اختلال شخصیت خودشیفتگی چیست؟ علل و درمان خودشیفتگی

اختلال شخصیت خودشیفتگی چیست؟ علل و درمان خودشیفتگی

اختلال شخصیت خودشیفتگی چیست؟ علل و درمان خودشیفتگی

افراد خودشیفته را بشناسید. امروز در سایت فراناز قصد داریم شما را با یکی دیگر از اختلالات روانی آشنا کنیم. نام این اختلال خودشیفتگی است. که ما در اینجا درباره علت، درمان، سیر و پیش آگاهی و… صحبت خواهیم کرد. باما همراه باشید.

 

علائم و نشانه های اختلال شخصیت خودشیفتگی عبارتند از:

داشتن یک احساس واهی مهم بودن، احساس کاذب موفقیت بدون حد و مرز، اعتقاد به این که فردی خاص و منحصر به فرد هستید، بهره‌گیری از دیگران، فاقد احساس همدلی بودن، متکبر بودن، و حسادت نسبت به دیگران. این علائم سبب بروز اندوه قابل‌توجهی در زندگی هر فردی می‌شود.

 

اختلال شخصیت خودشیفتگی

اختلال شخصیت خودشیفتگی اختلالی است که توسط یک الگوی طولانی مدت بزرگ‌نمایی (به صورت خیالی یا رفتار واقعی)، نیاز شدید برای تحسین شدن از سوی دیگران، و معمولا فقدان کامل احساس همدلی نسبت به دیگران شرح داده می‌شود. افراد مبتلا به این اختلال اغلب بر این باورند که مهم‌ترین فرد هستند در زندگی دیگران یا در زندگی کسانی که با آنها ملاقات می‌کنند. شاید این الگوی رفتاری برای یک پادشاه در قرن شانزدهم در کشور انگلستان مناسب به نظر برسد، اما امروزه برای بیشتر مردم عادی به طور کلی نامناسب در نظر گرفته می‌شود.

 

افراد مبتلا به اختلال شخصیت خودشیفتگی اغلب حالات و برخوردهای مغرورانه، پرنخوت و ریاست مآبانه با دیگران دارند. به عنوان مثال، یک فرد مبتلا به این اختلال ممکن است در مورد بی‌ادبی یا حماقت یک پیشخدمت سر به هوا شکایت کند یا ارزیابی درست یک پزشک را با حماقت تمام نادرست بنمایاند.

 

اگر بخواهیم به صورت غیرحرفه‌ای صحبت کنیم، کسی که مبتلا به این اختلال است ممکن است به سادگی به عنوان یک “خوشیفته” یا به عنوان کسی که “خودشیفتگی” دارد، توصیف می‌شود. هر دوی این واژه‌ها به طور کلی به کسی اشاره می‌کنند که به اختلال شخصیت خودشیفتگی(NPD) مبتلا است.

 

اختلال شخصیتی، یک الگوی پایدار از تجربیات درونی و رفتاری است که از فرهنگ هنجار فرد، منحرف شده‌است. این الگو در دو یا چند مورد از حوزه‌های زیر دیده می‌شود: شناخت؛ تاثیر؛ عملکرد بین فردی یا کنترل انگیزه. الگوی پایدار در سراسر طیف گسترده‌ای از موقعیت‌های شخصی و اجتماعی، انعطاف‌ناپذیر و فراگیر است، و به طور معمول به پریشانی قابل‌توجه یا اختلال در حوزه‌های اجتماعی و کار یا دیگر حوزه‌های عملکرد منجر می‌شود. این الگو پایدار و طولانی مدت است، و شروع آن را می‌توان در اوایل بزرگسالی و نوجوانی پیدا کرد.

 

علل بروز اختلال شخصیت خودشیفتگی

امروزه محققان نمی‌دانند چه چیزی باعث بروز اختلال شخصیت خودشیفتگی می‌شود. با این حال نظریه‌‌های زیادی در مورد علل احتمالی بروز اختلال شخصیت خودشیفتگی وجود دارند. بیش‌تر متخصصین روی یک مدل علت و معلولی بیوسایکوسوشال اتفاق نظر دارند.

 

بر اساس این مدل علل بروز این اختلال به احتمال زیاد با توجه به عوامل بیولوژیکی و ژنتیکی، عوامل اجتماعی (مثلا این که چگونه یک فرد در مراحل اولیه‌ی رشد خود با خانواده و دوستان‌اش و بچه‌های دیگر تعامل دارد)، و عوامل روانی هستند (شخصیت و خلق و خوی فرد، که توسط محیط زندگی او شکل گرفته و مهارت‌هایی که برای مقابله با استرس آموخته‌است).

