چرا مردان و پسران بد و خودشیفته برای خانم ها جذاب ترند ؟

چرا مردان و پسران بد و خودشیفته برای خانم ها جذاب ترند ؟

چرا مردان و پسران بد و خودشیفته برای خانم ها جذاب ترند ؟

چرا خانم ها، مردان بد را بیشتر دوست دارند؟ پژوهشگران حوزه روانشناسی معتقدند بسياري از ما، عاشق افرادی مي‌شويم كه بيشترين شباهت را به آدم‌هاي كودكي‌مان دارند. شباهت به پدر يا مادر، مهم‌ترين اصلي است كه در اين شرايط باني عشق مي‌شود و اين اصل وقتي باتجربه يك رابطه آزاردهنده با اين دو فرد همراه مي‌شود، قوت بيشتري هم پيدا مي‌كند.

 

مي‌دانيد راه را اشتباه مي‌رويد اما نمي‌توانيد قلب‌تان را مهار كنيد؟ مي‌دانيد اين عشق به شما آسيب مي‌زند، حسرت آرامش عاشقانه دوستان‌تان را مي‌خوريد اما توان دل كندن نداريد؟ ديگران شما را به ضعيف بودن متهم مي‌كنند.

 

می‌گویند زن‌ها خودآزارند، می‌گویند اگر می‌خواهی یک زن را همیشه در زندگی‌ات داشته باشی، باید زجرش دهی. باید زندگی‌اش را سخت کنی تا به‌خاطر یک لبخندت بال دربیاورد و قدر کوچک‌ترین قدم‌هایی که به سمتش برمی‌داری را بداند. می‌گویند اگر زن‌ها را به رابطه‌ای امن و برابر وارد کنی، قدرت را نمی‌دانند و رهایت می‌کنند. شما چه فکر می‌کنید؟ شما هم با ادعاهای کلیشه‌ای مردهای شکست‌خورده موافقید و تصور می‌کنید زجر کشیدن اصلی‌ترین عنصری است که یک زن را در رابطه‌ای عاشقانه ماندگار می‌کند؟ محققان با این ادعا موافق نیستند. از نظر آنها ماندن در رابطه آزاردهنده دلایل زیادی دارد اما اگر پای یک زن بیمار در میان نباشد، میل به زجر کشیدن در میان این دلایل جایی ندارد.

 

مي‌دانيد راه را اشتباه مي‌رويد اما نمي‌توانيد قلب‌تان را مهار كنيد؟ مي‌دانيد اين عشق به شما آسيب مي‌زند، حسرت آرامش عاشقانه دوستان‌تان را مي‌خوريد اما توان دل كندن نداريد؟ ديگران شما را به ضعيف بودن متهم مي‌كنند و از آنجا كه مي‌دانيد حرف حساب مي‌زنند، جوابي براي‌شان نداريد؟ ریچادر آ فریدمن، استاد روانشناسی و مدیر کلینیکی روانپزشکی‌ در کالج پزشکی «ویل کورنل» مي‌گويد، بيهوده تقلا نكنيد! چراكه مغز شما امكان بيرون آمدن از يك عشق آزاردهنده را براي‌تان فراهم نمي‌كند. او ادعاي برخي پژوهشگران كه مي‌گويند ما عاشق زجر كشيدن هستيم را رد مي‌كند و مي‌گويد ميل ناهوشيار به زجر كشيدن نيست كه قلب ما را به آدم‌هاي بد پيوند مي‌زند بلكه دمدمی‌مزاج بودن و وجود تناقض در عملکردمدار پاداش در مغز ماست كه پاي اين آدم‌ها را به زندگي‌مان باز مي‌كند.

 

چه اتفاقي مي‌افتد؟

اين ادعاي فريدمن شما را گيج كرده؟ اجازه دهيد موضوع را بيشتر توضيح دهيم. هر كدام از ما در مغزمان يك شبكه عصبي ابتدايي داريم كه به پاداش‌هایی حساس است. اين شبكه وقتي به چيزهايي مثل پول، محبت و حتي غذاي دلخواهش مي‌رسد فعاليتش را بيشتر مي‌كند و احساس لذت را در بندبند وجود ما ايجاد مي‌كند. شايد براي‌تان تعجب‌آور باشد اما اين شبكه وقتي با هيجان‌هاي غيرقابل پيش‌بيني روبه‌رو مي‌شود فعاليتش چند برابر مي‌شود و لذتي غيرقابل وصف را براي‌مان ايجاد مي‌كند.

 

وقتي در همان لحظه‌اي كه پاي تلويزيون نشسته‌ايم، مجري برنامه اسم ما را به عنوان برنده مسابقه پيامكي مي‌خواند، وقتي تيم مورد علاقه‌مان قهرمان ليگ مي‌شود و البته وقتي عشق را در يك رابطه پرفراز و فرود تجربه مي‌كنيم، اين مدار حسابي فعال مي‌شود و براي ايجاد احساس لذت به اينكه عشق مورد نظر چقدر با آرامش و اطمينان همراه بوده هم اهميتي نمي‌دهد. بررسي‌هاي محققان بارها ثابت كرده‌ است كه فعاليت مدار پاداش مغز با لذت‌هاي غيرقابل پيش‌بيني چند برابر مي‌شود و به همين دليل است كه تجربه يك عشق توفاني و حتي عذاب‌آور از يك عشق جاودان و آرامش‌بخش لذت بخش‌تر است.

