بـه مناسبت شهادت امام موسی کاظم «ع» گلچینی از انشای زیبا درباره امام موسی کاظم «ع» را گردآوری کرده ایم. با مجله فراناز همراه باشید.
نوشتن انشا همیشه برای دانش آموزان کار سختی بوده اسـت ولی نوشتن انشا باعث باز شدن ذهن و ایجاد آمادگی برای نوشتن مقاله در دانشگاه می شود. ما با انتشار انواع انشاها دراین قسمت مجله فراناز خواستیم بـه شـما در ایده پردازی و نوشتن انشا کمکتان کرده باشیم.
امام موسی بن جعفر «موسی کاظم» علیه السلام هفتمین امام شیعیان سال ۱۲۸ یا ۱۲۹ هجری قمری بـه دنیا آمدند. پدر ایشان امام جعفر صادق هستند و نام مادر ایشان حمیده اسـت کـه زنی بسیار عالم و فقیه بوده اسـت. امام کاظم زمانی کـه پدر و مادرشان از حج بازمیگشتند، در منطقه ابواء جایی در بین مکه و مدینه، بـه دنیا آمدند.
ایشان از همان کودکی بسیار باهوش و با علم و دانش بودند بـه طوری کـه دانشمندان دینی با ایشان بـه بحث و گفتگو مینشستند. زمانی کـه امام کاظم بیست ساله بودند «درسال ۱۴۸ قمری» پدرشان، یعنی امام صادق «امام ششم» را از دست دادند، و پس از ان خود بـه مقام امامت رسیدند. دوران امامت امام موسی کاظم هم زمان با حکومت عباسیان اسـت.
امام کاظم «علیه السلام»؛ بـه پرهیزکاری و عبادت بسیار مشهور بوده اسـت. عبادت و بندگی ایشان بـه حدی بود کـه لقب «عبد صالح» گرفته بودند. امام کاظم «ع» مانند نیاکان بزرگوار خود بسیار بخشنده و سخاوتمند بود. او کیسه هایي با سکه طلا با خود می برد و بین فقیران و ناتوانان تقسیم می کرد.
ایشان با ان همه ی بزرگواری و بخشندگی، خودشان بسیار ساده زندگی میکردند. مثلا لباسهاي زبر و خشن می پوشیدند ودر اتاقی کـه نماز میخواندند، غیر از حصیر در کف اتاق و یک قرآن و شمشیر چیز دیگری نبود. ایشان نسبت بـه زن و فرزندان و زیردستان خود بسیار با عاطفه و مهربان بودند. همیشه بـه فکر فقیران و بیچارگان بوده و بـه صورت پنهانی و آشکارا بـه آن ها کمک می کردند.
بسیاری از مردم فقیر مدینه امام موسی بن جعفر و بزرگواریشان را شناخته بودند؛ اما بعضی دیگر، پس از تبعید حضرت از مدینه بـه بغداد، بـه بزرگواری اش پی بردند و ان وجود عزیز را شناختند. امام کاظم «علیه السلام» بـه تلاوت قرآن مجید انس زیادی داشت و قرآن رابا صدایی بسیار زیبا میخواند؛ آن چنان کـه مردم، اطراف خانه ان حضرت جمع می شدند و بـه تلاوت ایشان گوش می سپردند.
امام هفتم شیعیان چندین فرزند پسر و دختر داشته اند کـه امام رضا «ع» امام هشتم شیعیان یکی از این فرزندان اسـت. شاهچراغ کـه در شیراز دفن اسـت یکی از برادران و حضرت معصومه کـه در قم دفن اسـت نیز از فرزندان امام موسی کاظم هستند. نوادگان امام کاظم «ع» بـه سادات موسوی شهرت دارند. برخی از کارگزاران دولت عباسی از دوستان حضرت موسی بن جعفر «عليه السلام» بودند و بـه دستورات حضرت عمل می کردند.
اما بدخواهانی بودند کـه بـه ان حضرت و اجداد گرامی اش بدگویی می کردند و سخنانی دور از ادب بـه زبان می آورند؛ ولی ان حضرت با صبر و شکیبایی با آن ها برخورد می کرد و حتی گاهی با احسان، آن ها را بـه راه راست هدایت می فرمود. بـه همین دلیل کـه امام موسی بن جعفر خشمگین نمیشدند و بر توهینها و سختیهایي کـه میدیدند بسیار صبور بودند بـه ایشان لقب «کاظم» یعنی فروخورندهي خشم دادند.
گرچه حاکمان دولت عباسی با امامان دشمن بودند اما امام موسی کاظم آن چنان مهربان و خوشرفتار بود کـه حتی برخی از کارگزاران دولت عباسی از دوستان حضرت موسی بن جعفر «عليه السلام» بودند و بـه دستورات حضرت عمل می کردند.
اما سرانجام بدگویی هایي کـه بعضی افراد حیله گر از امام کاظم «علیه السلام» کردند، در وجود هارون الرشید عباسی تاثیر گذاشت و خود هارون هم در سفری کـه درسال ۱۷۹ هجری بـه حج رفت، متوجه محبوبیت زیاد و احترام خاصی کـه مردم برای ایشان قائل بودند پی برد، و بـه این دلیل سخت نگران شد.