 

این امر نشان می‌دهد که جهت بروز این اختلال یک عامل واحد مسئول نیست – بلکه ماهیت پیچیده و احتمالا در هم تنیده‌ی این سه عامل است که اهمیت دارد. مطابق با تحقیقات اگر یک فرد مبتلا به این اختلال شخصیت باشد، ریسک افزایش‌یافته‌ی کمی وجود دارد که آن را به فرزندان خود انتقال بدهد.

 

علائم اختلال شخصیت خودشیفتگی

برای این که یک فرد، مبتلا به اختلال شخصیت خودشیفتگی (NPD) باشد، باید پنج مورد (یا بیش‌تر) از علائم زیر در او تشخیص داده شود:

 

۱. فرد دارای یک احساس واهی مهم پنداشتن خود است (به عنوان مثال، در زمینه‌ی دستاوردها و استعدادهای خود اغراق می‌کند، انتظار دارد که بدون داشتن دستاوردهای مناسب به عنوان فرد برتر به رسمیت شناخته شود).

 

۲. فکر و ذکرش این است که موفقیت، قدرت، استعداد و زیبایی نامحدود یا عشقی ایده‌آل دارد.

 

۳. معتقد است که خاص و منحصر به فرد است و تنها آدم‌های خاص و سطح بالا می‌توانند او را درک کنند و باید تنها با آدم‌ها خاص و سطح بالا رابطه داشته باشد.

 

۴.به شدت نیازمند این است که از سوی دیگران مورد تحسین و تقدیر قرار بگیرد.

 

۵. به شدت احساس می‌کند که مستحق امتیازات خاصی است، به عنوان مثال، به طور غیر منطقی انتظار دارد دیگران با او رفتار خاصی داشته باشند و خودشان را به طور اتوماتیک با انتطارت او تطبیق بدهند.

 

۶. دیگران را استثمار می‌کند، به عنوان مثال، از دیگران برای رسیدن به اهداف و برنامه‌های خود استفاده می‌کند.

 

۷. فاقد احساس همدلی نسبت به دیگران است، به عنوان مثال، تمایلی به شناختن یا درک احساسات و نیازهای دیگران ندارد.

 

۸. اغلب به دیگران حسادت می‌کند یا معتقد است که دیگران به او حسادت می‌کنند.

 

۹.مرتبا نگرش یا رفتارهای حاکی از غرور و نخوت از خود نشان می‌دهد.

 

از آن‌جایی که اختلالات شخصیتی الگوهای پایدار و طولانی مدت رفتاری را توصیف می‌کنند، اغلب در بزرگسالی تشخیص داده می‌شوند. این اختلال معمولا در دوران کودکی یا نوجوانی تشخیص داده نمی‌شود، چرا که یک کودک یا نوجوان به طور دائم در حال رشد کردن است، به لحاظ شخصیتی تغییر می‌کند و بالغ می‌شود. با این حال، اگر این اختلال در کودکی یا نوجوانی تشخیص داده شود، ویژگی‌های آن باید به مدت دست کم یک سال موجود باشند.

 

با توجه به تحقیقات، اختلال شخصیت خودشیفتگی در مردان نسبت به زنان شایع‌تر است، و تصور می‌شود که حدود ۶ درصد از جمعیت عمومی به این اختلال مبتلا می‌شوند.

 

شدت NPD نیز مانند بسیاری از اختلالات شخصیتی، معمولا با بالا رفتن سن کاهش می‌یابد. اما بسیاری از آدم‌ها چند مورد معدود از افراطی‌ترین علائم آن را زمانی که در دهه‌ی چهل و پنجاه زندگی‌شان هستند، تجربه می‌کنند.

 

اختلال شخصیت خودشیفتگی چگونه تشخیص داده می‌شود؟

اختلالات شخصیتی مانند NPD به طور معمول توسط یک متخصص بهداشت و سلامت روان مانند روان‌شناس یا روانپزشک تشخیص داده شود. پزشکان خانواده و پزشکان عمومی به طور کلی در این زمینه آموزش ندیده‌اند یا برای ارائه‌ی تشخیص در زمینه‌ی روانی مجهز نیستند. بنابراین هرچند که شما می‌توانید در ابتدا با پزشک خانواده در مورد این مشکل مشورت کنید، اما آنها می‌بایست برای تشخیص و درمان شما را به یک متخصص بهداشت و سلامت روان ارجاع دهند. آزمایش خون یا آزمایش ژنتیک برای تشخیص اختلال شخصیت انجام نمی‌گیرد.