 

از نظر محققان وقتي شما از چنين ارتباطي لذت مي‌بريد، نصيحت‌ها و دليل آوردن‌هاي ديگران نمي‌تواند به ترك عشق وادارتان كند چراكه مغز شما لجوج‌تر از آن است كه لذت‌هاي غيرمنتظره را فداي سكون يك رابطه آرام كند.

 

پدر و مادرتان هم مقصرند

از قديم گفته‌اند پدر و مادرها خير و صلاح بچه‌هاي‌شان را مي‌خواهند. راست گفته‌اند! اما گاهي معادلات روانشناختي با هيچ ادعاي منطقي جور درنمي‌آيد. از نظر محققان حتي اگر يك پدر بدخلق و سختگير آرزوي ازدواج دخترش با يك مرد آرام را داشته باشد، باز هم بعيد است كه به اين آرزو برسد و اگر يك مادر خودمحوركه به‌خاطر آرامش خودش فرزندانش را رها كرده، آرزوي سر وسامان گرفتن‌شان را داشته باشد، باز هم بعيد است كه شاهد تكرار حضورش در زندگي فرزند خود نباشد. منظورمان از تكرار حضور والدين در زندگي بچه، ازدواج آنها با افرادی است كه دقيقا نمونه كپي شده خود والدین هستند.

 

چه اتفاقی می‌افتد؟

پژوهشگران حوزه روانشناسی معتقدند بسياري از ما، عاشق افرادی مي‌شويم كه بيشترين شباهت را به آدم‌هاي كودكي‌مان دارند. شباهت به پدر يا مادر، مهم‌ترين اصلي است كه در اين شرايط باني عشق مي‌شود و اين اصل وقتي باتجربه يك رابطه آزاردهنده با اين دو فرد همراه مي‌شود، قوت بيشتري هم پيدا مي‌كند. از نظر روانشناسان، عشق به معناي جست‌وجوي چيزهايي نيست كه هميشه در زندگي‌مان كم بوده و آرزوي داشتن‌شان را داشته‌ايم بلكه گاهي عشق تجربه دوباره همه چيزهايي است كه روزي به ما آسيب زده‌اند. روانشناسان به شيوه‌هاي مختلفي اين موضوع را توجيه مي‌كنند. عده‌اي از آنها مي‌گويند ما به دنبال كساني مي‌گرديم كه دقيقا امكان تجربه كردن همان آسيب‌هايي كه در كودكي از سوي والدين‌مان ديده‌ايم را دوباره براي‌مان فراهم كنند.

 

انگار مغز زجردوست ما هيچ‌وقت بي‌خيال اين واقعيت‌هاي آزاردهنده نمي‌شود. البته از نظر اين روانشناسان، نوعي خوش‌بيني هم روي اين شيوه عاشق شدن تاثير مي‌گذارد. آنها مي‌گويند آزارهاي كودكي و خاطرات تلخ از ذهن ما پاك نمي‌شوند و هميشه اين عقده كه بايد اين مشكلات را حل كنم و به آرامش برسم را در زندگي‌مان باقي مي‌گذارند. به گفته روانشناسان درست است كه در كمتر موردي فردي كه عاشقش شده‌ايم، تغيير مي‌كند اما ميل به تغيير دادن معشوق آسيب‌زننده در واقع ادامه ميل به تغيير دادن پدر يا مادر آسيب‌زننده است. انگار مي‌خواهيم با نوعی فداكاري، خود را به چنين رابطه‌اي وارد كنيم و يك‌بار براي هميشه مشكلي كه سال‌ها ذهن‌مان با آن درگير بوده را حل و اين داستان كهنه را با پيروزي تمام كنيم.

 

بله؛ خودشیفته‌ها جذاب‌ترند

حتما این جمله را بارها شنیده‌اید: «عشق نوعی خودآزاری است!» و حتما این ادعا که زنان از مردان خودآزارترند هم به گوش‌تان آشناست. با کمال تاسف باید بگوییم حتی اگر عشق واقعا خودآزاری نباشد، باز هم شمار زنانی که می‌خواهند با وارد شدن به یک رابطه عاشقانه خود را آزار دهند بیشتر از مردانی است که چنین تمایل پنهانی دارند. محققان مي‌گويند شخصيت‌هاي سياهي مثل خودشيفته‌ها و جامعه‌ستيز‌ها در ميان مردان بيشتر از زنان ديده مي‌شوند و جالب اینجاست که این مردها در جذب زنان تواناتر از دیگر همتایان‌شان هستند. کتاب بر باد رفته را خوانده‌اید؟ شاید همین موضوع است که اسکارلت را از اشلی سر به راه و عاشق جدا و به رابطه پرنوسان با رت باتلر وارد می‌کند. از نظر محققان این زن تنها نیست و بسیاری از خانم‌ها یک اسکارلت درون دارند.