بنابر این وقتی بـه مدینه برگشت تصمیم بـه دستگیری و زندانی کردن امام کاظم «عليه السلام» کرد تا بین امام و مردم فاصله ایجاد کند. هارون ابتدا دستور داد امام کاظم رابا غل و زنجیر بـه بصره ببرند و بـه «عیسی بن جعفر بن منصور» کـه ان زمان حاکم شهر بصره بود، نامه نوشت کـه باید یکسال حضرت امام کاظم «عليه السلام» را زندانی کند.
پس از یکسال، عیسی بن جعفر حاکم بصره را بـه قتل امام کاظم «عليه السلام» مأمور کرد. اما حاکم بصره از انجام دادن اینکار خودداری کرد و حاضر بـه کشتن امام موسی کاظم نشد. هارونالرشید، امام را سپس بـه شهر بغداد منتقل کرد و بـه شخصی بـه نام «فضل بن ربيع» سپرد. حضرت کاظم «ع» مدتی در زندان فضل بودو دراین مدت ودر این زندان، پیوسته بـه عبادت و راز و نیاز با خداوند متعال مشغول بودند.
هارون، فضل را مأمور قتل امام کاظم «ع» کرد؛ ولی فضل هم از اینکار خودداری کرد. امام موسی بن جعفر چندین سال از این زندان بـه ان زندان انتقال می یافتند تا عاقبت درسال ۱۸۳ هجری در سن ۵۵ سالگی بـه دست مردی ستمکار بـه نام «سندی بن شاهک» و بـه دستور هارون، مسموم شده و بـه شهادت رسیدند.
حضرت امام موسی کاظم در طول زندگی خود بـه وظیفه خود یعنی هدایت مردم بـه بهترین شکل ممکن عمل نمودند و بـه تبلیغ دین خداوند و گسترش فرهنگ اسلام پرداختند. از زندگی امام کاظم و رفتار و شخصیت ایشان داستان هایي نقل شده اسـت کـه همگی بزرگواری، صبوری، علم و دانش و پرهیزگاری ایشان را نشان میدهد. پس از شهادت امام کاظم، فرزند ایشان امام رضا علیه السلام بـه امامت رسیدند.
مطالب مشابه : عکس و متن شهادت امام موسی کاظم برای پروفایل، استوری و استاتوس
بیست و پنجم رجب سال روز شهادت امام موسی کاظم«علیه السلام»؛ امام هفتم شیعیان جهان درسال 183 هجری اسـت. درباره حبس امام موسی «ع» بـه دست هارون الرشید شیخ مفید در ارشاد روایت می كند كه علت گرفتاری و زندانی شدن امام، یحیی بن خالد بن بر مك بوده اسـت زیرا هارون فرزند خود امین را بـه یكی از مقربان خود بـه امام جعفربن محمد ابن اشعث كه مدتی هم والی خراسان بوده اسـت سپرده بودو یحیی بن خالد بیم ان را داشت كه اگر خلافت بـه امین برسد جعفربن محمد را همه ی كاره دستگاه خلافت سازد و یحیی و بر مكیان از مقام خود بیفتند.
جعفر بن محمد بن اشعث شیعه بودو قایل بـه امامت موسی «ع» و یحیی این معنی را بـه هارون اعلام می داشت. سرانجام یحیی پسر برادر امام را بـه نام علی بن اسماعیل بن جعفر از مدینه خواست تا بـه وسیله او از امام و جعفر نزد هارون بدگویی كند. گویند امام هنگام حركت علی بن اسماعیل از مدینه وی را احضار كرد و از او خواست كه از این سفر منصرف شود. و اگر ناچار میخواهد برود از او سعایت نكند.
علی قبول نكرد و نزد یحیی رفت و بوسیله او پیش هارون بار یافت و گفت از شرق و غرب ممالك اسلامی مال بـه او میدهند تا آنجا كه ملكی را توانست بـه هزار دینار بخرد. هارون در ان سال بـه حج رفت ودر مدینه امام و جمعی از اشراف بـه استقبال او رفتند. اما هارون در قبر حضرت رسول «ص» گفت یا رسول الله از تو پوزش میخواهم كه میخواهم موسی بن جعفر را بـه زندان افكنم زیرا او میـــخواهد امت ترا برهم زند و خونشان بریزد. آنگاه دستور داد تا امام را از مسجد بیرون بردند و وی را پوشیده بـه بصره نزدوالی ان عیسی بن جعفربن منصور بردند.
عیسی پس از مدتی نامه اي بـه هارون نوشت وگفت كه موسی بن جعفر در زندان جز عبادت ونماز كاری ندارد یا كسی بفرست كه وی را تحویل بگیرد یا من وی را آزاد خواهم كرد. هارون امام را بـه بغداد آورد و بـه فضل بن ربیع سپرد و پس از مدتی از او خواست كه امام را آزاری برساند اما فضل نپذیرفت و هارون وی را بـه فضل بن یحیی بن خالد برمكی سپرد.
