در اینبخش متن های زیبا درباره فصل زمستان و روزهای برفی و بارانی را برای کسانی که به دنبال کپشن های جذاب برای زیر پست های پیج اینستاگرام هستند، گردآوری کرده ایم که می تواند برای شما مفید باشد. با سایت فراناز همراه باشید.
دلم یک زمستان سخت میخواهد
یک برف، یک کولاک به وسعت تاریخ !
که ببارد
که ببارد
که ببارد
و تمام راهها بسته شود
و تو چاره ای جز ماندن نداشته باشی
______________________
بوی عطرت که شنفتم
به لبم جان آمد
منم آن گل که نچیدی و
زمستان آمد …
عکس و جملات زیبا درباره زمستان
تو اگر باز کنی پنجره ای سوی دلت
میتوان گفت که من چلچله باغ توام
مثل یک پوپک سرمازده در بارش برف
سخت محتاج به گرمای توام
______________________
یک فنجان گرم مهمانِ من باش
جایش تمامِ زمستان را سر میکشم !
متن درباره زمستان برفی عاشقانه
عکس نوشته پروفایل عاشقانه و غمگین زمستان
دلم تنگ می شود گاهی
برای يک دوستت دارم ساده
دو فنجان قهوه ی داغ
سه روز تعطيلی در زمستان
چهار خنده ی بلند
و پنج انگشت دوست داشتنی
______________________
حتی ممکن است این شالگردن
اصلا خوب از آب در نیاید و تو را گرم نکند
اما هر رجي که ناشیانه می بافم
قلبِ مرا گرم می کند
و زندگی مان را
من این صحنه را از بچگی دوست داشته ام؛
زنی که در پاییز
برای مردی در زمستان
شال گردن می بافد …!
عکس عاشقانه برای زمستان با متن های زیبا
و بی تو لحظه ای حتی دلم طاقت نمی آرد
و برف نا امیدی بر سرم یکریز می بارد
چگونه بگذرم از عشق، از دلبستگی هایم ؟
چگونه می روی با اینکه می دانی چه تنهایم ؟
______________________
شاید زمستان
فصلِ بهتری برایِ آمدن باشد
بیخود گول ظاهر عاشقانه پاییز را خورده بودیم
جملات زیبا درباره زمستان رمانتیک
عکس و متن زیبا برای روزهای برفی و زمستانی
دوست داشتن های تو
شبیه خورشید است
گرم می کند وقتی که زمستان دستانم را کرخ کرده
عشق می بخشد
وقتی که در لحظه هایم دلتنگ می شوم
جان می دهد تنم را …
آنهم لحظه ای که فقط نیستی و من هنوز در رویا ب سر می برم
اندیشه ی من به تو گرم است
تو خورشید باش و من
تنهاترین عاشقی که هنوز نمی داند چگونه طلوع کند
باز هم در هوای تو نفس می کشم …
سرمای زمستان را با گرمای وجودت عوض می کنم …
متن زیبا درباره زمستان با عکس نوشته
خوی بد دارم ملولم تو مرا معذور دار
خوی من کی خوش شود بیروی خوبت ای نگار
بیتو هستم چون زمستان خلق از من در عذاب
با تو هستم چون گلستان خوی من خوی بهار
______________________
زمستان بود و …
برف بود و …
سـرما بود …
زمستانی که جز خاطرات محو تو
دلم گرم هیچ ردپایی نبود …
متن زیبا درباره زمستان عاشقانه
عکس نوشته این زمستونم به یاد تو میمونم
چه سرد است این زمستان بی رحم
ای خورشیده من
در من طلوع کن
جسم خسته ی مرا که یخ زده است
ازگرمای وجودت آب کن
بیا که این زمستان بی تو
مرا در آغوش مرگ میکشد
______________________
زمستان است
و میل های بافتنی می خواهند نبودنت را ببافند
مشتاقانه
رج به رج
و من چه کودکانه دلخوشم
شال گردنی باشم
تا حواسم گرم آمدنت باشند
اس ام اس زمستانی عاشقانه با عکس نوشته
دی ماه بود
شانه های برفی کاج هم خمیده
رفتی و بعد از تو همه زندگی کردند!
من اما…!
