دختر 15 ساله تهرانی از شدت تنبیه مدیر مدرسه کشته شد

دختر 15 ساله تهرانی از شدت تنبیه مدیر مدرسه کشته شد

دختر 15 ساله تهرانی از شدت تنبیه مدیر مدرسه کشته شد

 

این دختر که مهسا نام داشت بی‌حال روی زمین افتاده بود و گویا نفس‌های آخرش را می‌کشید. یک دختر نوجوان تهرانی در یکی از هنرستان های فنی و حرفه ای دخترانه به دلیل تنبیه شدید مدیر مدرسه و به طرز مرموزی فوت کرد.

 

متاسفانه استفاده از «تنبیه» به عنوان یکی از ابزارهای تربیتی در مدارس هنوز ادامه دارد.با وجود مشخص بودن عواقب تخریب کننده اعمال خشونت اما این رفتار از سوی برخی از دبیران و مسئولان مدارس به شکل های مختلف بروز می کند. به گزارش فراناز دختر 15 ساله دبیرستانی پس از این‌که از سوی مدیر مدرسه‌اش تنبیه شد، به طرز مرموزی در خانه خود جان باخت.

 

در حادثه ای شوم دختر دبیرستانی پس از این‌که از سوی مدیر مدرسه‌اش تنبیه شد، به طرز مرموزی فوت نمود . این دختر پیش از مرگش به خاطر داشتن تلفن‌همراه در مدرسه، از سوی مدیرش تنبیه سختی شده بود.

 

روی تخت یکی از مراکز درمانی در رباط‌کریم دختر نوجوانی خوابید که دیگر نفس نمی‌کشد. این دختر ١٥ساله سه روز بود که در این مرکز بستری شده و پس از سه روز به دلیل حال وخیمش جان سپرد. اما گویا علت مرگ او عجیب و نامعلوم به نظر می‌رسد. خانواده‌اش از مدیر مدرسه این دختر شاکی هستند و او را مقصر مرگ دختر نوجوانشان می‌دانند.

 

آنها داستان عجیبی را برای پزشکان تعریف می‌کنند. ماجرا از این قرار بود که سه روز پیش مهسا دختر 15 ساله‌ای که ‌سال دوم دبیرستان در یک هنرستان در رباط‌کریم درس می‌خواند، با حال بدی به خانه‌شان رفت.

 

مادر مهسا با دیدن دخترش ترسید و سعی کرد کمی او را آرام کند. مهسا زمانی که آرام‌تر شد در مورد حال بدی که داشت به مادرش گفت: «مدیرم مرا تنبیه کرده و اصلا حال خوبی ندارم.» این دختر در توضیح ماجرا به مادرش گفت: «امروز در مدرسه مدیر مدرسه تلفن همراهم را گرفت و در مقابل همه دانش‌آموزان و همکلاسی‌هایم مرا تنبیه کرد. این زن مرا سه ساعت تمام سرپا نگه داشت و جلوی همه تحقیرم کرد.»

 

مادر مهسا پس از شنیدن صحبت‌های دخترش می‌خواست با شوهر خود تماس بگیرد تا موضوع را در مدرسه پیگیری کند. ولی این دختر مانع مادرش شد و به او گفت: «تحت هیچ شرایطی موضوع را به پدرم نگو. به گزارش فراناز اگر او متوجه ماجرا شود، فکرش مشغول می‌شود و ممکن است اتفاقات بدتری بیفتد.»

 

با این صحبت‌ها مادر مهسا قبول کرد که موضوع را از شوهرش پنهان نگه دارد و با همین صحبت‌ها از خانه خارج شد تا به دکتر برود. او می‌خواست مهسا را هم همراه خود به دکتر ببرد تا شاید حالش کمی بهتر شود. اما مهسا دراین‌باره هم مخالفت کرد و از مادرش خواست تا اجازه دهد در خانه تنها بماند و استراحت کند. این آخرین مکالمات بین مهسا و مادرش بود.