چون امام در خانه فضل نیز بـه نماز و روزه و قرائت قرآن اشتغال داشت فضل بر او تنگ نگرفت و هارون از شنیدن این خبر در خشم شد و آخر الامر یحیی امام را بـه سندی بن شاهك سپرد و سندی ان حضرت را در زندان مسموم كرد و چون ان حضرت از سم وفات یافت سندی جسد ان حضرت را بـه فقها و اعیان بغداد نشان داد كه ببیند در بدن او اثر زخم یا خفگی نیست. بعد وی را در باب التبن در موضعی بـه نام مقابر قریش دفن كردند. تاریخ وفات ان حضرت را جمعه هفتم صفر یا پنجم یا بیست و پنجم رجب سال 183 ق در 55 سالگی گفته اند.
دورانی کـه امام کاظم«ع» در ان زندگی می کرد، مصادف با اولین مرحله استبداد و ستمگری حکّام عباسی بود. این اعمال فشار از زمان امام صادق«ع» آغاز شد و تا زمان امام رضا«ع» کـه دوره خلافت مأمون بود با شدت هر چه تمامتر ادامه یافت؛ مردم در زمان مأمون اندکی احساس امنیت سیاسی کردند، ولی دیری نپایید کـه دستگاه خلافت بدرفتاری و اعمال فشار بر مردم را دوباره از سر گرفت.
فشار سیاسی عباسیان در دورهاي آغاز شد کـه پیش از ان امام باقر«ع» و امام صادق «ع» با تربیت شاگردان فراوان، بنیه علمی و حدیثی شیعه را تقویت کرده بودند و جنبشی عظیم در بین شیعه پدید آورده بودند. رسالت امام موسی کاظم «ع» ان بود تا دراین حرکت علمی، توازن و تعادل فکری را میان شیعیان برقرار کنند.
امام موسی کاظم«ع» در ابوا کـه محلی بین مکه و مدینه بود از بانوی مکرمه اي بـه نام حمیده بـه دنیا آمد. ان امام بزرگوار سال هاي زیادی در زندان هارون الرشید قرار گرفته بودو در نهایت هم بـه دستور او بـه شهادت رسیدند.
یکی از نکاتی کـه در زندگی امام موسی کاظم «ع» پدیدار اسـت بـه وجود آمدن فرقه هاي مختلفی کـه بعد از شهادت امام صادق«ع» دسته ها و فرقه هاي مختلفی در تشیع پدید آمد و شرایط را در دوران امامت امام کاظم«ع» دشوار می کرد. از طرفی زندان هاي مکرری کـه امام کاظم«ع»داشتند باعث می شد کـه ارتباط ایشان با شیعیان کمتر باشد و از همین جهت مردم مقداری در تنگنای معنوی قرار میگرفتند.
ان طور کـه نقل شده پس از شهادت امام صادق«ع» شش فرقه بـه وجود آمد. دسته اول کسانی بودند کـه بـه مهدویت امام صادق«ع» قائل شدند و گفتند امام از دنیا نرفته و همان مهدی موعودی اسـت کـه پیامبر «ص»نوید داده و بنابر این بر امام صادق«ع» توقف کردند و امام بعدی را نپذیرفتند.
گروه دیگری کـه تشکیل شد بر مهدویت اسماعیل اصرار داشتند. اسماعیل یکی از فرزندان بسیار با فضیلت و عالم امام صادق«ع» بود کـه هیچ ادعایی بر امامت نداشت اما پس از این کـه از دنیا رفت عده اي جمع شدند و گفتند اسماعیل از دنیا نرفته و زنده بوده و بعد از امام صادق«ع» اوست کـه امام ماست و مهدی موعود هم اوست.
لذا فرقه اسماعیلیه را تشکیل دادند در صورتی کـه وقتی اسماعیل از دنیا رفت، خود امام صادق«ع» مردم را بـه تشییع جنازه دعوت کرد و تشییع جنازه مفصلی برگزار شد و امام چنین بار دستور داد کـه تابوت اسماعیل را بر زمین بگذارند و حضرت کفن را از صورت اسماعیل کنار می زد و می فرمود مردم ببینید کـه این اسماعیل اسـت و از مردم اعتراف میگرفت. بارها اینکار را انجام داد کـه مردم بدانند کـه اسماعیل از دنیا رفته و زنده نیست.
فرقه دیگری کـه در زمان امام کاظم«ع» بـه وجود امد عده اي بودند کـه بـه مرگ اسماعیل اعتراف کردند اما پسر او یعنی محمد را بـه عنوان مهدی موعود نام نهادند. فرقه دیگر گروهی بودند کـه عبدالله ابن جعفر کـه یکی از فرزندان امام صادق بودو بـه عبدالله افطح مشهور بود، جانشین امام صادق «ع»میدانستند. لذا آن ها فرقه فتحیه را تشکیل دادند و بـه این عنوان هم مشهور شدند.
