آرزو کن! بهترینها و بزرگ ترینها را بخواه! شاید بزرگ ترین آرزوی تو، کوچک ترین معجزه خداوند باشد.
آرزو کن و بخواه که آرزوی دیگران برآورده شود! شاید برای اجابت آرزوی همسایه ات، «فقط» یک آمین کم باشد.
آرزو کن! اما شادمانه و با احساس خوشبختی آرزو کن! شاید کف آرزوهای تو، سقف آرزوهای دیگری باشد.
آرزو کن و نگران تقدیر و سرنوشت از پیش نوشته شده نباش! شاید تقدیر شده باشد هر چه تو خواستی!
آرزو کن، نه تنها برای خودت که برای دیگران! برای کسی که دو سه تا کوچه آن سو تر زندگی می کند و هیچگاه ندیدی اش. شاید او نیز در حال آرزو کردن برای توست. بگذار خوبی بدون پاسخ نماند. بگذار خدا از شنیدن آرزوهایت برای دیگران کیف کند.
آرزو کن. دنیا را بهتر از آن چه تحویل گرفته ای، تحویل دهی. آرزو کن، و از خدا برای همه خوبی بخواه. حتی برای کسانی که خدا را باور ندارند. آرزو کن و از خدا برای جهان صلح طلب کن. نگذار “فریاد زشت جنگ طلبها” بر “سکوت نجیب صلح” غلبه پیدا کند.
آرزو کن، طوفان به پا کن. هر چه می خواهی بخواه. ریز و درشت. کوچک و بزرگ.
اما یادت نرود خود خدا را هم بخواه. خدا به این بزرگی ما را به این کوچکی فراموش نمیکند، چرا ما به این کوچکی او را فراموش کنیم؟
آرزو کن و بخواه. صحبت کن. تکرار کن. گاهی خدا آن قدر صدایت را دوست دارد که سکوت میکند تا تو بارها بگویی خدای من…
آرزو کن و بخواه. در پیشگاه خدا «نه» وجود ندارد. یا آن چه خواستی را همان موقع به تو می دهد. یا زمانی دیگر و مناسب تر آن را به تو می دهد و یا اینکه چیزی بهتر از آن را برایت مقدر می کند.
آرزو کن! اما فقط آرزو نکن! هستی به شایستگی هایت پاسخ می دهد. نه فقط به آرزوهایت! پس، سعی کن تا آن جا که می توانی شایسته آرزوهایت باش.
بزرگ ترین آرزوی تو، کوچک ترین معجزه خداست.
خداوند به مدد ابزارهای وجودی که در اختیار انسان قرارداده، از انسان با «تعالوا» دعوت میکند. چنانچه انسان از قوّة وهم و خیال گذر کند و رتبة وجودی خویش را به عقل، مزیّن و متعالی نماید، با تکیه بر امید مطلوب که از آن به رحمت الهی تعبیرشده است، پویا و متوکّل، راه تعالی را در پیش میگیرد و به دعوت خداوند لبّیک میگوید. گرچه آرزو و امید، ودیعههای الهی در ضمیر انسانهاست، امّا آرزوهای واهی که بدون پشتوانة عقل و عمل، انسان را به خود مشغول میکنند، نتیجهای جز حسرت و خسران ابدی در پی نخواهند داشت.
