان مهد كودك هم ما گاهی تنها در خانه می‌ماندیم. به همین خاطر حسابی خودكفا هستیم. (می‌خندد)

 

پویان: من كه حسابی پز می‌دادم. (می‌خندد) اگر مامان در سریال یا فیلمی بازی می‌كرد كه خیلی مورد توجه قرار می‌گرفت، همه بچه‌های مدرسه و دوستانم سراغ من می‌آمدند و سوال‌پیچم می‌كردند.

 

جالب اینكه بعضی از سوال‌ها خیلی خنده‌دار بودند؛ مثلا در دوره دبستان مامان در فیلم «می‌خواهم زنده بمانم» بازی كرده بود و فیلم هم به‌اصطلاح خیلی گرفته بود و مامان به یك بازیگر مطرح تبدیل شده بود.

 

خوب یادم هست یكی از دوستانم از من پرسید «مامانت برای شما آشپزی هم میكنه؟» منم جواب دادم بله بعد دوباره با تعجب پرسید «یعنی با شما زندگی می‌كنه؟!» من هم جواب دادم «نه میاد آشپزی میكنه بعد میره كره ماه.» (می‌خندد)

 

 

آوا؛ دخترك شیطان من

فاطمه گودرزی: خیلی وقت‌ها پیش می‌آمد پویان را با خودم سر كار می‌بردم. بچه بسیار آرامی بود و اگر یك مداد و یك ورق كاغذ دستش می‌دادیم تا عصر سرگرم بود و كاری به كارمان نداشت.

آوا: ولی مرا با خودشان سركار نمی‌بردند تا آبروی‌شان حفظ شود. (می‌خندد)

 

فاطمه گودرزی: دقیقا، اگر لحظه‌ای از آوا غافل می‌شدم، می‌دیدم از سر و كول طراح گریم، فیلمبردار و صدابردار بالامی رود و خلاصه آبرویم را می‌برد .(می‌خندد)

 

بعد از به‌دنیا آمدن پویان كه بچه‌ای بسیار آرام بود من فكر كردم خب بچه همین است و الكی شلوغش می‌كنند كه بچه‌داری سخت است ولی با به دنیا آمدن آوا فهمیدم بچه‌داری واقعا سخت است. (می‌خندد)

 

 

مادرمان باعث شد عاشق بازیگری شویم

پویان: من فكر می‌كنم دلیل اصلی علاقه من و خواهرم به بازیگری، مادرمان باشد. من از كودكی در پشت صحنه فیلم‌ها و سریال‌های مادرم حاضر می‌شدم و با این دنیا آشنا شدم.

 

فاطمه گودرزی: ما هیچ‌وقت اصرار نداشتیم بچه‌ها وارد حرفه ما شوند و حتی ترجیح می‌دادیم این اتفاق نیفتد. حرفه بازیگری، حرفه‌ای سخت است و هركسی نمی‌تواند در آن دوام بیاورد اما بچه‌ها به این حرفه علاقه داشتند.

 

پویان این حرفه را شروع كرده و در چند كار هم حضور داشته؛ آوا هم در كلاس‌های خانم مهتاب نصیرپور ثبت‌نام كرده، درس بازیگری خوانده و می‌گوید سختی‌های این كار را هم دوست دارد.

 

آوا: كلاس‌های استاد نصیرپور تنها كلاسی بود كه من دوست نداشتم حتی یك ثانیه آن را از دست بدهم.

 

حضور در این كلاس‌ها به‌شدت برایم لذت‌بخش بود و مرا به بیشتر به سمت بازیگری ترغیب كرد. من به‌خاطر شغل مامان خیلی خوب با سختی‌های این كار آشنا هستم ولی دنیای بازیگری تنها هنری بود كه مرا به خود جذب كرد.

 

شاید جذابیت این هنر به این خاطر باشد كه ما در دنیای واقعی تنها یك بُعد از خودمان را می‌توانیم نشان دهیم اما بازیگری كمك می‌كند ما در نقش‌های مختلف ابعادی متفاوت از خودمان را هم بروز دهیم كه برای من بی‌نهایت پركشش است.

 

پویان: هیجان در زندگی یك بازیگر زیاد است و ما از بچگی شاهد مراحل مختلف این شغل هیجان‌انگیز بودیم و همین هیجان ما را از زندگی كارمندی دور كرد. من شخصا زندگی یكنواخت كارمندی را دوست ندارم (البته برای خودم نه برای دیگران) و همیشه می‌دانستم این نوع زندگی روتین مرا راضی نمی‌كند.

 

اینكه هر روز سر یك میز بنشینی و هر ماه حقوق ثابتی بگیری برای من كسالت‌بار است ولی در بازیگری شما هر بار در قالب كاراكتری تازه می‌روید و دستمزدی متفاوت دریافت می‌كنید و زندگی و حضور در لوكیشن‌های متعدد را تجربه می‌كنید كه بسیار لذت‌بخش است. بازیگری تنها حرفه‌ای است كه در آن این شانس را دارید كه تجربه زندگی به شیوه‌های گوناگون را داشته باشید.