فرقه دیگر معتقد بودند محمد ابن جعفر کـه از فرزندان دیگر امام صادق بودو بسیار زیبا رو و با فضیلت و دانشمند بودو بـه محمد دیباج مشهور بود، وی را پیشوای خود قرار دادند و فرقه دیگری را علم کردند. گروه آخر کـه اکثریت هم بودند، کسانی بودند کـه بـه امامت امام موسی ابن جعفر قائل شدند و بـه هیچ فرقه دیگری گرایش پیدا نکردند.
بنابر این خود این مسئله کـه در دوران امام کاظم«ع» شش فرقه در بین شیعیان تشکیل شده بود نشان میدهد کـه ان عصر، بسیار حساس بوده اسـت، ضمن این کـه از ان طرف دشمنان امام از جمله مهدی و یا هادی عباسی و خصوصا هارون الرشید بر علیه امام دندان تیز کرده بودند و امام را دشمن درجه یک خود میدانستند و بارها ان حضرت را بـه زندان انداختند.
یکی از دلایلی کـه باعث می شد هارون نسبت بـه شیعیان امام کاظم «ع» واکنش نشان دهد، موقعیت اجتماعی و نفوذ معنوی موسی ابن جعفر «ع» بود. طبیعی اسـت کـه امام با اخلاق و رفتار و علم خود، هر چه مردم بیشتر با امام مانوس می شدند و از فضایل امام«ع» بیشتر برخوردار می شدند و برای آن ها این سوال ایجاد می شد کـه تا وقتی چنین امامی کـه نظیر ندارد در بین ماست، چراباید کنار باشد و هارون مسند خلافت را عهده دار باشد. لذا وجود امام از این جهت برای هارون خطر ایجاد می کرد.
موسی بن جعفر، بعد از شهادت امام جعفر صادق علیه السلام درسال ۱۴۸ قمری در ۲۰ سالگی بـه امامت رسید. دوران امامت امام موسی کاظم «ع» با پادشاهی چهار تن از خلفای عباسی هم زمان بود. حدود ۱۰ سال از امامت او در حکومت منصور« ۱۳۶- ۱۵۸ق»؛ ۱۱ سال در حکومت مهدی عباسی« ۱۵۸- ۱۶۹ق»؛ یکسال در خلافت هادی عباسی« ۱۶۹- ۱۷۰ق» و ۱۳ سال در حکومت هارون«۱۷۰- ۱۹۳ق» سپری شد. مدت امامت موسی بن جعفر ۳۵ سال بودو با شهید شدن وی درسال ۱۸۳ق امامت بـه فرزندش، امام رضاعلیه السلام انتقال یافت.
امام هفتم شیعیان باب گشوده خدا بر حوائج مردمان و رشته پیوند زمین و آسمان اسـت. بردن نام این بزرگوار کلید گشایش گرههاي فرو بسته و یادش، مایه آرامش دلهاي شکسته اسـت. امام هفتم شیعیان باب گشوده خدا بر حوائج مردمان و رشته پیوند زمین و آسمان اسـت. بردن نام این بزرگوار کلید گشایش گرههاي فرو بسته و یادش، مایه آرامش دلهاي شکسته اسـت.
بـه گزارش خبرنگار دین و اندیشه خبرگزاری دانشجویان ایران «ایسنا»؛ بیستوپنجمین روز از ماه رجبالمرجب مصادف اسـت با سال روز شهادت حضرت موسی بن جعفر«ع». هفتمین امام شیعیان در هفتم ماه صفر سال ۱۲۸ هجری قمری در ابواء«منطقهاي در بین مکه و مدینه» متولد شدند.
نسب پدری حضرت امام جعفر بن محمد بن علی بن حسین بن علی بن ابیطالب علیهم السلام اسـت و مادرش بانویی بـه نام حمیده اسـت البته نامهاي دیگری نیز مانند حمیده بربریه و حمیده اندلسیه نیز برای او نقل شده اسـت.
این بانو از زنان بزرگ زمان خویش بودو چندان فقیه و عالم بـه احکام و مسائل بود کـه امام صادق علیه السلام زنان را در یادگیری مسائل و احکام دینی بـه ایشان ارجاع میداد و دربارهاش فرمودند: «حمیده، تصفیه شده اسـت از هر دنس و چرکی؛ مانند شمش طلا. پیوسته فرشتگان وی را حفاظت و پاسبانی نموده تا رسیده اسـت بـه من، بـه خاطر ان کرامتی کـه از خدای متعال برای من و حجت پس از من اسـت.»
هفتمین امام شیعیان حضرت موسی بن جعفر علیه السلام در هفتم ماه صفر سال ۱۲۸ هجری قمری در ابواء متولد گردید. پدر بزرگوارش حضرت امام جعفر صادق علیه السلام و مادر گرامیش حمیده اسـت.
