این 10 اصل خودمراقبتي را بدانید و عمل کنید

این 10 اصل خودمراقبتي را بدانید و عمل کنید

تصويري كه از جهان داريم و نگاهي كه جهان به ما مي‌كند، هر دو بر مبناي تلقي ما از خودمان شكل مي‌گيرد.

 

به گزارش فراناز، دکتر حميدرضا نمازي، عضو گروه اخلاق پزشکي دانشگاه علوم پزشکي تهران گفت: تصويري كه از جهان داريم و نگاهي كه جهان به ما مي‌كند، هر دو بر مبناي تلقي ما از خودمان شكل مي‌گيرد. كسي كه بر خود اهانت روا مي‌دارد، به ديگران احترام نمي‌گذارد و ديگران نيز احترامش نمي‌كنند و تحويلش نمي‌گيرند. ريشه اعتبار ما، ربط و نسبتي است كه با خود برقرار مي‌كنيم و شأني است كه براي خودمان قائليم. بنيان نظري خود‌مراقبتي همين است. چند ملاحظه‌ جدي در اين خصوص قابل‌تامل است:

 

يكم: با اين فرض كه «من مالك خودم هستم»، آدمي نمي‌تواند جسم و جانش را تاراج كند و دست تطاول بر آن بگشايد. دايره‌ مالكيت ما به واسطه‌ تعهدات، دلبستگي‌ها و روابط انساني و اجتماعي‌مان، محدودتر از آن است كه در آغاز مي‌پنداريم.

 

دوم: با اين فرض كه «از من گذشته است»، انسان مجاز نيست افسار روزگارش را رها كند و جسمي فرسوده و ظاهري فرتوت به بار آورد. نشاط و شادابي و شور زندگي هيچ‌گاه از آدمي نمي‌گذرد گرچه كه بروز و بيان آن گاه تغيير مي‌كند.

 

سوم: با اين فرض كه «من خودم را وقف فرزندانم مي‌كنم» حق نداريم به خودمان بي‌توجهي كنيم. مادري كه فرزندش را به كلاس شنا مي‌فرستد و برايش غذايي مناسب درست مي‌كند، قرار نيست از ترس اينكه به خوشگذراني متهم شود، به استخر نرود يا غذاي مورد علاقه‌اش را درست نكند يا سفارش ندهد. بعضي والدين، خود را از دست رفته مي‌پندارند و به همين دليل براي فرزندانشان آينه مي‌گيرند اما خود، به خشت خامي بسنده مي‌كنند.

 

چهارم: از ترس اينكه «مبادا چيزي توش در بياد» نبايد از آزمايش و ارزيابي جسمي بگريزيم. اين ضرب‌المثل دقيقي نيست كه مي‌گويد: «آب كه از سر گذشت، چه يك‌وجب چه صدوجب» چرا كه اگر يك‌وجب با سطح آب فاصله داشته باشيم، هنوز مجال دست تكان دادن و نجات است اما صد‌وجب كه بگذرد، ديگر غرق شده‌ايم. فرق ما با مردم ژاپن اين نيست كه مثلا آنها كمتر سرطان مي‌گيرند. اتفاقا شيوع برخي سرطان‌ها در آنها بيشتر است اما «خودمراقبتي» باعث مي‌شود در همان مراحل اوليه سرطان‌شان كشف و مهار شود. همان سرطان‌ها در جامعه ما در بسياري موارد ديرتر مشخص مي‌شوند.

 

پنجم: خود‌مراقبتي به اين معنا نيست كه مدام خود را به تيغ وسواس بكشيم. كشتي گرفتن با بيماري‌هاي خيالي، خيلي وقت‌ها واقعا ما را زمينگير مي‌كند و به خاك بيماري مي‌نشاند.

 

ششم: خودمراقبتي، مهارتي تدريجي است. از همان كودكي بايد ياد بگيريم گليم سلامت را از آب بيماري بكشيم و هر ناخوشي جزئي، عاجزمان نكند. كسي كه در كودكي و نوجواني ياد مي‌گيرد در مهار بيماري‌اش مشاركت كند، در سنين بالاتر مستاصل و وابسته نمي‌شود و مي‌داند چگونه ناخوشي‌اش را به ساحل سلامت بكشاند.

 

هفتم: گاهي بيماران نمي‌خواهند چيزي از بيماري‌شان بدانند و مسئوليت بيماري‌شان را قبول نمي‌كنند. تحقيقات متعدد نشان داده است سرعت بهبود و آرامش رواني در بيماراني كه بار ناخوشي‌شان را به دوش مي‌كشند، بيشتر است. خيال نكنيم آنكه از بيماري‌اش مي‌گريزد ، آرام‌تر است.

 

هشتم: گاهي مي‌خواهيم به عزيزانمان محبت كنيم و به همين دليل در هنگام بيماري، ساده‌ترين امور مثل نظافت شخصي‌شان را به عهده مي‌گيريم. حواسمان باشد از ديگران موجوداتي وابسته و بي‌دست و پا نسازيم.

 

نهم: كساني كه ياد گرفته‌اند از خودشان مراقبت كنند، كمتر در معرض اعوجاجات رواني و بيماري‌هاي رواني مربوط به کهولت سن قرار مي‌گيرند.

 

دهم: از زماني كه به دنيا مي‌آييم تا هنگامي كه از اين جهان مي‌رويم، دشواري وظيفه‌ايم. مسئوليت سلامت خود، يكي از اين وظايف است. درنگ كنيم؛ پرونده سلامتمان زير بغلمان باشد!

 

گردآوری : فراناز

جدیدترین مطالب سایت