در این پست ناب ترین جملات از کتاب بیشعوری نوشته خاویر کرمنت را منتشر کرده ایم. با ما همراه باشید.
همه به جای تولید نا خالص ملی. نسل جدیدی از بیشعورهای خالص ملی تولید می کنیم.
اگر بیشعورها عاشق می شوند فقط به یک دلیل است: می خواهند در هیچ چیز کم نیاورند از جمله عشق
سخنان زیبای خاویر کرمنت.بیشعورها می توانند دیگران را سرکوب کنند.اما کسی نمی تواند آن ها را سرکوب کند مگر یک بیشعور بزرگ تر.
وقتی که بیشعوری در مقیاس وسیع ظهور می یابد.در اصطلاح پزشکی به آن بیشعوری جمعی گویند که به عادت جمعی تعداد کثیری از مردم به رفتار بیشعورانه اشاره دارد.
بزرگترین راز خلقت این نیست که چرا خدا جهان را خلق کرده است.بلکه این است که چرا بیشعورها را اینقدر گستاخ و منفور آفریده است.
بیشعوری ربطی به سواد ندارد. به رفتار آدم ربط دارد. حتی بعضی از بیشعور ترین افراد کسانی اند که متخصص محسوب می شوند و دیگران را راهنمایی می کنند.
بیشترین حجم نق را در دنیا بی شعورها تولید می کنند.بی شعورها در موارد زیر غر می زنند:وقتی که دیگران پولی به دست بیاورند.وقتی که خودشان پولی به دست بیاورند ؛ درباره این واقعیت که باید برای امرار معاش کار کرد.درباره طول مدتی که بیکار شده اند ؛ درباره هوا ؛ درباره اقتصاد به خاطر کم توجهی بچه هایشان به آنها ؛ به خاطر پرتوقعی والدینشان ؛ برای سیاست های جهانی برای اینکه چرا به نظر نمی آید هیچ کس از آنها خوشش بیاید ؛ از دست آدم هایی که مدام در حال غر زدنند.
بی شعورها عاشق شراکتند و به همین دلیل بسیاری از چیزهایشان را با دیگران قسمت می کنند مثلا همیشه آماده اند که دیگران را در این جور چیزها شریک کنند:بدبختی هایشان ؛ تقصیرها تعهدات ؛ نگاه کسالت بارشان به زندگی ؛ اضطراب ؛ نظراتشان ؛ تبخالشان.
تمام بی شعورها نسبت به بی شعوری شان تعصب دارند و سعی می کنند با توجیه و دلیل تراشی برای وقاحت و مردم آزاری شان در بی شعوری خود ثابت قدم باشند.
یادتان باشد سواد هیچ وقت شعور نمیاورد. شعور یعنی تشخیص کار خوب از بد. شعور یعنی تشخیص کار درست از اشتباه. سواد یاد گرفتن فرمول و اطلاعات در علم و یا مبحث خاصی است! این شعور است که راه استفاده درست و یا غلط از علم ( سواد ) را به ما میدهدشعور رو به کسی نمیشه آموزش دادیک انسان میبایست در درون خودش طلب شعور کند تا به آن دست پیدا کند!چه بسا ما اساتید برجسته علمی و دانشگاهی داریم که سواد دارند ولی شعور ندارند.
یکی از خصلت های این بیشعورها این است که خود را چنان برگزیده خداوند می دانند که حتی هاله نورانی دور سرشان را هم می بینند.
وقتی که دوست بیشعور است انتظار دارند همیشه یادتان باشد که دوستی با آنها افتخار بزرگی است و برای حفظ آن باید متحمل رنج و زحمت شوید.
واقعیت تلخ آن است که بوی گند بیشعوری از سراسر دنیای ما به مشام می رسد و اگر برای زدودن آن کاری نکنیم به فاجعه خواهد انجامید فاجعه آن وقتی است که دیگر این بو را احساس نکنیم به این دلیل که شامه مان به آن عادت کرده است. بویی حس نمی کنید ؟
بیشعوری باید از حالت تابو خارج شود و با شفافیت و بدون هیچ ملاحظه ای نمایش داده شود چرا که همین ملاحظات و تعارف هاست که باعث می شود بیشعورها بیشتر و بیشتر در بیشعوری شان غرق شوند.
جملات زیبای خاویر کرمنت
سخت ترین مرحله در درمان و ترک بیشعوری همان مرحله ی نخست است. یعنی پذیرفتن بیشعور بودن هیچ کس دوست ندارد قبول کند که بیشعور است و بنابراین لحظه ی برداشتن نخستین گام. درد آور است در بیشتر مواقع. تا رسیدن به لحظه ی سرنوشت ساز پذیرش بیشعور بحران هایی چون ورشکستگی. طلاق. اخراج از کار یا بدتر از همه ضایع شدن توسط یک بیشعور بزرگ تر را از سر گذرانده است.
بیشعور تحت درمان باید هرگز از یاد نبرد که زمانی بیشعور بوده است و اگر مراقبت نکند. ممکن است دوباره بیشعور شود.
بیشعورها اعتقاد دارند که :تمام آدم های روی کره زمین وظیفه دارند که خواسته های آنان را برآورده کنند. در کارهای دیگران دخالت می کنند از اینکه دیگران به فکر خودشان باشند ناراحت می شوند. از مشکلات دیگران خوشحال می شوند. چرا که در این مواقع توجیهی برای اشتباهات خود می یابند.