 

بسیاری از آدم‌های مبتلا به این اختلال به دنبال به درمان خود نمی‌روند. افراد مبتلا به اختلالات شخصیتی، به طور کلی، اغلب به دنبال درمان نمی‌روند تا زمانی که این اختلال کم‌کم سبب دخالت زیاد فرد در زندگی دیگران یا تاثیر گذاشتن روی زندگی‌ آنها می‌شود. این مشکل اغلب زمانی رخ می‌دهد که منابع فرد برای مقابله با مشکلات به حدی کم هستند که فرد نمی‌تواند با استرس یا دیگر حوادث زندگی کنار بیاید.

 

تشخیص اختلال شخصیت خودشیفتگی توسط یک متخصص سلامت و بهداشت روان از طریق مقایسه‌ی علائم شما و تاریخچه‌ی زندگی‌تان با مواردی که در بالا ذکر شده‌است، ‌ایجاد می‌شود. آنها تعیین خواهند کرد که آیا علائم ی که دارید، برای مبتلا بودن به اختلال شخصیت خودشیفتگی کافی هستند یا خیر.

 

درمان اختلال شخصیت خودشیفتگی

درمان اختلال شخصیت خودشیفتگی معمولا شامل روان درمانی‌های طولانی مدت نزد یک درمانگر است که تجربه‌ی درمان این نوع از اختلالات شخصیتی را دارد. داروهایی نیز ممکن است برای کمک به بهبود علائم نگران‌کننده و ناتوان‌کننده‌ی این اختلال تجویز شود.

 

یک روانشناس گفت: فرد خودشیفته با دیگران همدلی ندارد و به شکل مرضی حسادت می‌ورزد، خود را برتر از دیگران می‌داند و دنبال جلب توجه است. این اختلال درمان قطعی ندارد.

 

عبدالله امیدی استادیار دانشگاه علوم پزشکی کاشان ، اختلال شخصیت خودشیفته را الگوی شناختی، هیجانی و رفتاری عنوان کرد که فرد مبتلا به آن غیر قابل انعطاف است و توجه، آگاهی و احساس او معطوف به خودش است و این الگو در تمام ابعاد زندگی و رفتاری فرد مبتلا جریان دارد.

 

وی افزود: مبتلایان به اختلال شخصیت خودشیفته در رابطه با دیگران اشتغال ذهنی به موضوعات مربوط به خودشان را دارند و موقع تصمیم‌گیری نیز این اشتغالات ذهنی موجب می‌شود تا فقط خودشان را در نظر بگیرند.اختلال شخصیت خودشیفتگی چیست؟ علل و درمان خودشیفتگی

 

خودشیفتگی چیست؟

عضو هیئت علمی علوم پزشکی کاشان گفت: همه ممکن است در مقاطعی از زندگی خود اشتغال ذهنی نسبت به خود داشته باشیم اما فردی که به طور نافذ، فراگیر و غیر قابل انعطاف این اشتغال ذهنی را داشته باشد در روابط با دیگران دچار مشکل می‌شود.

 

افراد خودشیفته با دیگران همدلی ندارند

وی افزود: مبتلایان به اختلال شخصیت خودشیفته به علت درگیری و اشتغال ذهنی نسبت به مسائل خود با دیگران همدلی ندارند. چنانچه این افراد ازدواج کنند نمی‌توانند خود را جای طرف مقابل بگذارند و دنیا را از دریچه نگاه خود می‌بینند.آنها به شکل مرضی حسادت می‌ورزند و بیشتر اوقات نمی‌توانند درک کنند که دیگران نیز قابلیت‌هایی دارند.

 

این متخصص حوزه بهداشت روان ادامه داد: مبتلایان به اختلال شخصیت خودشیفته به طور تلخی هیجانات مربوط به حسادت را درک می‌کنند آنها در مقایسه خود با دیگران نمی‌توانند حق را به ‌آنها دهند.حسادت در همه افراد وجود دارد اما کسانی که به طور مرضی حسود هستند خود و دیگران را آزار می‌دهند.

 

شخصیت‌هایی که فکر می‌کنند دیگران قدر آنها را نمی‌دانند

عضو هیئت علمی دانشگاه علوم پزشکی کاشان گفت: افرادی که به اختلال شخصیت خودشیفته مبتلا هستند خود را برتر از دیگران می‌بینند. احساس می‌کنند دیگران قدر آنها را نمی‌دانند و نمی‌توانند قدرت هوش و مقام آنها را درک کنند. این افراد در پی گرفتن توجه و تشویق از سوی اطرافیان خود هستند.بنابراین می‌توان آنها را افرادی برشمرد که تقویت و پاداش را از منابع بیرونی می‌گیرند.