آرزو رسیدن به چیزی است که فرد آن را ندارد و داشتن آن را مایة رشد خود میداند و مصمّم در به دست آوردن آن است. اگر آرزو با تلاش و پشتکار همراه نباشد، انسان را از واقعیّت دور میکند و به توهّم میکشاند و ذهن را اسیر و آشفتة خود میکند و فقط وعدهای دروغین برای به تأخیر انداختن میگردد. پیامبر اکرم(ص) از این امر به عنوان «تسویف» یاد فرمودهاند: «یَا أَبَاذَر إِیَّاکَ وَ التَّسوِیفَ بِأَمَلَکِ فَإِنَّکَ بِیَومِکَ وَ لَستَ بِمَا بَعدِه فَإِن یَکُن غَدُ لَکَ فَکُن فِی الغَدِ کَمَا کُنتَ فِی الیَومِ، وَ إِن لَم یَکُن غَدٌ لَکَ لَم تَندِم عَلَی مَا فَرَّطتَ فِی الیَومِ. یَا أَبَاذَر کَم مِن مُستَقبِلِ یَوماً لاَ یَستَکمِلهُ وَ مُنتَظِرِ غَداً لاَ یَبلُغهُ:پیامبر (ص) فرمود: ای ابوذر! بپرهیز از امروز و فردا کردن و تأخیر در انجام آرزوهایت. تو مسئول امروز خود هستی. اگر فردا هم زنده ماندی، همان گونه باش که دیروز بودی و اگر فردا زنده نبودی، پشیمان نیستی که چرا امروز کوتاهی کردی. ای ابوذر! چه بسیار افرادی که صبح زنده بودند، امّا آن روز را کامل نکردند و چه بسیار افرادی که منتظر فردا بودند، امّا هیچ وقت آن را درک نکردند. ای ابوذر! به نحوی عمل کن که اگر فردایی درکار نبود، پشیمان نشوی و نگویی ای کاش فلان عبادت را دیروز انجام میدادم. فلان کار خیر را انجام میدادم. ای کاش، فلانی را اذیّت نمیکردم.
دهخدا در معنای آرزو مینویسد: «شهوت، اشتهاء، قوّت جذب ملایم، هوی، هوا…» (دهخدا، 1364، ج 2: 71) و ذیل معنای امید چنین میگوید: «آرزو، رجاء، امل، آرمان» (همان، ج 8: 222). میان امید و آرزو این شباهت وجود دارد که در هر دو چشمداشت به چیزی است، امّا تفاوتهای بین آن دو از این قرار است:
ـ آرزو به گذشته و آینده تعلّق میگیرد، امّا امید فقط در مورد آینده معنا پیدا میکند.
ـ آرزو هم در امور ممکن و هم غیرممکن بهکار میرود، امّا امید فقط در مورد امور ممکن مورد استفاده قرار میگیرد.
ـ شدّت خواهش در آرزو بیش از امید است. از این رو، آرزو با «شهوت» و «اشتهاء» مترادف دانسته شده است.
در زبان عربی مترادف آرزو کلمات «أَمنیَّه»، «أَمل» و مشتقّات آنها است
آرزو در اصطلاح عبارت است از خواهش یا چشمداشت و میل قلبی شدید برای وقوع امری درگذشته یا آینده که تحقّق آن سخت یا ناشدنی است.
آرزوهای دور و دراز از جمله صفات ناپسندی است که در اسلام مورد نکوهش واقع شده است چراکه آرزوهاى بلند همچون سرابى است که تشنگان را در بیابان زندگى بهدنبال خود مىکشاند و تشنهتر مىسازد، بىآنکه به جایى برسند، این آرزوها چهره واقعیتها را بهگونهاى دروغین نشان مىدهد و انسان بهخاطر آنها درک نمىکند کجاست و به کجا مىرود و وظیفهاش برابر این سرنوشت چیست.
آرزو یعنی آنچه که افراد در زندگی یا در دنیای هستی تمنا میکنند.همچنین در تعریف آرزو گفتهاند: یکسری خواستهها و منویات که انسان در جهت رشد و تعالی معیارهای زندگی خود در حال یا آینده به آنها نیاز دارد.
بیشک انسان در هر مقطعی از زمان و مکان نیاز به آرزو دارد و البته به مرور زمان نیز این آرزوها بر اساس شرایط و موقعیت زمانی و مکانی در تغییر است. چه اینکه انسان از بدو تولد تا سن پیری در تغییر و تحول بوده و بر اساس همین، عقلایی است که بگوییم آرزوهای آن نیز قابل تغییر و تحول هستند.
