غَزْوه بَدْر یا بَدرُالکُبریٰ، نخستین جنگ با فرماندهی پیامبر(ص)، میان مسلمانان و مشرکان قریش پس از هجرت پیامبر به مدینه، در هفدهم رمضان سال دوم هجری در منطقه بدر روی داد. در این جنگ، مسلمانان علیرغم کمشمار بودن به پیروزی رسیدند و چند تن از بزرگان مشرکان کشته یا اسیر شدند.
این پیروزی جایگاه مسلمانان در مدینه را تثبیت کرد. بنابر منابع تاریخی، از علل پیروزی مسلمانان، جانفشانی و دلاوری مسلمانان بهویژه علی (ع) و حمزه سیدالشهداء، بود. این غزوه جزو معدود جنگهایی است که در قرآن ذکر شده و نمونهای از امدادالهی دانسته شده است.
دو غزوه دیگر نیز به نام بدر خوانده میشوند: بدر الاُولی و بدر الموعد ؛ اما مراد از جنگ یا غزوه بدر در منابع تاریخی بدر الکبری است.
منطقه بدر ناحیهای سرسبز و برخودار از منابع آب در حوالی صد و پنجاه کیلومتری جنوب مدینه است. بدر در محلّ پیوستن راه مدینه به راه کاروانرو مکّه به شام قرار داشته و به سبب وجود آب، استراحتگاه کاروانها بوده است. پیش از اسلام، هر سال از اول تا هشتم ذیقعده، در آنجا بازاری بر پا میشده است.
بدر هماکنون، شهری است کوچک که قبایلی از حجاز در آن اقامت دارند و جمعیت آن به بیش از ۱۵ هزار نفر میرسد. به دلیل ساختهشدن جادههای جدید و تغیییر مسیر مدینه به مکه، دیگر مسافران از این منطقه عبور نمیکنند. قبرستان شهدای بدر در این منطقه زیارتگاه مسلمانان است.
بنابر نقل مشهور، رخداد بدر در صبحگاه جمعه، ۱۷ رمضان و بنا بر نقلی دوشنبه ۱۷ رمضان یا ۱۹ رمضان سال دوم هجری اتفاق افتاد.
مسلمانان پیش از هجرت، در مکه مورد اذیت و آزار، شکنجه و تبعید کافران بودند و از مناسک حج بازداشته شدند.همچنین پس از هجرت اموال باقیمانده مهاجران، توسط مشرکان قریش مصادره شد و آنان بر حصر اقتصادی مسلمانان تلاش میکردند.[۷] با این وجود مسلمانان از سوی خداوند اجازه جنگ با مشرکان قریش را نداشتند و به صبر فرا خوانده میشدند.[نیازمند منبع] تا اینکه خداوند ضمن برشمردن ستمهایی که بر مسلمانان رفته بود به آنان اجازه مبارزه با مشرکان را داد.
از این رو پیش از جنگ بدر، مسلمانان چند سریه و غزوه با مشرکان داشتند، یکی از آنها سریه نخله بود. در این سریه که به فرماندهی عبدالله بن جحش و حدود یک ماه و نیم پیش از غزوه بدر رخ داد، عمرو بن حضرمی از مشرکان کشته شد و دو تن از آنان اسیر و کاروان تجاریشان به غنیمت گرفته شد.قریش این شکست را مایه سرافکندگی خود در میان قبایل عرب میدانست و طالب خونبهای عمرو بن حضرمی بود.
همچنین از آنجا که اموال مسلمانان مهاجر در مکه از طرف قریش مصادره شده بود، کاروان تجاری قریش که به سرپرستی ابوسفیان از مکه به شام میرفت تحت تعقیب مسلمانان قرار گرفت،هر چند مسلمانان به آن دست نیافتند؛[۱۱] اما نقش این واقعه را در شکلگیری جنگ بدر مهم دانستهاند.
خروج مسلمانان از مدینه در جنگ بدر. با بازگشت کاروان از غزه به سوی مکه، خداوند پیامبرش را برای خروج از مدینه برای پیروزی بر کاروان یا سپاه مشرکان فرمان داد. رسول خدا (ص) نیز این مطلب را اعلام کرد و بنا بر قول مشهور، در ۱۲ یا ۱۳ رمضان با ۳۱۳ نفر از اصحاب خود از مدینه خارج شدنددر نخستین منزل، از گروه سان دید و چند نفر را به دلیل کمی سنّ بازگرداند. هم چنین ابو لبابه را نیز به عنوان جانشین خود در مدینه بازگرداند.
از سوی دیگر، ابوسفیان که در شام گزارشهایی از تدارک مسلمانان به منظور مقابله با کاروان قریش به دست آورده بود، قاصدی را روانه مکه کرد و از اهالی آن برای نجات داراییشان کمک خواست. مردم مکه که همه یا بیشترشان در کاروان سهم داشتند به محض شنیدن خبر، که به توصیه ابوسفیان به صورتی کاملاً تحریکآمیز ابلاغ شد، در سپاهی متشکل از ۹۵۰ تن از تمامی عشایر، به استثنای بنی عدی بن کعب و با حضور همه اشراف، جز ابولهب، که عاص بن هاشم را به جای خود فرستاد، به سرکردگی ابوجهل (عمروبن هشام) مَخزومی، راهی بدر شدند.