 

افرادی که تکبر زیادی دارند

این متخصص حوزه بهداشت روان اظهار داشت: تکبر یکی از ویژگی‌هایی است که در فکر و رفتار مبتلایان به اختلال شخصیت خودشیفته دیده می‌شود آنها معمولاً دیگران را استثمار می‌کنند مثلاً چنانچه به ‌آنها بگوییم که آیا کاری بیرون از منزل دارند که بتوانیم برای آنها انجام دهیم حتماً کاری را خواهند تراشید.

 

چه کسانی با مبتلایان به اختلال شخصیت خودشیفته کنار می‌آیند؟

این روانشناس بالینی با بیان اینکه شخصیت‌های وابسته معمولاً در خدمت مبتلایان به اختلال شخصیت خودشیفته هستند تصریح کرد: متبلایان به اختلال شخصیت خودشیفته دوست دارند به طور مداوم از دیگران خدمات بگیرند معمولاً افراد وابسته که نمی‌توانند بدون کسانی که به آنها وابسته هستند زندگی کنند به این افراد خدمات ارائه می‌دهند.

 

وی تأکید کرد: افراد مبتلا به اختلال شخصیت خودشیفته عاشق خودشان هستند و این عشق افراطی نسبت به خود موجب می‌شود تا نسبت به محیط و اطرافیان ناسازگار باشند.این عدم سازگاری به دلیل انتظارات زیاد آنها از محیط است.

 

خودشیفتگی از کجا نشأت می‌گیرد؟

عضو هیئت علمی دانشگاه علوم پزشکی کاشان درباره سبب‌شناسی اختلال شخصیت خودشیفته گفت: این اختلال به زمینه فکری افراد مربوط می‌شود اما بخش مهمی از آن نشات گرفته از الگوی تربیتی افراد است. خانواده‌هایی که معتقدند کودکان آنها فوق‌العاده باهوش و استثنایی هستند و نیازهای کودک را بدون تأخیر ارضا می‌کنند به او القا می‌کنند که از دیگران برتر و بالاتر است.

 

معلمان از برجسته‌سازی موفقیت‌های تحصیلی دانش‌آموزان بپرهیزند

این متخصص حوزه بهداشت روان با انتقاد از برجسته‌سازی دانش‌آموزان از منظر تحصیلی که گاهی توسط اولیا مدرسه انجام می‌گیرد اظهار داشت: متأسفانه گاهی دیده می‌شود که معلمان به برخی از دانش‌آموزان که از سایر محصلان موفق‌تر هستند می‌گویند نباید با هر کسی مصاحبت کنید این تفکر خطرناک است زیرا منجر به شکل‌گیری شخصیت خودشیفته در فرد می‌شود.

 

آیا متبلایان به اختلال شخصیت خودشیفته درمان‌پذیرند؟

این روانشناس بالینی با اشاره به اینکه افسردگی شایع‌ترین اختلال در مبتلایان به اختلال شخصیت خودشیفته است گفت: معمولاً مبتلایان به اختلال شخصیت خودشیفته جهت درمان مراجعه نمی‌کنند و عواقب این اختلال است که پای آنها را به درمانگاه‌های روانشناختی باز می‌کنند.

 

وی گفت: درمان مبتلایان به دلیل عدم بینش نسبت به شخصیت خود کمی سخت به نظر می‌رسد. متأسفانه به دلیل اینکه نیازهای افراطی مبتلایان توسط دیگران ارضا می‌شود آنها مدام دچار تعارض و کشمکش می‌شوند که این تعارضات به افسردگی و اضطراب در آنها منجر می‌شود.

 

امیدی خاطر نشان کرد: به دلیل اینکه اختلال شخصیت مزمن و ریشه‌ای است درمان مبتلایان به کندی پیش می‌رود اما نمی‌توان گفت این اختلال کاملاً بی‌علاج است این افراد بهبودی قطعی نخواهند داشت و در درمان تلاش می‌شود تا مبتلایان را از نظر رفتاری و هیجانی با ارائه مهارت‌هایی آماده کنیم تا خودشان نیازهایشان را برطرف کنند.