 

چه اتفاقی می‌افتد؟

از نظر محققان اين موضوع ارتباط چنداني به فرهنگ ندارد و در همه جوامع مردها بيشتر به دامان خودشيفتگي مي‌افتند و بيشتر منم‌منم مي‌كنند. بر اساس اين بررسي‌ها، آغاز كردن يك ارتباط براي خودشيفته‌ها آسان‌تر است و اين افراد از قرار گرفتن در رابطه‌هاي موازي هم ابايي ندارند اما با وجود اين چنين شخصيت‌هایي، توانايي بالاتري براي جذب زنان دارند. گرچه اين مردها اهل تعهد و رابطه‌هاي بلندمدت نيستند اما از نظر پژوهشگران اعتماد به نفس، سرسختی و ریسک‌پذیری اين آقايان ستودني است و به همين دليل بي‌آنكه هوشيارانه از دليل رخ‌ دادن چنين عشقي باخبر باشند، ناخودآگاه به اين مردها بله مي‌گويند.

 

درحالي‌كه زنان در جمع‌هاي دوستانه و حتي پرسشنامه‌هاي روانشناسي مي‌گويند به دنبال يك شريك هميشگي هستند كه به آنها آرامش دهد و زندگي‌شان را به بازي نگيرد اما در عمل توان مقاومت در برابر تمايلات ناخودآگاه‌شان را ندارند و به دام اين مردها مي‌افتند. زندگی با مرد جسوری که شجاعانه در مورد توانایی‌هایش حرف می‌زند، در رابطه به فرد مقابلش باج نمی‌دهد و در همه ابعاد زندگی خود را در اولویت می‌گذارد برای بسیاری از خانم‌ها جالب است و شاید لازم باشد باز هم به اولین یافته‌ای که مطرح کرده‌ایم بازگردیم و این ادعای پژوهشگران که عشق غیرمنتظره حتی اگر زجرآور باشد، باز هم شیرین است را تکرار کنیم. بله! زندگی با یک خودشیفته آسیب‌رسان همیشه بالا و پایین‌هایی دارد که می‌تواند عنصر غیرمنتظره بودن را به عشق وارد کند.

 

نمي‌خواهند تنها بمانند

گاهي زن‌ها گرفتار انتخاب‌هايی اشتباه مي‌شوند، چون از تنهايي مي‌ترسند. چنين افرادي حاضر نيستند به خود فرصت به دست آوردن شناخت مناسب از فرد مقابل‌شان را بدهند يا از ميان گزينه‌هاي پيش رو مناسب‌ترين‌شان را انتخاب كنند. به عقيده روانشناسان براي زناني كه از تنها ماندن وحشت‌دارند، بودن يك مرد در كنارشان كافي است.

 

راه خروج را نمی‌دانند

گاهي زنان گرفتار رابطه‌هایی آسیب‌رسان مي‌شوند و با تمام وجود مايلند به رابطه‌اي كه آزارشان مي‌دهد، پايان دهند. اين افراد تنها نمي‌دانند چطور و از چه زماني بايد رابطه را قطع كنند و به همين دليل همچنان در ارتباطي كه به آنها آسيب مي‌زند مي‌مانند. آنها همیشه منتظر یک معجزه و یک دست غیبی می‌نشینند تا برای نجات‌شان قدم بردارد و با بهانه‌های مختلف بیرون آمدن از رابطه را به تعویق می‌اندازند.

 

از دیگران الگو می‌گیرند

اين افراد هميشه شنيده‌اند كه مردها مثل هم‌اند و همه زندگي‌ها هم همین‌طور هستند. به همين دليل تلاشي براي تغيير شرايط خود نمي‌كنند. آنها فکر می‌کنند دیگران هم به اندازه خودشان زجر می‌کشند و گاهی با این توجیه که فلانی شرایط سخت‌تری دارد، بهانه‌ای برای خوشبخت جلوه دادن خود دست‌وپا می‌کنند. این زن‌ها حاضر نیستند بپذیرند هرکس خالق سرنوشت خودش است و شکست‌ها و دشواری‌های زندگی شان را به عنوان یک قانون همه‌گیر جلوه می‌دهند.

 

فكر مي‌كنند ناجي هستيد

مردهای آسیب‌رسان همیشه در یک رابطه نقش ظالم را بازی نمی‌کنند. این مردها گاهی چهره مظلوم را به خود می‌گیرند و به زنان ضعیفی که فکر می‌کنند ناجی تمام آدم‌های جهان هستند اجازه بیرون آمدن از رابطه را نمی‌دهند. این زن‌ها مدام می‌گویند «بدون من می‌میرد!»، «اگر حالا رهایش کنم یک سال درس خواندنش بی‌نتیجه می‌ماند و امتحان کارشناسی‌ارشدش را خراب می‌کند!»، «او جز من کسی را ندارد!» و…

مطالب داغ هفته اخیر