برای آرزو اقسامی ذکر شده که از جمله آنها میتوان از آرزوهای خیالی و باطل، آرزوهای حقیقی شامل آرزوهای مادی ـ دنیوی، آرزوهای مادی اخروی، آرزوهای معنوی دنیوی و آرزوهای معنوی اخروی اشاره کرد.
باید گفت که هر آرزویی که بتواند انسان را در مسیر تعالی و رشد معنوی و یا مادی مختوم به تکامل معنوی قرار بدهد یک آرزوی حقیقی است این قبیل آرزوها موجب ترقی و تکامل انسان بوده و از نظر شرع مقدس ممدوح میباشد.
از جمله آرزوهایی که در مقولههای بالا به آن اشاره شد میتوان از آرزوی داشتن فرزند صالح و سالم، آرزوی داشتن همسر حلال و شایسته، آرزوی به دست آوردن ثروت حلال برای مصرف در امور خیریه و احسانات و خدمت به خلق و ترویج مکتب حقه الهی، تمنای بهشت نام برد.
همچنین، آرزوی زیارت خانه خدا، آرزوی زیارت مشاهد مشرفه اهل بیت(ع)، آرزوی جهاد و شهادت در رکاب امام زمان(عج)، آرزوی همنشینی و مجالست با انبیا و اوصیا و اولیا و صلحا در بهشت از دیگر آرزوهایی است که ممکن یک انسان به آنها اندیشه کند.
پیامبر اکرم(ص) در رابطه با داشتن آرزوها بیان کرده است: «امل و آرزو رحمت است برای امت من و اگر آرزو نبود مادر طفل خویش را شیر نمیداد [ تا فرزند رشیدی بشود] و باغبان هم نهالی نمیکاشت [تا درخت تناوری بشود]».
البته باید توجه داشت که دامنه آرزوهای حقیقی و مثبت انسان هیچ محدودیتی ندارد و آرزوهای مادی و دنیوی هر چند مباح هم، نباید انسان را دلبسته دنیا و پایبست غرور نماید چنانکه حضرت امام حسین(ع) در این رابطه میفرماید: «ای کسیکه دنیا تو را به خودش مشغول کرده [و از آخرت غافلی] و آرزوهای طولانی تو را مغرور ساخته، مرگ به ناگهان تو را در میگیرد، در حالیکه قبر صندوق عمل است».
انسان مؤمن همانگونه که در جلب خوبیها و طلب بهترینها از خداوند سایر مؤمنین را هم دخیل مینماید، در آرزوهای حقیقی و نیک و سعادتبخش خویش دیگران را نیز سهیم مینماید و از خدای متعال، خیر و نیکی و سعادت را برای همگان میخواهد و اینها را از خود و خانواده خود به دیگران تعمیم میدهد.
در حدیث معروف غررالحکم آمده است: «کسىکه آرزویش دراز باشد عملش بد مىشود» و نیز آمده است: «آن کسکه آرزوهایش طولانىتر است عملش زشتتر خواهد بود» و در نقطه مقابل آن آمده است: «کسىکه آرزویش کوتاه باشد عملش نیک خواهد بود».
همچنین، امام علی(ع) در نکوهش آرزوى دراز فرموده است: «هر که دنبال آرزوى خود بشتابد و مهارش را رها کند مرگ او را مىلغزاند(به آرزویش نرسیده مىمیرد، پس در پى آرزوهاى دراز نروید و از مرگ غافل نباشید)».