 

اختلال شخصیت خودشیفته یا نارسیسیسم

اختلال شخصیت خودشیفتگی بر اساس خصوصیات روانی و شخصیتی در عشق بیش از اندازه به خود و خودشیفتگی بی حد و حصر شناسایی می شود و از انواع اختلال شخصیت است. اختلال شخصیت خودشیفتگی به بیماری گفته می شود که در آن صفات شخصیتی خود محوری و خود بینی در یک فرد به شدت بروز می کند و این صفات سبب بروز اختلال در زندگی روزمره فرد می شود.

 

واژه خودشیفتگی یا نارسیسیم از نام مرد زیبا رویی به نام نارسیوس گرفته شده است که با دیدن تصویر خود در آب شیفته خودش می شود. این اسطوره یونانی بسیار مورد توجه دیگران بود ولی با رفتار ها و بی تفاوتی هایش سبب ناراحتی دیگران می شد. نارسیوس بعد از دیدن تصویر خودش در آب دچار غم عشق به خودش می شود و در کنار برکه از اندوه جان می سپارد. در اختلال شخصیت خودشیفته فرد خودش را بزرگ و مهم می بینند. احساس توانایی و لیاقت می کند. این بیماران خود را مرکز دنیا می بیینند و در ذهن خود از هر جهت ویژه هستند. اکثرا اشخاص مشهوری هستند. حس خود پسندی و سزاور بودن دارند. هر گونه نگرانی در مورد نیاز ها، مشکلات و احساسات دیگران را از ذهن خود خارج می کنند.

 

علل ابتلا به اختلال شخصیت خودشفته

بر اساس تحقیقات انجام شده هنوز علت اصلی ابتلا به اختلال شخصیت خودشیفته شناخته شنده است. با این حال، بسیاری از متخصصان بر این باورند که اختلال خودشیفته نتیجه ترکیبی از عوامل آسیب پذیری بیولوژیکی، تعاملات اجتماعی و عوامل روانی است. بسیاری از روانشناسان معتقدند که اختلال شخصیت خودشیفته نتیجه تربیت فرد در دوران کودکی باشد. ناز پروردگی و اسرار بر اینکه فرزندانشان با استعداد یا خاص هستند بر رشد خودشیفتگی تاثیر می گذارد. کودکانی که مورد بی توجهی یا آزار اذیت قرار گرفته اند به طور غریضی خود محوری را برای بقای خودشان انتخاب می کنند. این کودکان فکر می کنند که تنها خودشان باید از خودشان مراقبت کنند نه هیچ کس دیگر.. بنابراین خودشفتگی نتیجه غفلت یا سو استفاده یا آسیب روحی وارد شده به کودک توسط والدین و دیگران نیز می باشد. بسیاری از صفات و ویژگی های افراد مبتلا به اختلال شخصیت خود شیفته در طول مراحل طبیعی رشد رخ می دهد.

 

علائم اختلال خودشیفته

معمولا افرادی که دارای اختلال خودشیفتگی هستند، در انجام کارهایشان موفق اند و در انظار عمومی مهربان و بخشنده به نظر می رسند. آنها اغلب دوستانی خواستنی و شریک زندگی ایده آلی به نظر می آیند. بیرون رفتن با آنها بسیار لذت بخش است. اما نکته اصلی اینجاست که آیا وقتی پای صحبت در مورد تفاوت نظرات و دیدگاه ها با آنان در میان باشد، چنین افرادی می توانند شریک زندگی خوبی باشند ؟ یا آیا زندگی مشترک با چنین افرادی آیا در واقعیت نیز ایده آل است. در ادامه مهمترین نشانه ها و علائم اختلال خودشیفتگی در افراد را بیان می کنیم.

 

1-گوش دادن یک طرفه

در زمان گفتگو برای این افراد تنها چیزی که می خواهند بگویند دارای اهمیت است و نه چیز دیگر. وقتی تصمیمی می گیرند تنها تنها تصمیم، نظرات آنان درست و است و بقیه افراد اشتباه می کنند. این افراد اجازه صحبت کردن به کسه دیگری را نمی دهند و دائما حرف بقیه را قطع می کنند. این افراد نظرات دیگران را رد می کنند، نفی می کنند یا نادیده می گیرند. یکی از نشانه های و علائم مشهود خودشیفتگی لحن تحقیر آمیز است. نشانه دیگری که خودشیفتگی را نشان می دهد این است که پاسخ این افراد به نظر دیگران با عبارت ((اما …)) شروع می شود.