میلادش برای امام صادق علیه السلام چنان شادی بخش بود کـه ان حضرت بـه همین مناسبت سه روز جشن گرفت و مردم مدینه را اطعام نمود. نام مبارکش موسی و القاب و کنیه هایش متعدد اسـت؛ معروفترین لقبش کاظم و صابر و مشهورترین کنیهاش ابوالحسناست. نقش نگین انگشتری اش جمله حسبی الله بوده اسـت.
او کـه براساس تقدیر الهی قرار بود پس از پدر بزرگوارش امامت امت را بـه عهده بگیرد، تحت تربیت فوق العاده امام صادق مراحل رشد و کمال را پشت سر گذاشت و مرحله نوجوانی و جوانی را طی نمود، بـه گونه اي کـه تا آخر عمر، جلال و جمال الهی درصورت و سیرتش مشهود بود.
از حوادث مهم دوران جوانی ان امام، مرگ نابهنگام برادر بزرگترش، اسماعیل، بود کـه از الطاف خفیّه الهیّه محسوب می شد و زمینه ساز تثبیت امامت وی شد. تلاش امام جعفر صادق علیه السلام نیز دراین راستا و بـه منظور جلوگیری از انحراف جریان امامت بود.
هر چند بعد ها نیز گروهی پیدا شدند و پس از امام صادق علیه السلام معتقد بـه امامت اسماعیل گشتند و مرگ وی را انکار نمودند. سرانجام پس از شهادت جانگداز امام صادق، موسی بن جعفر علیه السلام در سن بیست سالگی مسئولیت بزرگ امامت و هدایت امّت را در یکی از بحرانی ترین دورانها بـه دوش گرفت.
دوران سی و پنج ساله امامت موسی بن جعفر مصادف بود با اوج قدرت حکومت بنی عباس. حضرت نیز بـه فراخور شرایط زمانیِ حساسِ هر یک، وظیفه سنگین امامت و هدایت امّت را بـه بهترین شکل ممکن بـه دوش کشید.
سرانجام هارون الرشید برای دستگیری امام شخصاً بـه صحنه آمد و طی صحنهسازی درکنار قبر رسول خدا صلی الله علیه و آله بـه جوسازی علیه امام پرداخت و وی را دریک جلالت ظاهری ولی در پردهاي از ابهام با تشکیل دو کاروان مختلف از مدینه تبعید کرد و بارها بـه زندان انداخت.
هارون چندین بار بـه ترور حضرت اقدام نمود ودر بعضی موارد شخصاً وارد شد کـه هر بار ناموفّق بود. از این رو هارون دریک حرکت جدید، اقدام بـه ترور شخصیت امام کرد کـه ان هم ناکام ماند و وی از صحنهسازی و اقرار و اعترافگیری هم طرفی نیست.
رفتار حضرت در زندان در زمینههاي مختلف عبادی، تربیتی، ارتباط با دیگران، و تأثیر گذاری بر دوست و دشمن و . . . چنان عمیق و موثر بود کـه هارون نهایتاً دستور داد سندی بن شاهک، امام علیه السلام را در بیست و پنجم رجب سال ۱۸۳ هجری قمری در پنجاه و پنج سالگی با خرمای زهرآلوده بـه شهادت برساند. 10 انشا درمورد امام موسی کاظم «ع» مناسب برای تمامی مقاطع
در منابع دست اول تاریخی، راجع بـه تاریخ ولادت امام کاظم«ع»؛ تصریحی نسبت بـه روز و ماه ولادت یافت نمی شود و تنها سال ولادت ذکر شده کـه سال ۱۲۸ هجری اسـت و بـه نقلی ۱۲۹ هجری. تا پیش از قرن پنجم و ششم هجری، همانطور کـه علامه شوشتری -صاحب قاموس الرجال- گفته اسـت: «لَمْ يُعیّن أحدٌ شَهرَه»؛ هیچ یک از مورخان ماهِ ولادت امام کاظم«ع» را تعیین نکرده، پس چه رسد بـه روز ولادت!
قول هفتم صفر بـه عنوان ولادت امام کاظم«ع» برمیگردد بـه دو تن از علمای قرن پنجم و ششم؛ شیخ طبرسی در دو کتاب «إعلام الوری» و «تاج الموالید»؛ و ابن شهر آشوب مازندرانی درکتاب «مناقب آل أبی طالب».البته منابع قرن پنجم و ششم، منابع میانی شمرده میشود، نه دست اول.
در منابع کهن و دست اول هیچ روایتی نیست کـه مؤید این قولِ هفتم صفر باشد. یعنی مثلا شیخ کلینی در «کافی» یا شیخ مفید در «إرشاد»؛ هیچ روز یا حتی ماهی را برای میلاد امام کاظم«علیه السلام» معیّن نکردهاند. انچه دراین منابع آمده تنها سال ولادت امام کاظم«علیه السلام» اسـت. از مرحوم کلینی در کافی اینطور آمده: «سال ۱۲۸؛ و بـه نقلی ۱۲۹». و مرحوم مفید در ارشاد می گوید: «سال ۱۲۸».