روزی حجاجبن یوسف ثقفی در بازار گردش میکرد، شیرفروشی را مشاهده کرد، با خود صحبت میکند در گوشهای ایستاد و به گفتههایش گوش داد میگفت این شیر را میفروشم درآمدش فلان قدر خواهد شد استفاده آنرا با درآمدهای آینده روی هم میگذارم تا به قیمت گوسفندی برسد یک میش تهیه میکنم هم از شیرش بهره میبرم و بقیه درآمد آن سرمایه تازهای میشود بالاخره با یک حساب دقیق به اینجا رسید که پس از چند سال دیگر سرمایهداری خواهم شد مقدار زیادی گاو و گوسفند خواهم داشت. آنگاه دختر حجاج بن یوسف را خواستگاری میکنم.
آن مرد اضافه کرد پس از ازدواج با او شخص با اهمیتی میشوم اگر روزی دختر حجاج از اطاعتم سرپیچی کند با همین لگد چنان میزنم که دندههایش خورد شود، همینکه پایش را بلند کرد به ظرف شیر خورده به زمین ریخت.
حجاج جلو آمد به دو نفر از همراهانش دستور داد او را بخوابانند و صد تازیانه جانانه بر پیکرش بزنند، شیرفروش از ریختن شیرها که سرمایه کاخ آرزویش بود خاطری افسرده داشت از حجاج پرسید برای چه مرا بیتقصیر میزنید، حجاج گفت مگر نه این بود که اگر دختر مرا میگرفتی چنان لگد میزدی که پهلویش بشکند اینک به کیفر آن لگد باید صد تازیانه بخوری.
در حدیثى از امام علی(ع) آمده است: «آرزوهاى دراز دیدگان بصیرت را نابینا مىکند». نوع انسان ها باور نمیکنند که به آرزوهای خود دست نمییابند مگر به هنگام مرگ زیرا به تعبیر امام علی(ع) به هنگام رسیدن مرگ، آرزوها رسوا میشوند.
آرزوها به آرزوهای مثبت و آرزوهای منفی تقسیم میشوند. درخواستهای پیامبران و خردمندان را میتوان از نوع آرزوی مثبت دانست وعلاقه و دوستی کفار و منافقان را میتوان از نوع آرزوهای منفی شمرد.
از آرزوهای مثبت پیامبران که قرآن کریم به آنها اشاره داشته است میتوان از آیه ۴۰ سوره ابراهیم(ع) یاد کرد که فرموده است: «رَبِّ اجْعَلْنِی مُقِیمَ الصَّلاَةِ وَمِن ذُرِّیَّتِی رَبَّنَا وَتَقَبَّلْ دُعَاء؛ پروردگارا مرا برپا دارنده نماز قرار ده و از فرزندان من نیز پروردگارا و دعاى مرا بپذیر» و نیز در آیه ۱۱۴ سوره طه آمده است: «فَتَعَالَى اللَّهُ الْمَلِکُ الْحَقُّ وَلَا تَعْجَلْ بِالْقُرْآنِ مِن قَبْلِ أَن یُقْضَى إِلَیْکَ وَحْیُهُ وَقُل رَّبِّ زِدْنِی عِلْمًا؛ پس بلندمرتبه است خدا فرمانرواى بر حق و در [خواندن] قرآن پیش از آنکه وحى آن بر تو پایان یابد شتاب مکن و بگو پروردگارا بر دانشم بیفزاى».
همچنین، در آیات ۲۵ و ۲۶ سوره طه از زبان حضرت موسی(ع) نقل شده که فرمود: «قَالَ رَبِّ اشْرَحْ لِی صَدْرِی(۲۵) وَیَسِّرْ لِی أَمْرِی؛ پروردگارا سینهام را گشاده کن و کارم را برایم آسان گردان».
در آیه ۱۰۱ سوره یوسف، ۱۹۳ و ۱۹۴ آلعمران، نیز به این نوع از آرزوها اشاره شده است.