 

2-خود را مرکز تمامی اتفاقات می دانند

افرادی که دارای اختلال خودشیفتگی هستند خود را بهتر، بیشتر، جالب تر ، جذاب تر و مهم تر بقیه می دانند. زمانی که با کسی شروع به صحبت می کنند اگر طرف مقابل صحبت را شروع کند، افراد دچار خودشیفتگی راجع به خود نکته ای را اشاره می کنند تا مجددا خود را در کانون بحث قرار دهند. به همین دلیل است که دیگران فکر می کنند افراد خودشفیته عرصه را برای آنها تنگ می کنند. وقتی که چیزی را بخواهند حتما باید بدستش بیاورند و اصلا اهمیتی ندارد که دیگران چه فکری می کنند.

 

3-قانون فقط برای دیگران است

یکی از نشانه های اختلال خودشیفتگی در افراد این است که این افراد اعتقاد دارند که به اقتضای منافعاشان مجاز به انجام هر کاری هستند. وقتی دیگران در صف انتظار می کشند نوبت را رعایت نمی کنند. از پرداخت مالیات با تقلب شانه خالی می کنند. قوانین وضع شده تنها برای دیگران است.

 

4- انتقاد را تحمل نمی کنند

افراد که دارای اختلال خودشیفتگی هستند از انتقاد به راحتی رنجیده می شوند. این افراد انتظار دارند که همواره مورد تحسین و تمجید اطرافیان قرار بگیرند. اگر از آنان انتقاد شود، احساساتشان جریحه دار خواهد شد و به سرعت مقابله به مثل می کنند. از آنجایی که از دوربین این افراد تنها آنان مهم هستند، احساسات و رفتار بقیه باید با آنچه آنان می خواهند و انجام می دهند، متناسب باشد.

 

رفتار افراد خودشیفته متناقض است. این افراد در نگاه اولی افرادی با اعتماد به نفس بالا به نظر می سند ولی با کوچکترین بازورد منفی باد غرورشان زود خالی می شود. این افراد هر گونه بیان احساسات بقیه را نقدی درباره خود تلقی می کنند به اصلاح حرف های دیگران را ((شخص سازی)) می کنند. به عنوان مثال عبارت (( من احساس تنهایی می کنم )) از سوی یک فرد خودشیفته این گونه شنیده می شود که (( تو به اندازه ی کافی وقت صرف من نمی کنی )).

 

5-اگر مشکلی پیش بیایید مقصر دیگران هستند

افراد مبتلا به اختلال شخصیتی عذر خواهی نمی کنند یا به اشتباهاتشان اعتراف نمی کنند. چون اعتقاد دارند که والاتر از دیگران هستند، ملامت و سرزنش را در شان خودشان نمی بینند. چنانچه از این افراد انتظار داشته باشید که سهم خودشان را در ایجاد مشکلی بگویند، به شدت عصبانی می شوند. عدم تمایل به پذیرفتن مسئولیت اشتباهات از آنجایی نشات می گیرد که این افراد فکر می کنند که اگر مسئولیت اشتباهاتشان را قبول کنند، کلا آدم بدی می شوند.

 

این طرز تفکر همه یا هیچ نام دارد. دلیل حساسیت به انتقادات و سختی اعتراف به اشتباه این اس که نتیجه اش سرزنش کردن دیگران در هنگام بروز مشکل است. یافتن مقصر از بین دیگران و سرزنش کردن آنان حس امنیت بیشتری به افراد مبتلا به اختلال خودشیفتگی می دهد. افراد خودشیفته از اینکه اشتباه کنند، بیاموزند و به وسیله شناخت اشتباهاتشان در مسیر رشد و تعالی گام بردارند، احساس ناامنی می کنند. افراد مبتلا به اختلال خودشیفتگی به سختی از یک نفر قدردانی می کنند، چرا که قدردانی و سپاسگذاری نیازمند شنیدن است.

 

6-خیلی سریع عصبانی می شوند

در صورت پیش نرفتن شرایط باب میل افراد خودشیفته خیلی سریع عصبانی می شوند و کنترل خود را از دست می دهند.

 

پیامد های اختلال شخصیت خودشیفته

این افراد خود را برتر از دیگران می دانند. متکبر هستند و رفتار تحکم آمیزی دارند و از دیگران انتظار احترام و تحسین دارند. زمانی که جهان اطراف چنین افرادی نیاز های ناممکن این افراد را برآورده سازند. به طور شایع دچار غم و اندوه و افسردگی می شوند. این افراد به مصرف دارو و یا الکل به عنوان راهی برای رهایی از علائم خودشان استفاده می کنند.

 

درمان اختلال خودشیفته

مطالعات نشان می دهد که بسیاری از مردم خود می دانند که اختلال خودشیفتگی دارند و به وجود خودشیفتگی خود افتخار می کنند، به همین دلیل در صدد درمان اختلال شخصیت خود شیفتگی اقدام نمی کنند.