پیش از شروع جنگ تن به تن، ابوجهل برای تحریک عواطف مردم، به عامر حضرمی فرمان داد تا سر خود را تراشیده، با ریختن خاک بر سر خود، خون برادرش را طلب کند. گویند عامر نخستین کسی بود که به صفوف مسلمانان هجوم برد تا صفوف آنان درهم ریزد؛ ولی نیروهای پیامبر(ص) از خود ثبات قدم نشان دادند. زخم زبانهای تند و پیوسته ابوجهل و قریش به عتبه، او را واداشت تا در جنگی که خود برای خاموشی آن تلاش میکرد، نخستین کسی باشد که به همراه پسرش ولید و برادرش شیبه پا به میدان نهند و جنگ تن به تن را آغاز کنند.
در مقابل سه نفر از انصار به میدان آمدند و آماده پیکار شدند، عتبه به آنها گفت: «شما که هستید؟ آنان نسب خویش را گفتند، عتبه گفت: ما را کارى به جنگ با شما نیست، ما پسر عموهاى خود (که از نسل قریش هستند) را به جنگ میطلبیم، پس رسول خدا(ص) به آن سه تن انصارى فرمود: به جایگاه خود بازگردید». سپس پیامبر(ص)، حمزه، علی(ع) و عبیدة بن حارث را به میدان فرستاد. حمزه، عتبه را کشت و علی(ع)، ولید را و عبیده با کمک حمزه و علی(ع)، شیبه را کشتند. بر اساس روایتی از علی (ع) آن حضرت در کشتن هر سه نفر شرکت داشته است.
پس از کشته شدن عتبه و شیبه و ولید، آتش جنگ شعله گرفت، اما با امدادهای غیبی الهی و رشادتها و پایمردی مسلمانان، مشرکان خیلی زود مغلوب شدند. بنا بر نقل تواریخ، در گیر و دار جنگ، پیامبر (ص) مشتی ریگ از زمین برداشت، آنها را به سوی قریشیان افکند و بر آنان نفرین کرد.
پیامبر(ص) با شنیدن خبر کشته شدن ابوجهل (که او را رأس پیشوایان کفر و فرعون امت نامیده بود،) گفت: «خدایا! وعده خود را محقق ساختی پس نعمتت را بر من تمام گردان.»ابوجهل به دست دو جوان کم سال یعنی معاذ بن عمرو و معاذ بن عفراء کشته شد و هنوز رمقی در بدن داشت که عبدالله بن مسعود، سر او را از تن جدا کرد.
از دیگر افرادی که پیامبر (ص) وی را نفرین کرد و خواهان کشته شدن او بود نوفل بن خویلد بود که به دست علی (ع) کشته شد. با مرگ او پیامبر (ص) تکبیر گفت و فرمود: «خدا را سپاس که دعایم را به اجابت رساند».
در نهایت، سپاه قریش شکست خورد؛ داراییهای خود را رها کرده و از صحنه نبرد گریخت.
تابلوی اسامی شهیدان بدر که در مکان دفن آنان در سرزمین بدر نصب شده است.
جنگ بدر با شهادت ۱۴ تن از مسلمانان (۶ تن از مهاجران و ۸ تن از انصار) و با کشته شدن ۷۰ نفر و اسیر شدن همین تعداد از مشرکان به پایان رسید.ابن قتیبه، شمار کشتگان قریش را ۵۰ و اسیران را ۴۴ نفر گفته است که ۲۱ تن از آنان تنها به دست علی(ع) به هلاکت رسیدند.این در حالی بود که بسیاری از مشرکان در بیابانهای اطراف پراکنده شده، برای فرا رسیدن شب و رهایی از دست مسلمانان لحظه شماری میکردند.
جنگ بدر که بیش از نصف روز طول نکشید، یکی از مهمترین رخدادهای صدر اسلام به شمار میآید، چنان که پیامبر (ص) درباره آن فرمود: «هیچگاه شیطان کوچکتر و در ماندهتر از روز عرفه نبوده، مگر در روز بدر».
گفتگوی پیامبر با کشتگان مشرکان.
اموال برجای مانده به دستور پیامبر (ص) یکجا گردآوری شد. پس از دفن کردن پیکرهای شهدا، اجساد مشرکان به درون چاه انداخته شد و پیامبر خطاب به آنان گفت:
«آیا آنچه را پروردگارتان به شما وعده داده بود، حقیقت یافتید؟ همانا من آنچه را پروردگارم به من وعده داده بود، حقیقت یافتم»
برای اثبات ارتباط مردگان با زندگان، سماع موتی و حیات برزخی به این جریان استناد شده است.
مسلمانان همراه با اسیران و غنایمی که در طی راه میان همه شرکت کنندگان تقسیم شد، به مدینه بازگشتند.