 

مادر مهسا برای رفتن به دکتر از خانه خارج شد و چند ساعتی از این ماجرا گذشت. حالا این زن به خانه برگشته و در را باز می‌کند. کلید که روی در چرخید و در خانه باز شد صحنه‌ای دردناک در مقابل چشمان این زن دیده شد.

 

مهسا بی‌حال روی زمین افتاده بود و گویا نفس‌های آخرش را می‌کشید. مادر مهسا با دیدن این صحنه سراسیمه با اورژانس تماس گرفت. دختر نوجوان به بیمارستان منتقل و در بخش مراقبت‌های ویژه بستری شد. آن‌جا بود که مادر مهسا موضوع اتفاقی که در مدرسه برای دخترش افتاده بود را با شوهرش در میان گذاشت. تا آن لحظه اصلا مشخص نبود که چه بلایی سر مهسا آمده است. تنها پزشکان حال این دختر را وخیم اعلام می‌کردند و حتی معده او را هم شست‌وشو دادند.

 

مرگ تلخ

سه روز از این ماجرا گذشت و مهسا حالش بهتر نشد. او همچنان در بخش مراقبت‌های ویژه به سر می‌برد و پزشکان هم خبرهای خوبی به خانواده این دختر نمی‌دادند. این دختر که تا صبح پنجشنبه در مرکز درمانی در رباط‌کریم بستری بود به خاطر وخامت حالش به بیمارستان سینا منتقل شد تا این‌که درنهایت صبح دیروز قلب این دختر از حرکت ایستاد و او به خاطر ایست قلبی جان سپرد. او دیگر نفس نکشید و بدون این‌که درباره علت بدحال شدن خود حرفی بزند، جان سپرد و بدین ترتیب اعضای بدن این دختر با رضایت خانواده‌اش به بیماران نیازمند اهدا شد. با مرگ این دختر بود که پرونده‌ای پیش روی قاضی حسین‌پور بازپرس شعبه پنجم دادسرای جنایی تهران قرار گرفت.

 

شکایت از مدیر مدرسه

پدر مهسا که مدیر مدرسه دخترش را در این ماجرا مقصر می‌داند، صبح دیروز در شکایت خود به بازپرس گفت: «دخترم وقتی از مدرسه برگشت حال خوبی نداشت. او به خاطر تنبیهی که از سوی مدیر مدرسه‌اش شده بود، بی‌حال بود و بعد از این‌که مادرش از خانه خارج شده بود، بیهوش شد. دخترم نخستین‌باری بود که تلفن‌همراه مادرش را با خود به مدرسه می‌برد که چنین اتفاقی برایش افتاد.

 

برای همین گمان می‌کنم که مدیر مدرسه در جان سپردن دخترم نقش زیادی داشته باشد. از آن‌جایی که چند‌ سال پیش هم پسر جوانم را به دلیل خوردن داروهای نیروزا از دست دادم، برایم سخت است که مرگ دخترم را هم باور کنم. این دختر هیچ مشکل یا بیماری نداشت و اگر تنبیه نمی‌شد شاید الان زنده بود. برای همین از مدیر مدرسه شکایت دارم.»

 

با اعلام این شکایت بازپرس دستور تحقیقات بیشتر در باره مشخص شدن علت اصلی مرگ دختر نوجوان و میزان تنبیه مدیر مدرسه را صادر کرد.

پدر مهسا با طرح شكايتي  علیه مدير هنرستاني كه دخترش در آن درس مي‌خواند به بازپرس حسين پور گفت: من يك پسر و يك دختر داشتم. پسرم 19 سال داشت و ورزشكار بود كه دوسال قبل فوت كرد. پس از آن حادثه مادرش بيمار شد.

 

همه اميد من و همسرم به مهسا بود به همين دليل همه امكانات را براي تحصيل و پيشرفتش مهيا مي‌كرديم. مهسا علاقه زيادي به رشته نقشه‌كشي ساختمان داشت تا اينكه براي تحصيل در اين رشته وارد هنرستان شد. از همان ابتدا به مادرش مي‌گفت كه مدير مدرسه از او خواسته در رشته ديگري ادامه تحصيل دهد، اما دخترم واقعاً عاشق رشته‌اش بود و اصرار داشت در اين رشته تحصيل كند به همين دليل من و همسرم او را حمايت مي‌كرديم.

