زندگی، هدیهایست که از جانب خداوند به ما ارزانی داشته شده و ما اجازه نداریم در فقر، ناامیدی و حسرت، روزگار را بگذرانیم و در این دنیا، بدون آرمان و باریبههرجهت زندگی کنیم. بنابراین باید مراقب گذر لحظههای ارزشمند عمر خود باشیم و این لحظهها را با هدف بگذرانیم چراکه زندگی، دکمهی بازگشت ندارد و هرچه را با تمام وجود بخواهیم، بهدست میآوریم.
همانگونه که میدانیم، لازمهی داشتن یک زندگی ایدهآل، در مرحلهی نخست، داشتن هدف مشخص و تعیین مسیر میباشد چراکه بیهدف بودن، انسان را دچار روزمرگی میکند اما داشتن هدف، برنامهریزی را درپی دارد و داشتن برنامه، هدفها را محقق میسازد و درنهایت برنامهریزی درست، موفقیت میآفریند.
هدف، وضعیتی است که میخواهیم در آینده داشته باشیم و موفقیت، مسیری است برای دستیابی به اهدافی خاص. اگر خودمان نتوانیم وضعیتمان را در آینده تعیین کنیم، ناچار محیط پیرامونمان، وضعیت را به ما تحمیل میکند و آنچه که محیط بر ما حکم میکند، چهبسا با ما سازگاری نداشته باشد. پس چه بهتر که خود، هدف مطلوبمان را معلوم نموده و به سمت آن حرکت کنیم.
یکی از ضرورتهای زندگی، انتخاب هدف است که باید بهصورت آگاهانه انجام گیرد. اهداف زندگی هر شخص، با دیدگاهها، مقاصد و اعتقادات او، ارتباط تنگاتنگ دارد بنابراین بهجای داشتن یکسری خیالها و آرزوهای مبهم، بهتر است روی اهداف مشخص، متمرکز شویم. اینكه بدانیم هدفمان در زندگی چیست، خود باعث رسیدن هرچه سریعتر به موفقیت میشود.
مشخص کردن اهداف، باعث میشود بتوانیم انتخابهای بهتری داشته و به دستاوردهای مهمی برسیم. داشتن هدف، باعث میشود انسان از تقلید کورکورانه و گمشدن در راهی که مقصود او نیست، دوری کند. این هدفها هستند که مسیر و مقصد زندگی را تعیین و روشن میکنند و به انسان اعتمادبهنفس، انگیزه و عشق به زندگی میدهند. هدف، انسان را با استعدادها و توانمندیهای بیکران درونیاش آشنا میکند.
داشتن هدف و برنامه در زندگی، به انسان حرکت میدهد و در او انرژی میآفریند. کسی که هدفی مشخص دارد، برای رسیدن به آن، با همهی توانش میکوشد و پیشمیرود و هیچ سد و مانعی را یارای آن نیست که در برابرش، مقاومت کند. او برمیخیزد و برای رسیدن به آرمانهایش، دست به اقدام و تلاش میزند.
باوجود اهمیت بسیار زیاد انتخاب هدف در زندگی، مردم بهطور معمول نمیدانند که چهطور باید برای خود هدف تعیین کنند.
در زیر، آموزشهایی ارائه میشود که به انتخاب هدف در زندگی، کمک شایانی مینماید:
کاغذی سفید جلوی رویتان قراردهید و هرچه به فکرتان میآید را روی آن نوشته و لیستی از رؤیاهایتان را تهیه نمایید. خیلی از ما، توانایی خیالپردازی را از دست دادهایم و این مایهی تأسف است. با خیالپردازی میتوان به آینده امیدوار بود و هرکجا امید باشد، موفقیت نیز هست.
بنابراین سعیکنید تا حد امکان، تمامی رؤیاهایتان را بهیاد آورید. بعد از تکمیل لیستتان، در مورد هر آیتم آن، از خود بپرسید «چرا؟» اگر نتوانستید در یک جمله بیان کنید که چرا چنین خیالی داشتهاید و چرا میخواهید به آن برسید، پس دیگر آن ایده، یک خیال نخواهد بود و نمیتواند برای شما هدف باشد بنابراین روی آن خط بکشید. سپس بررسی کنید که آیا این بهطور واقعی هدف خود من است یا کسان دیگری میخواهند من به این هدف برسم؟ آیا این هدف، کار صحیح و درستی است؟ آیا رسیدن به این هدف، من را از رسیدن به اهداف دیگرم بازمیدارد؟
وقتی کارتان در این مرحله تمام شد، به احتمال زیاد لیستتان بسیار کوچکتر از اول شده است و این باعث میشود کمکم به تشخیص هدفی که توانایی رسیدن به آن را دارید، نزدیکتر شوید و این، همان هدف اصلی زندگی میباشد. در تعیین اهداف، به ویژه هدف اصلی یا هدف نهایی زندگی، توجه به یک نکته، ضروریست و آن، هماهنگی و تطابق اهداف، با ذات، جوهر، فطرت و رسالت زندگی ماست.