دو اسیر که از عوامل اصلی شکنجه مسلمانان در مکه بودند، در طی همان راه محکوم به قتل شدند و حضرت علی (ع) حکم را اجرا کرد.
امیة بن خلف نیز در نخستین لحظات اسارت، با بلال بن رِباح، که او را در مکه به شیوههای وحشیانه شکنجه میداد، روبه رو گشت و در نهایت، مسلمانان به تحریک بلال، امیه را کشتند.
اسیران در مدینه بین مسلمانان پراکنده شدند و رسول خدا(ص) به نیک رفتاری با آنها سفارش کرد. بیشتر آنها، از جمله عباس بن عبدالمطلب عموی پیامبر با پرداخت فدیه، آزاد شدند، و چندتن از آنان، از طریق آموختن سواد به زید بن ثابت و دیگر فرزندان انصار از اسارت رهایی یافتند و چند نفر دیگر بدون پرداخت فدیه آزاد شدند.
رسول خدا (ص) سه روز در بدر ماند و سپس زید بن حارثه و عبدالله بن رواحه را به مدینه فرستاد تا خبر پیروزی مسلمانان را برسانند.
این پیروزی بسیار مهم بود و در میان مسلمانان، یهودیان و حتی منافقان بازتاب گستردهای داشت. مردم از جمله بزرگان خزرج با شنیدن این خبر به روحا آمدند و پیروزی بدر را به پیامبر (ص) شادباش گفتند و کسانی که در این غزوه حاضر نشده بودند از رسول خدا (ص) عذرخواهی کردند.
روزی (قبل از حرمت شرب خمر) مسلمانانی مانند عمر بن خطاب در خانه ابوطلحه انصاری جمع شده به نوشیدن شراب پرداختند. عمر در این جمع در سوگ کشتهشدگان مشرک قریش شعری خواند. رسول خدا (ص) هنگامی که از این شعر باخبر شد، با چهرهای برافروخته نزد ایشان آمد. عمر با دیدن چهره غضبناک پیامبر (ص) از خشم ایشان به خدا پناه برد. برخی دیگر تصریح به حضور ابوبکر بن ابوقحافه نیز در چنین مجلسی کردهاند.
بازتاب جنگ بدر در مکه بسیار گستردهتر از مدینه بود. اهالی مکه نیز در ابتدا همانند مردم مدینه، نتیجه جنگ بدر را انکار کردند.
ابوسفیان برای برافروخته نگهداشتن خشم مشرکان نسبت به مسلمانان آنان را از هر گونه گریستن و نوحه و مرثیهسرایی بر کشتگان و از هر گونه خوشی و لذتجویی برحذر داشت؛اما مکه یک ماه در غم و اندوه فرو رفته بود و هیچ خانهای نبود مگر اینکه بر کشتگان خود مرثیه میخواند. زنها نیز موهای خود را پریشان کردند. قریش بر کشتگان خود اشعار غمانگیز فراوانی سراییده که در کتابهای تاریخی و ادبی آمده است.
مصیبت سنگین بدر بر اهالی مکه نه تنها در سال بعد جنگ احد را در پی داشت؛ بلکه کینهای در دل بزرگان قریش به خصوص امویان نهاده بود که حتی پس از مسلمان شدن هرگاه فرصتی دست میداد کینه خود را به گونههای مختلف آشکار میکردند. در این میان اهلبیت پیامبر و انصار بیشتر آماج این کینهها بودند، چنان که عثمان بن عفان (که از امویان است) آشکارا بر نفرت قریش از امیرمؤمنان (ع) به جهت غزوه بدر تأکید میکند. اوج این دشمنی در واقعه کربلا نسبت به اهلبیت (ع) ظاهر شد، چنان که یزید در اشعار خود صریحاً به انتقامجویی از کشتههای بدر اعتراف کرد.
در قرآن در سورههای آل عمران: ۱۲ـ۱۳، ۱۲۳ـ۱۲۷؛ نساء: ۷۷ـ ۷۸؛ انفال ۱ـ۱۹، ۳۶ـ۵۱، ۶۷ـ۷۱ به داستان بدر اشاره و از آن به عنوان یوم الفرقان یاد شده است.در این آیات، تلاش نافرجام مشرکان به کارهای اقوام گذشته، خصوصاً آل فرعون، تشبیه شده و شرکت ایشان در این غزوه معلول فریب شیطان خوانده شده است.
به گفته قرآن، برخی از مسلمانان از رفتن به جهاد سرباز میزدهاند، در حالی که خدا پشتیبان مؤمنان بوده و با لرزاندن دل کفّار و کم نشان دادن شمار آنان در دیدة مسلمانان و فرو فرستادن باران واقدامات دیگر، پیروزی را نصیب ایشان کرده است. از همه مهمتر و صریحتر آنکه در روز بدر، فرشتگان به یاری مسلمانان آمدند و سبب قوّت قلب آنان شدند.
نزول فرشتگان را امام علی (ع) و مسلمانانی مانند ابوبکر و مشرکانی مثل ابوسفیان بن حارث نیز گزارش کردهاند.