در آیه ۱۱۸ سوره آلعمران در رابطه با این نوع آرزوها آمده است: «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ لاَ تَتَّخِذُواْ بِطَانَةً مِّن دُونِکُمْ لاَ یَأْلُونَکُمْ خَبَالًا وَدُّواْ مَا عَنِتُّمْ قَدْ بَدَتِ الْبَغْضَاء مِنْ أَفْوَاهِهِمْ وَمَا تُخْفِی صُدُورُهُمْ أَکْبَرُ قَدْ بَیَّنَّا لَکُمُ الآیَاتِ إِن کُنتُمْ تَعْقِلُونَ؛ اى کسانىکه ایمان آوردهاید از غیر خودتان [دوست و] همراز مگیرید [آنان] از هیچ نابکارى در حق شما کوتاهى نمىورزند آرزو دارند که در رنج بیفتید دشمنى از لحن و سخنشان آشکار است و آنچه سینههایشان نهان مىدارد بزرگتر است در حقیقت ما نشانهها[ى دشمنى آنان] را براى شما بیان کردیم اگر تعقل کنید».
همچنین در سوره نسا آیه ۸۹ آمده است: «وَدُّواْ لَوْ تَکْفُرُونَ کَمَا کَفَرُواْ فَتَکُونُونَ سَوَاء فَلاَ تَتَّخِذُواْ مِنْهُمْ أَوْلِیَاء حَتَّىَ یُهَاجِرُواْ فِی سَبِیلِ اللّهِ فَإِن تَوَلَّوْاْ فَخُذُوهُمْ وَاقْتُلُوهُمْ حَیْثُ وَجَدتَّمُوهُمْ وَلاَ تَتَّخِذُواْ مِنْهُمْ وَلِیًّا وَلاَ نَصِیرًا؛ همانگونه که خودشان کافر شدهاند آرزو دارند [که شما نیز] کافر شوید تا با هم برابر باشید پس زنهار از میان ایشان براى خود دوستانى اختیار مکنید تا آنکه در راه خدا هجرت کنند پس اگر روى برتافتند هر کجا آنان را یافتید به اسارت بگیرید و بکشیدشان و از ایشان یار و یاورى براى خود مگیرید».
و در آیه ۱۰۲ همین سوره مبارکه نساء خداوند متعال میفرماید: «وَإِذَا کُنتَ فِیهِمْ فَأَقَمْتَ لَهُمُ الصَّلاَةَ فَلْتَقُمْ طَآئِفَةٌ مِّنْهُم مَّعَکَ وَلْیَأْخُذُواْ أَسْلِحَتَهُمْ فَإِذَا سَجَدُواْ فَلْیَکُونُواْ مِن وَرَآئِکُمْ وَلْتَأْتِ طَآئِفَةٌ أُخْرَى لَمْ یُصَلُّواْ فَلْیُصَلُّواْ مَعَکَ وَلْیَأْخُذُواْ حِذْرَهُمْ وَأَسْلِحَتَهُمْ وَدَّ الَّذِینَ کَفَرُواْ لَوْ تَغْفُلُونَ عَنْ أَسْلِحَتِکُمْ وَأَمْتِعَتِکُمْ فَیَمِیلُونَ عَلَیْکُم مَّیْلَةً وَاحِدَةً وَلاَ جُنَاحَ عَلَیْکُمْ إِن کَانَ بِکُمْ أَذًى مِّن مَّطَرٍ أَوْ کُنتُم مَّرْضَى أَن تَضَعُواْ أَسْلِحَتَکُمْ وَخُذُواْ حِذْرَکُمْ إِنَّ اللّهَ أَعَدَّ لِلْکَافِرِینَ عَذَابًا مُّهِینًا».