مطالب مشابه : عکس و کارت پستال شهادت امام موسی کاظم (ع)
تعداد همسران امام کاظم «ع» روشن نیست. اولین انها، نجمه مادر امام رضا «ع» اسـت. از تعداد فرزندان امام موسی کاظه «ع» نیز در منابع تاریخی گزارش هاي مختلفی آمده اسـت در بعضی منابع آمده اسـت.
حضرت ابو الحسن موسی علیه السلام سی و هفت فرزند پسر و دختر داشت:علی بن موسی الرضا«ع»؛ ابراهیم، عباس، قاسم، اسماعیل، جعفر، هارون، حسن، احمد، محمد، حمزه، عبداللَّه، اسحق، عبیداللَّه، زید، حسن، فضل، حسین، سلیمان، فاطمه کبری، فاطمه صغری، رقیه، حکیمه، ام ابیها، رقیه صغری، ام جعفر، لبابه، زینب، خدیجه، علیه، آمنه، حسنه، بریهه، عایشه، ام سلمه، میمونه، ام کلثوم.
در بین تمام فرزندان حضرت ابو الحسن«ع» فرزند بزرگوارش حضرت ابو الحسن علی بن موسی الرضا«ع» از همه ی بزرگوارتر و عالیقدرتر و داناتر و فاضلتر بوده. احمد بن موسی مردی کریم و بزرگوار و باتقوا بودو حضرت موسی بن جعفر این اولاد بزرگوار را دوست می داشت و بر دیگر فرزندان مقدم می داشت و بستان یسیر خویش را بـه او بخشیده بود.
حضرت امام موسی کاظم«ع» عابدترین و زاهدترین، فقیهترین، سخیترین و کریمترین مردم زمان خود بود، هر گاه دو سوم از شب می گذشت نمازهای نافله را بـه جا میآورد و تا سپیده صبح بـه نماز خواندن ادامه میداد و هنگامی کـه وقت نماز صبح فرا میرسید، بعد از نماز شروع بـه دعا میکرد و از ترس خدا ان چنان گریه میکرد کـه تمام محاسن شریفش بـه اشک آمیخته میشد و هر گاه قرآن میخواند مردم پیرامونش جمع می شدند و از صدای خوش او لذّت میبردند.
ان حضرت، صابر، صالح، امین و کاظم لقب یافته بودو بـه عبد صالح شناخته می شد، و بـه خاطر تسلّط بر نفس و فروبردن خشم، بـه کاظم مشهور گردید. همچنین ان حضرت در بین شیعیان بـه «باب الحوائج» مشهور اسـت.
شیخ مفید درباره ان حضرت میگوید: ” او عابدترین، فقیهترین، بخشندهترین و بزرگمنشترین مردم زمان خود بود، زیاد تضرع و ابتهال بـه درگاه خداوند متعال داشت. این جمله را زیاد تکرار میکرد: « اللهم انی أسألک الراحة عند الموت و العفو عند الحساب »”«خداوندا در ان زمان کـه مرگ بـه سراغم آید راحت ودر ان هنگام کـه در برابر حساب اعمال حاضرم کنی عفو را بـه من ارزانی دار»”.
امام موسی بن جعفر «ع» بسیار بـه سراغ فقرا میرفت. شبها در ظرفی پول و آرد و خرما میریخت و بـه وسایلی بـه فقرای مدینه می رساند، در حالی کـه انها نمی دانستند از ناحیه چه کسی اسـت. هیچ کس مثل او حافظ قرآن نبود، با آواز خوشی قرآن میخواند،
قرآن خواندنش حزن و اندوه مطبوعی بـه دل میداد، شنوندگان از شنیدن قرآنش میگریستند، مردم مدینه بـه او لقب ” زینالمجتهدین ” داده بودند. مردم مدینه روزی کـه از رفتن امام خود بـه عراق آگاه شدند، شور و ولوله و غوغایی عجیب کردند. ان روزها فقرای مدینه دانستند چه کسی شبها و روزها برای دلجویی بـه خانه انها میآمده اسـت.
امام موسی کاظم «ع» بـه جهت کثرت زهد و عبادتش مشهور بـه «العبد الصالح» و بـه جهت علم و فرو خوردن خشم و صبر بر مشقات و آلام زمانه مشهور بـه «الکاظم» گردید. امام موسی کاظم «ع» بـه کنیه هاي ابو ابراهیم و ابو علی نیز مشهور بوده اسـت. مادر امام موسی کاظم «ع» حمیده کنیزی از اهل مغرب یا اندلس «اسپانیا» بوده اسـت و نام پدر حمیده را صاعد مغربی «بربری» گفته اند. برادران دیگر امام از این بانو اسحاق و محمد دیباج بوده اند.
امام موسی الکاظم «ع» هنوز کودک بود کـه فقهای مشهور مثل ابوحنیفه از او مسئله می پرسیدند و کسب علم می کردند بعد از رحلت پدر بزرگوارش امام صادق «ع» «148 ق» در بیست سالگی بـه امامت رسید و 35 سال رهبری و ولایت شیعیان را برعهده داشت.