 

روش درمان مشخص شنااخته شده ای که برای همه افراد تجویز شود برای اختلال شخصیت خوشیفگی وجود ندارد. اما روان درمانی بخصوص روان درمانی بلند مدت فرد را با مشکلات و ویژگی ها ی خودش آشنا می کنند و با این شناخت به فرد کمک می کنند تا خودبینی بهتری از خود پیدا کند و اعتماد به نفسش افزایش یابد. رفته رفته با استفاده از روان درمانی می تواند درمان یابد.

 

دارو درمانی جزو درمان های موثر برای درمان اختلال شخصیت خودشیفته (نارسیسیم) محسوب نمی شود. اما از دارو برای درمان رفتارهای آزار دهنده فرد استفاده می شود. اگر فرد به اعتیاد به مواد مخدر یا الکل داشته باشد، باید هم زمان برای درمان اعتیاد به مواد مخدر یا الکل نیز اقدام نماید.

 

تشخیص افتراقی

هر سه اختلال شخصیت مرزی، نمایشی و ضد اجتماعی، اغلب هم‌زمان با اختلال شخصیت خودشیفته در یک فرد وجود دارد و این به معنای آن است که تشخیص افتراقی آن‌ها از هم بسیار دشوار است. بیماران دچار اختلال شخصیت خودشیفته کمتر از بیماران مبتلا به اختلال شخصیت مرزی اضطراب دارند، زندگیشان کمتر از آن‌ها آشوبناک است، و کمتر اقدام به خودکشی می‌کنند.

 

در بیماران دچار اختلال شخصیت ضداجتماعی سابقه رفتار تکانشی وجود دارد که اغلب به سوءمصرف الکل و سایر مواد مربوط است و باعث می‌شود گرفتاریهای مکرر قانونی پیدا کنند. در بیماران مبتلا به اختلال شخصیت نماشی، خصایصی از نمایشگری و دست انداختن و سر کار گذاشتن دیگران در روابط بین فردی دیده می‌شود که با آنچه در بیماران مبتلا به اختلال شخصیت خودشیفته دیده می‌شود، مشابهت دارد.

 

اختلال شخصیت خودشیفته با اختلال شخصیت ضداجتماعی ارتباط نزدیکی دارد و افراد مبتلا به اختلال شخصیت خودشیفته معمولاً رفتار خودخواهانه، مکارانه، و پرخاشگرانه نشان می‌دهند. آن‌ها می‌خواهند از دیگران بهره‌کشی کنند، و نسبت به دیگران همدلی ندارند. همه اینها به رفتارهای موجود در اختلال شخصیت ضد اجتماعی شبیه هستند. اما آنچه تمایز این دو را آسان می‌سازد این است که افراد خود شیفته دایماً استعداد خود را بزرگ نمایی می‌کنند و خود را منحصر به فرد و برتر از دیگران می‌دانند.

 

سیر و پیش آگهی

اختلال شخصیت خودشیفته، اختلالی مزمن و صعب العلاج است. این گونه بیماران پیوسته باید متحمل ضربه‌هایی شوند که در نتیجه رفتار خودشان با وقایع زندگی بر خودشیفتگی شان وارد می‌شود. آن‌ها نمی‌توانند پیری را تاب آورند؛ چون زیبایی، قدرت، و مزایای جوانی برایشان مهم است و آن‌ها دودستی به این چیزها چسبیده‌اند. به همین دلیل در برابر بحران‌های میانسالی آسیب‌پذیر تر از دیگران‌اند.

 

مدل شناختی اجتماعی

کارولین مورف و فردریک رودوالت(۲۰۰۱) مدلی برای اختلال شخصیت خودشیفته طرح‌ریزی کردند که بر پایه دو عقیده بنیادی استوار است: نخست اینکه اشخاص دچار این اختلال عزت نفس شکننده دارند، که تا حدودی به این علت است که سعی می‌کنند باور استثنایی بودن خود را حفظ کنند و دوم اینکه، اهمیت تعاملات بین شخصی برای آن‌ها به خاطر کمک به عزت نفس است نه به خاطر دست یافتن به نزدیکی و صمیمیت.