در این خداوند متعال فرموده است: «و هر گاه در میان ایشان بودى و برایشان نماز برپا داشتى پس باید گروهى از آنان با تو [به نماز] ایستند و باید جنگافزارهاى خود را برگیرند و چون به سجده رفتند [و نماز را تمام کردند] باید پشتسر شما قرار گیرند و گروه دیگرى که نماز نکردهاند باید بیایند و با تو نماز گزارند و البته جانب احتیاط را فرو نگذارند و جنگافزارهاى خود را برگیرند [زیرا] کافران آرزو مىکنند که شما از جنگافزارها و ساز و برگ خود غافل شوید تا ناگهان بر شما یورش برند و اگر از باران در زحمتید یا بیمارید گناهى بر شما نیست که جنگافزارهاى خود را بر زمین نهید ولى مواظب خود باشید بىگمان خدا براى کافران عذاب خفتآورى آماده کرده است».
در رابطه با این نوع از آرزوها در آیه ۷۳ سوره نساء آمده است:« وَلَئِنْ أَصَابَکُمْ فَضْلٌ مِّنَ الله لَیَقُولَنَّ کَأَن لَّمْ تَکُن بَیْنَکُمْ وَبَیْنَهُ مَوَدَّةٌ یَا لَیتَنِی کُنتُ مَعَهُمْ فَأَفُوزَ فَوْزًا عَظِیمًا؛ و اگر غنیمتى از خدا به شما برسد چنانکه گویى میان شما و میان او [رابطه] دوستى نبوده خواهد گفت کاش من با آنان بودم و به نواى بزرگى مىرسیدم».
در رابطه با این نوع از آرزوها در آیه ۹۶ بقره آمده است: «وَلَتَجِدَنَّهُمْ أَحْرَصَ النَّاسِ عَلَى حَیَاةٍ وَمِنَ الَّذِینَ أَشْرَکُواْ یَوَدُّ أَحَدُهُمْ لَوْ یُعَمَّرُ أَلْفَ سَنَةٍ وَمَا هُوَ بِمُزَحْزِحِهِ مِنَ الْعَذَابِ أَن یُعَمَّرَ وَاللّهُ بَصِیرٌ بِمَا یَعْمَلُونَ؛ و آنان را مسلماً آزمندترین مردم به زندگى و [حتى حریصتر] از کسانىکه شرک مىورزند خواهى یافت هر یک از ایشان آرزو دارد که کاش هزار سال عمر کند با آنکه اگر چنین عمرى هم به او داده شود وى را از عذاب دور نتواند داشت و خدا بر آنچه مىکنند بیناست».
از دیگر ایاتی که به آرزوها اشاره کرده میتوان به آیه ۷۴ اعراف که میفرماید: «وَاذْکُرُواْ إِذْ جَعَلَکُمْ خُلَفَاء مِن بَعْدِ عَادٍ وَبَوَّأَکُمْ فِی الأَرْضِ تَتَّخِذُونَ مِن سُهُولِهَا قُصُورًا وَتَنْحِتُونَ الْجِبَالَ بُیُوتًا فَاذْکُرُواْ آلاء اللّهِ وَلاَ تَعْثَوْا فِی الأَرْضِ مُفْسِدِینَ؛ و به یاد آورید هنگامى را که شما را پس از [قوم] عاد جانشینان [آنان] گردانید و در زمین به شما جاى [مناسب] داد در دشتهاى آن [براى خود] کاخهایى اختیار مىکردید و از کوهها خانههایى [زمستانى] مىتراشیدید پس نعمتهاى خدا را به یاد آورید و در زمین سر به فساد برمدارید».
همچنین، آیات ۱۲۸ و ۱۲۹ شعرا، ۱۴ حدید، ۳ حجر، یک تا سه و ۲۴ و ۲۵ نجم، ۲۵ محمد(ص) نیز به آرزوها اشاره شده است.
آرزوهای دراز و گاه بیپایان آثار مخرب فراوانی در زندگی معنوی و مادی انسان دارد.آرزوهای دور و دراز اگرچه نقطه ضعفی در بُعد اخلاقی یک فرد محسوب میشود لکن اینچنین نیست که همیشه آرزوها جنبه منفى داشته و نشانه انحطاط شخصیت و سقوط اخلاقى فرد باشد.