 

در بازیگری احساس رها بودن دارم و می‌دانم با مشورت كارگردان می‌توانم در حد و اندازه‌ای كه شیوه كار اجازه دهد آزاد باشم و هر كاری فكر می‌كنم درست است را انجام دهم. نقش‌هایم را با مادرم تمرین کرده و از مشورت ایشان استفاده می‌كنم. می‌دانم این یك موهبت است چون خیلی از علاقه‌مندان به بازیگری باید برای این مشورت‌ها پول پرداخت كنند.

 

 

با هم ورزش می‌كنیم و فوتبال می‌بینیم

فاطمه گودرزی: با هم زیاد به سینما و تئاتر می‌رویم. از حضور در گالری‌های هنری و مراسم‌های خیریه هم استقبال می‌كنیم و معمولا با بچه‌ها وقت‌مان را طوری تنظیم می‌كنیم كه در این مراسم‌ها حاضر شویم. سفرهای مشترك هم زیاد داریم، البته من با پویان بیشتر به سفر می‌روم چون آوا معمولا سرش شلوغ است و وقت چندانی برای مسافرت ندارد.

 

تفریح مشترك من و آوا بیشتر ورزشی است. مدتی به باشگاه اسكواش می‌رفتیم. یك دوره هم كه من در والیبال هنرمندان فعال بودم با هم والیبال بازی می‌كردیم. كلا برنامه‌های ورزشی‌ام بیشتر در كنار آواست چون به‌هرحال راحت‌تر می‌توانیم با هم به باشگاه‌های ورزشی برویم.

 

 

آوا: با هم فوتبال هم زیاد می‌بینیم. (می‌خندد)

فاطمه گودرزی: به‌شدت اهل تماشای فوتبال به‌خصوص مسابقات خارجی هستیم. من طرفدار بارسلونا هستم و مسابقات باشگاه‌های اروپا را با پویان و آوا دنبال می‌كنم.

 

 

همه هنرها را تجربه كرده‌ایم

فاطمه گودرزی: بچه‌ها هنرهای مختلفی را تجربه كرده‌اند؛ از موسیقی گرفته تا نقاشی و عكاسی و حالا هم بازیگری. حتی پویان بیشتر از دو سال در خارج از كشور تحصیل كرد ولی درنهایت به ما گفت دوست دارد به ایران برگردد و دوباره در كنكور شركت كرد و بازیگری بخواند الان هم دانشجوی ترم آخر بازیگری است.

 

پویان: من از بچگی به سمت موسیقی رفتم و در كودكی ارف می‌زدم. در سنین نوجوانی هم نواختن سنتور و فلوت را یاد گرفتم اما ساز اصلی‌ام ویولن است كه تا همین الان هم ادامه داده‌ام و به آن عشق می‌ورزم.

 

مدتی هم عكاسی كردم و تا حدی با این هنر آشنا هستم. همه این هنرها در بازیگری به من كمك كرده‌اند، مثلا موسیقی باعث شده ریتم را به‌خوبی بشناسم یا عكاسی به من قاب‌بندی را آموخت كه قطعا در سینما و بازیگری به كمكم خواهد آمد.

 

به داستان‌نویسی و نوشتن فیلمنامه هم علاقه دارم. خب پدرم فیلمنامه‌نویس است و این علاقه از جانب ایشان به من ارث رسیده است. دستی هم در نوشتن شعر دارم.

 

البته هیچكدام از این هنرها را تا انتها ادامه نداده‌ام و معتقدم عمر آدمیزاد بسیار كوتاه‌تر از این حرف‌هاست كه بخواهد اینهمه هنر را ادامه داده و به مقاطع حرفه‌ای برسد اما در عین حال نباید خودمان را از این دانش و لذت محروم كنیم. تنها هنری كه دوست دارم تا آخرش بروم، بازیگری است و هیچكدام از هنرهای دیگر مثل بازیگری روحم را سیراب نمی‌كند.

 

گفتگو با خانواده هنردوست فاطمه گودرزی و فرزندانش

آوا: من هم مثل پویان هنرهای مختلفی را دنبال كرده‌ام. ما ویولن را با هم شروع كردیم اما بعد از مدتی فكر كردم بهتر است شنونده خوبی باشم تا یك نوازنده بی‌استعداد. (می‌خندد)

 

فاطمه گودرزی: من فكر می‌كنم مساله بیشتر تنبلی باشد چون آوا وقتی تنبلی‌اش بیاید كاری انجام دهد، می‌گوید «من تو این زمینه استعداد ندارم». (می‌خندد)

 

آوا: یك بخشی از حرف مامان شاید درست باشد ولی در كل فكر می‌كنم آدم تا به یك هنر عشق نداشته باشد، نباید آن را دنبال كند. من هم مثل برادرم مدتی عكاسی كردم و عضو انجمن عكاسان ایران بودم. حتی در كار پوشاك هم بوده‌ام ولی از زمانی كه بازیگری را شروع كردم، می‌دانم این هنر را عاشقانه دوست دارم و آن را ادامه خواهم داد.