 

وي در حالي كه اشك پهناي صورتش را پوشانده بود، ادامه داد: دخترم خيلي حساس و مهربان بود و هميشه لبخند به صورت داشت، اما روز سه شنبه 24 آذر وقتي از مدرسه به خانه آمد، حالش خيلي بد بود.

 

احساس كردم خسته است. وقتي از او درباره ناراحتي‌اش سؤال كردم چيزي نگفت و به اتاقش رفت. پس از اين مادرش به اتاق مهسا رفت و دقايقي با هم حرف زدند. مادرش نوبت دكتر داشت به همين دليل من او را به مطب رساندم، اما قبل از رفتن از دخترم خواستم اگر دوست دارد با ما به مطب بيايد كه او گفت خسته است و در خانه ماند. ساعتي بعد به خانه برگشتيم و همسرم پس از اينكه شام تهيه كرد به سراغ مهسا رفت كه ناگهان صداي فريادش در خانه پيچيد.

 

وقتي وارد اتاق مهسا شدم، دخترم بي‌هوش روي تختش افتاده بود. لحظه‌اي دنيا برايم سياه شد نمي‌دانستم چه كار كنم، اما به هر حال او را سريع به بيمارستان رساندم. در بيمارستان بود كه همسرم راز تلخي را درباره ناراحتي دخترم بر ملا كرد. همسرم گفت: وقتي مهسا ناراحت از مدرسه بازگشت به سراغ او رفتم. مهسا گفت امروز‌ مدير مدرسه‌  سه ساعت او را سر پا نگه داشته تا او تنبيه شود به طوري كه تمامي دانش‌آموزان كلاس شاهد اين صحنه بودند. مدير مدرسه همچنين با تهديد به مهسا گفته است كه او را از مدرسه اخراج مي‌كند و اين موضوع را در پرونده‌اش ثبت و كاري مي‌كند كه در هيچ مدرسه‌اي ثبت‌‌نامش نكنند.

 

 از آنجايي كه دخترم علاقه زيادي به رشته تحصيلي‌اش داشت، ترس و اضطراب او را گرفته بود به طوري كه پيش مادرش گريه كرده بود. پس از اين مادرش او را دلداري داده و گفته بود كه من موضوع را پيگيري مي‌كنم، اما دخترم از آنجايي كه خيلي مرا دوست داشت، خواسته بود مادرش موضوع را به من نگويد.

 

وي گفت: پس از اين او را سه روز در بيمارستاني در رباط كريم بستري كرديم تا اينكه تيم پزشكي مرگ مغزي دخترمان را اعلام كردند. وقتي اين خبر دردناك را به من دادند، تصميم گرفتم براي اهداي اعضاي بدنش جسد دخترم را به تهران منتقل كنم و الان هم قرار است قلب، كليه‌ها، كبد و ريه آن به بيماران نيازمند اهدا شود.

 

وي در پايان گفت: من از مدير مدرسه شكايت دارم چون تيم پزشكي گفت دخترم به خاطر ترس و اضطراب سكته مغزي كرده است. براي من رفتار مدير مدرسه قابل قبول نيست و اگر دخترم تخلفي انجام داده مدير بايد من يا مادرش را به عنوان اوليا در جريان قرار بدهد نه اينكه يك دختر 15 ساله را سه ساعت پيش دوستانش سر پا نگه دارد و او را تهديد به اخراج و پرونده‌سازي كند‌.

 

پس از طرح اين شكايت، جسد به دستور قاضي حسين‌پور براي انجام آزمايش‌هاي لازم و مشخص شدن علت اصلي مرگ به پزشكي قانوني فرستاده شد. تحقيقات درباره اين حادثه از سوي مأموران پليس ادامه دارد.

 

مطالب مرتبط :

 

مدل جدیدتنبیه بی شرمانه دختروپسرهای نوجوان(عکس)

 

مرگ 2 دختر تهرانی که قصدرفتن به پارتی شبانه داشتند

جدیدترین مطالب سایت