اگر آرزوها متوجه ارزشهاى والاى انسانى باشد و یا جنبه مردمى و اجتماعى پیدا کند و در مسیر تکامل و پیشرفت واقعى انسانها و درجات کمال قرار گیرد و انسان را به تلاش و کوشش بیشتر در این راهها وادارد، بدون شک چنین آرزویى هر قدر طولانى بوده باشد، نه تنها نشانه پستى نیست که نشانه کمال انسان است.
اساساً امید و آرزو نسبت به آینده نیروى محرک انسان براى تلاشها و کوششهاست و اگر چراغ پرفروغ امید و آرزو در دل انسان خاموش گردد، در واقع روح او مىمیرد، نشاط زندگى از او رخت برمىبندد و انسان را به موجودى سست و بىهدف و بى تلاش مبدل مىکند.
یکى از بدترین آثار منفى طول امل و آرزوهاى دراز این است که انسان را به انواع گناهان دعوت مىکند، زیرا رسیدن به این آرزوها معمولاً از طریق مشروع غیر ممکن است، بنابراین گرفتاران این رذیله اخلاقى خود را ناگزیر مىبینند که در کسب درآمدها چشم بر هم نهند و حلال و حرام را شناسایى نکنند و از غصب حقوق دیگران، خوردن اموال یتیمان، کم فروشى، رباخوارى، رشوه و مانند این امور، ابا نداشته باشند.
آرزو ازحیث ارزشی به آرزوی صادق و کاذب یا حَسَن و قبیح قابل تقسیم است. اگر آرزوها متوجّه ارزشهای والای انسانی باشد، یا جنبة مردمی و اجتماعی پیدا کند و در مسیر تکامل و پیشرفت واقعی انسانها و درجات کمال قرار گیرد و انسان را به تلاش و کوشش بیشتر وادارد، نشانة کمال انسان است. آرزوها و خواستههای قرآنی اغلب به شکل دعا از زبان مؤمنان و بندگان صالح خداوند بیان شده است. در بین آیاتی که دعاهای انبیا را حکایت کرده، میتوان نشانی از آرزوهای آرمانی آنان را جست که البتّه این آیات به واقع میتواند گامی در جهت اصلاح خواستهها و آرزوهای مردم و جهت دادن آنان به آرمانهای برتر در زندگی باشد. قرآن از قول حضرت ابراهیم چنین میفرماید:«ای پروردگار ما! ما را تسلیم خود قرار ده و از دودمان ما امّتی که تسلیم تو باشند، پدید آور»
مید بستن به آنچه که در نزد خدای متعال است، از بزرگترین توفیقهای انسانی و بهترین آرزوهاست؛ زیرا فقط آنچه نزد اوست، باقی و غیر او فانی است. گرچه مال و فرزند زینت زندگی دنیاست، امّا اعمال صالح همچون نماز، روزه، ذکر، صدقات و غیره که زینت سفر آخرت و تا ابد ماندگارند، نیکوترین آرزوهاست. آنچه ابدی و جاودان است، نزد خداست. انسان میخواهد یاد و نامش همواره جاودان بماند. پس باید به سوی خدای هستیبخش صعود نماید و از هر چه غیر اوست، ببرّد؛ زیرا غیر او نابودشدنی و محکوم به نیستی است. امید به رحمت الهی و حرکت برای رسیدن به او ارزشی بس والا دارد، چنانکه از فرمایش امام حسن عسکری (ع) به دست میآید که میفرمایند: زمانی که نمازگزار برای نماز به سوی مکان نمازش توجّه کند، خداوند بلندمرتبه به ملائکة خود میفرماید: ای فرشتگان من! آیا نمیبینید بندهام را که به تحقیق از همة خلایق به سوی من بریده و به رحمت، بخشش و مهربانی من امیدوار است؟!»