 

 

پارتی‌بازی ممنوع

فاطمه گودرزی: پویان و آوا دوست ندارند آنها را به پروژه‌های سینمایی پیشنهاد بدهم؛ دوست دارند مستقل وارد این حرفه شوند. البته پویان تابه‌حال در كارهای زیادی حضور داشته ولی آوا در ابتدای راه است.

 

آوا: اینكه مادرم خانم فاطمه گودرزی است، برایم افتخار زیادی دارد اما اینكه در شروع كار پشت‌تان به پدر یا مادرتان گرم باشد به شما به چشم دیگری نگاه می‌كنند و من ترجیح می‌دهم با تلاش خودم در این حرفه به ثبات برسم. من برای تست‌های بازیگری به دفاتر زیادی سر زده‌ام و هیچوقت نامی از مادرم نبرده ام. گاهی هم در این تست‌ها قبول نشده‌ام اما باز هم نامی از مادرم نبرده‌ام.

 

 پویان: اصلا اگر مامان ما را به پروژه‌ای معرفی كند و حتی مشغول به كار شویم، اعتمادبه‌نفس‌مان از دست می‌رود. اینكه صرفا به‌خاطر اعتبار مادرمان وارد یك كار شویم برای‌مان لذت‌بخش نیست. من سر هر كاری رفته‌ام ابتدا مثل همه هنرجویان تست داده‌ام و الان هم در یك كار سینمایی بازی دارم كه قبل از ورود تست داده‌ام.

 

 

مامان فعال ما

آوا: پرجنب‌وجوش بودن را از مادرمان به ارث برده‌ایم. مامان اگر هم سر كار نباشد حتما سرش را به كاری مشغول می‌كند و كمتر پیش می‌آید او را بیكار ببینیم. مدتی در والیبال هنرمندان مشغول بود، همیشه در مراسم‌های خیریه حضور فعال دارد و این اواخر هم در جشنواره «مادر» فعالیت داشت. خلاصه مامان ما حسابی فعال است. (می‌خندد)

 

فاطمه گودرزی: فعالیت‌های مختلف به من انرژی می‌دهد. از یكجا نشستن و بی‌كار بودن بیزارم. بعد از به دنیا آمدن بچه‌ها و ورود به حرفه بازیگری، موسیقی را رها كردم اما الان باز هم به سمت موسیقی رفته‌ام و كلاس آواز و دف می‌روم. جشنواره مادر هم یكی از اقدامات خوب در زمینه هنر و سینماست و جای خالی تكریم مادران بین جشنواره‌ها و رویدادهای فرهنگی حس می‌شد كه خوشبختانه با این جشنواره بیشتر به مسائل مرتبط با مادران خواهیم پرداخت.

 

 

قربان دست و پای بلورین بچه‌هایم نمی‌روم

فاطمه گودرزی: نه من و نه پدر بچه‌ها، والدینی نبودیم كه به قول معروف قربان دست و پای بلورین بچه‌های‌مان برویم.(می‌خندد) من زیاد دیده‌ام و شنیده‌ام مادران مرتب قربان‌صدقه بچه‌های‌شان می‌روند و از آنها تعریف می‌كنند؛ تعاریفی كه شاید چندان هم شامل حال آنها نشود اما من همیشه سعی كردم واقع‌بین باشم.

 

ضمن اینكه چندان هم عادت به تمجید ندارم و شاید برای دیگران حتی بیشتر از فرزندان خودم اهل تمجید و تعریف باشم. این موضوع اصلا جنبه دورویی ندارد چون من به‌شدت عاشق مردم هستم و از خوشحال كردن‌شان لذت می‌برم. هرگز هم از محیط‌های شلوغ فراری نبوده و نیستم.

 

آرزوی من برای بچه‌ها هم همیشه این بوده كه آنها به آنچه دوست دارند و رضایت‌شان در گرو آن است، برسند و خوشحال باشند.

 

من و پدرشان همیشه سعی كردیم به آرزوها و خواسته‌های پویان و آوا پروبال دهیم و تا حد توان به رشد استعداد‌های‌شان كمك كنیم.

 

پویان: كلا مامان از آن مادرهایی نیست كه مثلا مرتب بگوید «وای چقدر دوست دارم بچه‌هام ازدواج کنن و من نوه‌دار شوم» یا اینكه بخواهد ما دكتر و مهندس شویم و همیشه همانطور كه خودشان گفتند به علائق ما احترام گذاشته‌اند و به آرزوهای‌مان پروبال داده‌اند.

جدیدترین مطالب سایت