 

به عبارت دیگر، آن‌ها در بند هدف حفظ تصویری باشکوه از خودشان هستند، و این هدف بر تجارب آن‌ها سایه می‌افکند. کارهای مورف و رودوالت از این حیث که آن‌ها مطالعات آزمایشگاهی و پژوهشی طراحی کرده‌اند تا فرایندهای شناختی، هیجانی و بین‌شخصی مرتبط با اختلال شخصیت خودشیفته را تبیین کنند، کاملاً منحصر به فرد است. مورف و رودوالت برای ارزیابی این عقیده که اشخاص دچار اختلال شخصیت خودشیفته سعی می‌کنند باورهای عظمت را در مورد خودشان حفظ کنند، مطالعات مربوط به سوگیری‌ها در شیوه ارزیابی اشخاص دچار این اختلال از خودشان در موقعیت‌های مختلف را بررسی می‌کنند. برای مثال، در مطالعات آزمایشگاهی، اشخاص دچار اختلال شخصیت خودشیفته جذابیت خود برای دیگران را بیش از حد برآورد می‌کنند، و کمک‌هایشان به فعالیت‌های گروه را زیادی برآورد می‌کنند. («دیگران قطعاً به من حسادت می‌کنند، من مسئول بیشترین سهم از پیشرفت‌مان در اینجا بوده ام.»)

 

در برخی مطالعات، پژوهشگران به آزمودنی‌ها پسخوراند دادند که آن‌ها در کاری موفق بوده‌اند (بدون توجه به عملکرد واقعی‌شان)، سپس از آن‌ها خواستند دلایل موفقیت‌شان را ارزیابی کنند. در این نوع مطالعات، اشخاص دچار اختلال شخصیت خودشیفته، موفقیت را به توانایی خود نسبت داده‌اند نه به شانس یا اتفاق؛ بنابراین مجموعه‌ای از مطالعات حاکی از آن است که اشخاص دچار اختلال شخصیت خودشیفته سوگیری‌های شناختی دارند که به حفظ باورهای خودبزرگ‌بینی کمک می‌کنند.

 

مورف و رودوالت برای ارزیابی اینکه اشخاص دچار اختلال شخصیت خودشیفته عزت نفس شکننده دارند یا نه، مطالعات مربوط به میزان وابستگی عزت نفس آن‌ها به پسخوراند بیرونی را بررسی می‌کنند. برای مثال، وقتی به دروغ گفته می‌شود که آن‌ها در یک آزمون IQ شکست خورده‌اند، بسیار بیشتر از دیگران واکنش‌پذیری نشان می‌دهند؛ همچنین، وقتی که گفته می‌شود در کاری موفق شده‌اند، باز هم واکنش‌پذیری بیشتری نشان می‌دهند. مورف و رودوالت استدلال می‌کنند که این آسیب‌پذیری عزت نفس آن‌ها در برابر پسخوراند بیرونی از تلاش آن‌ها برای حفظ تصوّری کاذب دربارهٔ خودشان نشأت می‌گیرد.

 

بر طبق این نظریه، وقتی که اشخاص دچار اختلال شخصیت خودشیفته با دیگران تعامل می‌کنند، هدف اصلی آنان حمایت از عزت نفس‌شان است. این هدف به چند طریق بر طرز رفتار آن‌ها با دیگران تأثیر می‌گذارد. نخست اینکه آن‌ها تمایل به فخر فروشی فراوان دارند؛ این کار در آغاز تأثیر خوبی بر جای می‌گذارد، اما با گذشت زمان، دیگران فخرفروشی مکرر را منفی تعبیر می‌کنند (پائول هوس، ۱۹۹۸). دوم اینکه وقتی کسی دیگر که در کاری که با عزت نفس ارتباط دارد بهتر از آنان عمل می‌کند، وجهه آن شخص را خراب خواهند کرد، حتی اگر او مجبور شود با وجهه آن‌ها نیز همین کار را انجام دهد. یعنی، تحسین شدن یا دست یافتن به موفقیت رقابتی، برای آن‌ها مهم‌تر از صمیمی بودن با دیگران است.

 

این چهارچوب، درک علت این موضوع را آسان می‌کند که چرا اشخاص دچار اختلال شخصیت خودشیفته کارهایی می‌کنند که باعث سردی و بیزاری دیگران می‌شود؛ علاقه اصلی آن‌ها «بردن» است نه دستیابی به صمیمیت و حفظ آن.

 

دارو درمانی اختلال خودشیفتگی

برای بیمارانی که یکی از علایم بالینیشان، چرخشهای سریع خلق (mood swings) است، لیتیوم را به کار برده‌اند. از آنجا که بیماران مبتلا به اختلال شخصیت خودشیفته نمی‌توانند طرد را تحمل کنند و مستعد افسردگی هستند، داروهای ضد افسردگی به ویژه داروهای سروتونرژیک می‌تواند مفید واقع شود.

مطالب داغ هفته اخیر