قرارمان این زمستان …
مدام می گویم :
قاتل به محل جرم بر می گردد !
______________________
زمستان بود و
بی تابی
دلم جایی فدایی شد
نفس در سینه خشکش زد
دلم با تو هوایی شد
عکس نوشته و متن در مورد برف زمستون
متن در مورد برف زمستون با عکس نوشته
آمدنت قند را در دل من آب می کند
برف را
در دل زمستان
______________________
جدایی هایتان را گردن پاییز و زمستان بی زبان نیندازید
آنکه بخواهد بیاید و بماند
زمستان را هم فصل آمدن میکند…
عکس و متن زمستانی جدید
بودنت
حتی زمستانی ترین
روزم را بهاروار عاشقانه میکند
من نه اهل بارانم نه باد
نه عاشق زمستان، نه تابستان
من هوایی را دوست دارم که
متبرک باشد به نفسهای تو
تو اگر باز کنی پنجره ای سوی دلت
میتوان گفت که من چلچله باغ توام
مثل یک پوپک سرمازده در بارش برف
سخت محتاج به گرمای توام
وقتی بهت گفتم : دلتنگ تو هستم ، به شانه ام زدی تا دلتنگیم را تکانده باشی ! به چه دلخوش کرده ای ؟ تکاندن برف از شانه آدم برفی ؟
عشق یعنی امید ، یعنی طراوت باران ، یعنی سفیدی برف ، یعنی ساز زندگی و لبریز از خوشی و عشق یعنی راز زیستن !
سوزی که برف داره ، بارون نداره
معرفتی که تو داری ، هیچ کــس نداره !
و بی تو لحظه ای حتی دلم طاقت نمی آرد
و برف نا امیدی بر سرم یکریز می بارد
چگونه بگذرم از عشق ، از دلبستگی هایم ؟
چگونه می روی با اینکه می دانی چه تنهایم ؟
الا ای برف!
چه می باری بر این دنیای ناپاکی؟
بر این دنیا که هر جایش
رد پا از خبیثی است
مبار ای برف!
تو روح آسمان همراه خود داری
تو پیوندی میان عشق و پروازی
تو را حیف است باریدن به ایوان سیاهیها
تو که فصل سپیدی را سرآغازی
مبار ای برف!
امیدوارم روزای زمستونیت مثل دل من که از عشق تو لبریزه گرم باشه . روزای زمستونیت قشنگ
امسال زمستون خیلی قشنگه چون با تو آغاز میشه با تو نیستم با کفشمم…
گل یخ زمستان تو هستم
اسیر ناز چشمان تو هستم
مرا پرپر مکن ای جانم ای دوست
که من مشتاق دیدار تو هست
به که گویم که تو منزلگه چشمان منی
به که گویم که تو گرمای دستان منی
گرچه پاییز نشد همدم و همسایه ی من
به که گویم که تو باران زمستان منی
تا وقتی تو هستی که دستانم را بگیری ، آرزو میکنم هر روز زمین بخورم !
کاش تابستانها هم برفی بود !
برف میبارد و همه خوشحالند و من غمگین …
دارد رد پاهایت را می پوشاند برف !
زمستان را دوست ندارم چون با آمدنش به یاد نگاه های سردت می افتم …
تمام شب را برای جوانه یخ زده دعا کرد “آدم برفی” و صبح باغچه با صدای افتادن جارو از خواب بیدار شد
فصل که رخت عوض می کند دوباره عاشقت می شوم …
گیرم زمستان باشد و من آهسته روی پیاده روی یخزده راه بروم !
عشق تو همین شال پشمی است که نفسم را گرم می کند !
آدم برفی هم که باشی دلت میخواهد کسی در آغوشت بگیرد …
دلت میخواهد یک نفر کنارت باشد تا گرمت کند ، تا آرامت کند …
مهم نیست آب شدن ، نیست شدن …
مهم آن آرامش است حتی برای چند لحظه …
دنبال من می گردی و حاصل ندارد !
موجی که عاشق می شود ساحل ندارد !
باید ببندم کوله بار رفتنم را
مرغ مهاجر هیچ جا منزل ندارد
من عاشقی کردم تو اما سرد گفتی
از برف اگر آدم بسازی دل ندارد !