امام موسی الکاظم «ع» در علم و تواضع و مکارم اخلاق و کثرت صدقات و سخاوت و بخشندگی ضرب المثل بود. شبها به طور ناشناس در کوچه هاي مدینه می گشت و بـه مستمندان کمک می کرد. مبلغ دویست، سیصد و چهارصد دینار در کیسه ها می گذاشت ودر مدینه میان نیازمندان قسمت می کرد.
امام کاظم «ع» بـه علت حلم و بردباری دربرابر تجاوزکاران و فرونشاندن خشم و غضب خویش بـه « کاظم» ملقب بود. خریدن غلام و آزاد ساختن غلام یكى از برنامه هاى عبادتى امام موسی کاظم«ع» بوده اسـت بـه حدى كه در مدت عمر خویش بیش از هزار نفر را خریدارى ودر راه خدا و جلب رضایت و خشنودى او ازاد ساخته اسـت.
امام موسی كاظم علیه السلام در علم و تواضع و مكارم اخلاق و كثرت صدقات و بخشش و جوانمردی ضرب المثل بود. بدان و بداندیشان رابا عفو و احسان بیكران خود تربیت می فرمود.
شبها بـه صورت ناشناس در كوچه هاي مدینه می گشت و بـه مستمندان كمك می كرد. صرار« كیسه ها» موسی بن جعفر در مدینه مشهور بودو درصورتی کـه بـه كسی صره اي میرسید بينياز می گشت معذلك در اطاقی كه نماز میگذارد جز بوریا و مصحف و شمشیر چیزی نبود.
ان حضرت در سن ۲۰ سالگی بـه امامت رسیدند از زمان شهادت پدرش، امام جعفر صادق «ع»؛ در شوال ۱۴۸ هجری تا رجب سال ۱۸۳ هجری، بـه مدت ۳۵ سال. از مشکلات روزهای اولین امامت موسی بن جعفر علیه السلام، ادّعای امامت دروغین برادر بزرگتر حضرت، عبدالله افطح، بود کـه گروهی را بـه دنبال خود کشید و فرقه “فطحیه” بـه همین ترتیب شکل گرفت. هر چند با برخورد روشنگرانهي امام، عبدالله با شکست روبهرو شد.
دوران سی و پنج ساله امامت موسی بن جعفر مصادف بود با اوج قدرت حکومت بنی عباس و همزمان با چهار تن از حاکمان عیّاش و خونآشام عباسی بـهنامهاي منصور دوانیقی، مهدی عباسی، هادی عباسی و هارون الرشید کـه حضرت نیز بـه فراخور شرایط زمانیِ حساسِ هر یک، وظیفه سنگین امامت و هدایت امّت را بـه بهترین شکل ممکن بـه دوش کشید،
و گرچه با حوادث سهمگین و خونینی هم چون واقعه فخ و شهادت مظلومانه گروهی از آل علی علیه السلام روبهرو شد، ولی لحظهاي از وظیفه خطیر خود کوتاهی نکرد و تلاش مستمر خویش را عمدتا در محورهای زیر متمرکز ساخت:
اول، تبلیغ دین خداوند و گسترش فرهنگ اسلام، تبیین و تشریح معارف و احکام الهی در قالب احادیث بلند و کوتاه و پاسخ بـه سوالات شفاهی و کتبی.
دوم، پرورش انسانهاي مستعد و تربیت شاگردان والامقام و شاخص در میدان علم و عمل و حفظ و حراست آنان.
سوم، مبارزه بیامان با حاکمان جور و ستم و غاصبان خلافت و شکستن صولت شیطانی آنان در میدانهاي مختلف و تشریح مبانی حق.
چهارم، تربیت یاران مدیر و مدبّر و خودساخته و نفوذ دادن آنان در مراکز حساس حکومتی، تا مرز وزارت و استانداری، بـه منظور خنثیسازی نقشههاي مخرب و دینسوز دشمنان، کمک بـه مظلومان و محرومان و دفاع از حریم شیعیان.
پنجم، ساماندهی شیعیان با شیوههاي مختلف تربیتی، عملی، مناظرههاي سیاسی و. . .
امام علیهالسلام دراین مسیر، نهایت تلاش خویش را مبذول داشت ودر مواقع لازم از اهرمهاي فوقالعادهاي هم چون استفاده از معجزه، دعای مستجاب و بـهکارگیری علم امامت بهره برد.
مطالب مشابه : اس ام اس تسلیت وفات امام موسی کاظم (ع)
نام امام هفتم ما ؛ موسی و لقب ان حضرت کاظم « ع » کنیه ان امام ” ابوالحسن ” و ” ابوابراهیم ” اسـت . شیعیان و دوستداران لقب ” باب الحوائج ” بـه ان حضرت داده اند . تولد امام موسی کاظم « ع » روز یکشنبه هفتم ماه صفر سال ۱۲۸هجری در ” ابواء ” اتفاق افتاد .