البته این نکته را نیز باید درنظر داشته باشید که بعضی از اهدافتان باید آنقدر بزرگ باشد که باعث شود تواناییهایتان را ارتقاء دهید. این اهداف باید در درازمدت حاصل شود که شور و شوق شما را حفظ کرده و ناکامیهایتان را از اهداف کوتاهمدت کاهش دهد.
در مرحلهی بعد، اهدافتان را دستهبندی کرده و به دو گروه کوتاهمدت و بلندمدت تقسیمبندی نمایید و پس از آن، فعالیتهای لازم برای رسیدن به هر کدام از آنها را نیز مشخص کنید. برای این کار، نقشهای در ذهنتان طراحی کنید که تواناییها و ضعفهایتان را در مورد آن هدف بهخصوص، نشاندهد. دقت نمایید که باید با خود صادق بوده و اهداف عملی و قابل وصول خود را از رؤیاهای تخیلی و غیرقابل دسترس جدا نمایید. نکات مثبت و منفی شخصیت خود را با ذکر جزئیات بیان کنید. نقاط ضعف خود را بپذیرید و بدون احساس ضعف با یک برنامهریزی منظم، سعی در کاهش آن نمایید و با باور نقاط قوت خویش، با ارائه و تقویت آن در مقاطع خاص، ارزشهای شخصیتی خویش را تثبیت نموده و ارتقاء دهید. حال بهترین راههای رسیدن به هدفتان را بنویسید و پس از درنظر گرفتن تمامی جوانب کار، مسیر خود را مشخص نمایید.
پس از طی تمامی مراحل بالا، نوبت به مهمترین مرحله یعنی شروع حرکت در مسیر هدف میرسد. تا زمانیکه تصمیم جدی برای قدم در راه گذاشتن نداشته باشید، همواره هدفهایتان در حد رؤیا و آرزو باقی خواهند ماند. بنابراین باید با عقل و درایت تصمیمگیری کنید، تردید نداشته باشید، از عواقبش نترسید، عجولانه تصمیم نگیرید، با افكار ناامیدكننده بجنگید و مهمتر از همه اینکه تصمیمگیرنده، خودتان باشید. پس بدون ترس از خطرات احتمالی راه و با انتخاب بهترین مسیر، اقدام نمایید و به نتیجهی کار خود، مطمئن باشید.
به خاطر بسپارید كه هدفگذاری، یك فعالیت همیشگی است كه نیازمند بهروزآوری، ثبت، اولویتبندی و مرور منظم هر دو نوع اهداف كوتاهمدت و بلندمدت میباشد. بدین منظور، دستكم هر شش ماه یکبار، اهداف خود را مرور كرده و آنها را (در صورت نیاز) مورد اصلاح قراردهید چراكه با حركت در مسیری منظم، ممكن است متوجه شوید دیگر اهدافی كه در قبل ثبت نموده بودید، آن ارزش اولیه را ندارند و نیازمند اصلاح میباشند.
در این هنگام، سعیكنید از تناقض یا تضاد بین اهداف یا قیاس نادرست به هر شكلی، آگاه بوده و از آنها اجتناب كنید. به زبان سادهتر، ممكن است رسیدن به دو هدف در كنار هم در یك دورهی زمانی، غیرممكن باشد. از این طریق، میتوانید چنین تناقضاتی را كشف نمایید اما در عین حال، هرگز كوشش برای دستیافتن به آنها را فراموش نکنید.
درنهایت مهم این است که بدانیم همهی چیزهای لازم برای برداشتن اولین قدم را دراختیار داریم بنابراین باید دست از بهانهگیری و بهانهجوییهای بیپایه و اساس برداریم و لحظهی اکنون را بهعنوان بزرگترین فرصت زندگی خود بپذیریم و اولین گام را به سوی تحقق آرزوهای خود برداریم و آنقدر در این مسیر مداومت و پافشاری بهخرج دهیم که درنهایت، اتفاقی که همیشه آرزوی آن را داشتیم، در مقابل چشمانمان محقق شود و بهوقوع بپیوندد.
هیچگاه فراموش نکنیم که زندگی، فرصتهای فراوانی دراختیار کسانی که به جستوجوی آرمانهای بلندشان بهپا خواستهاند و به تحقق رؤیاهایشان همت گماشتهاند، قرارمیدهد. بنابراین باید خطمشی خود را در زندگی تعیین کنیم و سکاندار کشتی سرنوشت خود باشیم و منتظر دیگران نمانیم و با طراحی و هدفگذاری، مسیر زندگیمان را روشن کنیم و از زندگی خود، یک شاهکار بسازیم.