دوران امامت امام هفتم حضرت موسی بن جعفر « ع » مقارن بود با سال های آخر خلافت منصور عباسی ودر دوره خلافت هادی و سیزده سال از دوران خلافت هارون کـه سخت ترین دوران عمر ان حضرت بـه شمار اسـت . امام موسی کاظم « ع » از حدود ۲۱سالگی بر اثر وصیت پدر بزرگوار و امر خداوند متعال بـه مقام بلند امامت رسید ؛ و زمان امامت ان حضرت سی و پنج سال و اندکی بودو مدت امامت ان حضرت از همه ی ائمه بیشتر بوده اسـت ؛ البته غیر از حضرت ولی عصر «عج ».
حضرت کاظم « ع » دارای قامتی معتدل بود . صورتش نورانی و گندمگون و رنگ مویش سیاه و انبوه بود . بدن شریفش از زیادی عبادت ضعیف شد ؛ ولی همان گونه روحی قوی و قلبی تابناک داشت . امام کاظم بـه تصدیق همه ی مورخان ؛ بـه زهد و عبادت بسیار مشهور بوده اسـت . موسی بن جعفر از عبادت و سختکوشی بـه ” عبد صالح ” مشهور ودر سخاوت و بخشندگی مانند نیاکان بزرگوار خود بود .
بدره هاي « کیسه هاي » سیصد دیناری و چهارصد دیناری و دو هزار دیناری می آورد و بر ناتوانان و نیازمندان تقسیم می کرد . از حضرت موسی کاظم روایت شده اسـت کـه فرمود : ” پدرم « امام صادق «ع » » پیوسته مرا بـه سخاوت داشتن و کرم کردن سفارش می کرد ” . امام « ع » با ان کرم و بزرگواری و بخشندگی خود لباس خشن بر تن می کرد ؛
چنانکه نقل کرده اند : ” امام بسیار خشن پوش و روستایی لباس بود ” و این خود نشان دیگری اسـت از بلندی روح و صفای باطن و بی اعتنایی ان امام بـه زرق و برقهای گول زننده دنیا . امام موسی کاظم « ع » نسبت بـه زن و فرزندان و زیردستان بسیار با عاطفه و مهربان بود . همیشه در اندیشه فقرا و بیچارگان بود ؛ و پنهان و آشکار بـه انها کمک می کرد . برخی از فقرای مدینه وی را شناخته بودند اما بعضی – پس از تبعید حضرت از مدینه بـه بغداد – بـه کرم و بزرگواریش پی بردند و ان وجود عزیز را شناختند .
امام کاظم « ع » بـه تلاوت قرآن مجید انس زیادی داشت . قرآن رابا صدایی حزین و خوش تلاوت می کرد . ان چنان کـه مردم در اطراف خانه ان حضرت گرد می آمدند و از روی شوق و رقت گریه می کردند . بدخواهانی بودند کـه ان حضرت و اجداد گرامیش را – روی در روی – بد میگفتند و سخنانی دور از ادب بـه زبان می راندند ؛ ولی ان حضرت با بردباری و شکیبایی با انها روبهرو می شد ؛ و حتی گاهی با احسان آن ها را بـه صلاح می آورد ؛ و تنبیه می فرمود . تاریخ ؛ برخی از این صحنه ها را در خود نگهداشته اسـت .
لقب ” کاظم ” از همین جا پیدا شد . کاظم یعنی : نگهدارنده و فروخورنده خشم . این رفتار در برابر کسی یا کسانی بوده کـه از راه جهالت و نادانی یا بـه تحریک دشمنان بـه این کارهای زشت و دور از ادب دست می زدند . رفتار حکیمانه و صبورانه ان حضرت « ع » کم کم ؛ بر آنان حقانیت خاندان عصمت و اهل بیت « ع » را روشن می ساخت ؛ اما آنجا کـه پای گفتن کلمه حق – در برابر سلطان و خلیفه ستمگری – پیش می آمد ؛
امام کاظم « ع » می فرمود : ” قل الحق و لو کان فیه هلاکک ” یعنی : حق را بگو اگر چه ان حقگویی موجب هلاک تو باشد . ارزش والای حق بـه اندازه اي اسـت کـه باید افراد در مقابل حفظ ان نابود شوند . در فروتنی – مانند صفات شایسته دیگر خود – نمونه بود . با فقرا می نشست
و از بینوایان دلجویی می کرد . بنده رابا آزاد مساوی میدانست و می فرمود همه ی ؛ فرزندان آدم و آفریده هاي خدائیم . از ابوحنیفه نقل شده اسـت کـه گفت : ” وی را در کودکی دیدم و از او پرسشهایی کردم چنان پاسخ داد کـه گویی از سرچشمه ولایت سیراب شده اسـت .
در پایان
مجله فراناز این روز سوزناک را ،شهادت امام موسی کاظم«ع»؛ بـه همهی شیعیان تسلیت می گوید. امیدواریم از این مطلب از مجله فراناز کـه 13 انشا زیبا درمورد امام موسی کاظم (ع) همه مقاطع تحصیلی اسـت لذت برده باشید.