در کشاکش زندگی گاه مواقعی پیش می آید که ممکن است احساس کنیم، خدا به ما کاری ندارد یا گویا ما را فراموش کرده است. این پندار گرچه ظاهری کفرآمیز دارد اما ممکن است در ذهن بسیاری از ما به وجود آمده باشد و مناسب است که درباره آن اندیشه کنیم.
کلیدی که در دستان خود ماست
در حقیقت توجه خدا به ما ریشه ای در درون خودمان دارد یعنی اگر کاری نکنیم که توجه خدا را به خود جلب کنیم، او به سراغ ما نمی آید، با همه مهربانی و کرامتش. در کتاب خودش فرموده: “بگو پروردگارم به شما توجهی نمی کند اگر دعایتان نباشد”
کلید توجه خدا در حقیقت در دستان خود ماست. گویا خدا متوجه ماست ولی تا ما خود را متوجه خدا نکنیم او توجه خود را به ما نشان نمی دهد. در قرآن کریم فرمود که “فَاذْكُرُونی أَذْكُرْكُمْ وَ اشْكُرُوا لی وَ لا تَكْفُرُونِ”
بنابراین اگر دوست داریم خدا ما را یاد کند باید خدا را یاد کنیم. به عبارت دیگر مانعی از جنس “خود ما” است که یاد خدا را در ما تأخیر می اندازد و برطرف کردن این مانع هم به همت و شوق و اراده خود ما مربوط است.
خدا به وعده اش عمل می کند
هر کس خدا را در کشاکش کارهای روزمره یاد کند، خواهد دید که خدا به وعده خود عمل می کند یعنی با وجود خود درک می کند که خدا با اوست و خدا هم به یاد اوست. شیرینی این ذکر از آنجاست که گاهی که به یاد خدا نیستیم، ناگهان خدا ما را به یاد خودش می اندازد و لذتی از بندگی نصیبمان می کند که با هیچ چیز قابل مقایسه نیست. این نمونه ای از یاد خداست. آیا ممکن است خدا دوستان خود را رها کند و آنها را خوار سازد؟
دوستان ممکن است مشکلات مختلفی در زندگی پیدا کنند اما دچار شکست روحیه و ذلت و حقارت نمی شوند. یاد خدا باعث شکوفایی درونی ما و به قول قرآن “فلاح” ما می شود.
در جهت مقابل، برای اینکه خدا ما را یاد کند، باید او را در کشاکش امور زندگی یاد کنیم. گناه کردن نشانه فراموشی خداست. اگر در طول روز مواردی از گناه برایمان پیش بیاید و مثل بقیه مردم خود را آلوده به آنها کنیم و با دلایل و افکار خود توجیه کنیم، یعنی خدا را فراموش کرده ایم.
در دنیای پیچیده هم خدا هست
زندگی در دوران مدرن ممکن است ما را به این فکر دچار کند که “شاید خدا دیگر نیست” یا “شاید خدا دیگر تأثیری در جهان ندارد” یا “خدا هست اما انگار ما را فراموش کرده است”.
ما در دنیای کنونی، کمتر خود را با طبیعت مرتبط می بینیم و مشغولیتها و جذابیتها و اعداد و رقمها و رسانه ها، فضای فکری ما را آنچنان به تسخیر درآورده اند که یاد خدا برای ما مشکل شده است. این درست است که دوران ما تبدیل به یک فراموشخانه بزرگ از یاد خدا شده است؛ اما می دانیم که خدا نیز فعال است و برای هدایت بشر کار می کند. خدا راهگشایی های نو در زمانه ما ایجاد کرده است که به جویندگان راهش کمک کند.
بنابراین این تفکر که “نکند خدا ما را فراموش کرده است ” زنگ خطری برای روحیه ماست و نشانه آن است که در طول زندگیمان خدا را یاد نمی کنیم و او نیز ما را یاد نمی کند که در نتیجه به این فکرهای باطل دچار شده ایم. زیرا خدای ما همان خدای قدیمیهاست با همان قدرت و شوکت و خدایی اش را در لابلای همین شرایط نیز نشان می دهد.
خدا فرموده که “هر کس مرا بخواند اجابتش می کنم. یعنی اگر واقعا خدا را صدا بزنیم درک می کنیم که خدا می شنود و پاسخ می گوید. هر چند رسیدن ما به حاجتمان ممکن است موانعی داشته باشد که باعث تأخیر شود، اجابت خدا و شیرینی پاسخ خدا در همان لحظه دعا قابل فهم است.
هر کس خدا را در کارهای روزمره یاد کند، خواهد دید که خدا به وعده خود عمل می کند.
اگر در آخرت فراموشمان کند!
اینکه زمانی برسد که خدا ما را فراموش کند، جزو دردناکترین تفکرات و احتمالها خواهد بود. خدا خود متوجه این امر بوده و در قرآن به ما هشدار داده است که مراقب باشیم جزو کسانی نباشیم که خدا ما را در قیامت فراموش کند.
فراموشی خدا، به معنای بی توجهی خدا، یکی از دردناکترین عذاب هایی است که در آخرت وجود دارد و خدا هشدار آن را به ما داده و سبب آن را نیز بیان نموده است: آنانکه مرگ و قیامت را فراموش می کنند و یاد نمی کنند، خدا نیز در قیامت فراموششان می کند: وَ قیلَ الْیَوْمَ نَنْساكُمْ كَما نَسیتُمْ لِقاءَ یَوْمِكُمْ هذا وَ مَأْواكُمُ النَّارُ وَ ما لَكُمْ مِنْ ناصِرینَ (سوره جاثیه، آیه 34)
هنر یاد خدا
کار و مشغله های درآمد، خانه داری، روابط اجتماعی، مدیریت درآمدها و هزینه ها، رسیدگی به خانواده و فرزندان، همه و همه اموری وقت گیر و انرژی بر هستند و می توانند ما را از یاد خدا باز دارند اما آنانکه “اهل ذکر” هستند در کشاکش همین امور از یاد خدا باز نمی مانند. خدا در قرآن ما را موعظه کرده که مشغولیت به امور مالی و خانوادگی باعث نشود که از یاد خدا باز بمانیم و خودش افرادی را ستایش کرده است که هیچ کسب و هیچ کاری آنها را از یاد خدا و نماز باز نمی دارد.
چند تمرین برای یاد خدا
– نماز مهم ترین یاد خداست. نماز بخوانیم.
– در نماز مراقب فکرهای مزاحم باشیم. هر وقت متوجه شدیم که توجهمان پرت شده است، آن فکرها را رها کنیم.
– در محل هایی که مشغولیت فکریمان زیاد می شود مثل محل کار و بازار و خیابانهای شلوغ و هنگام تفریح اسم خدا را به زبان بیاوریم.
– لقلقه های زبانمان را با فکر و نیت ادا کنیم. مثلا موقع عصبانیت اگر “لا اله الا الله” می گوییم، واقعا نیت کنیم “لا اله الا الله” و گاه و بیگاه که به زبانمان “شکر” جاری می شود واقعا نیت کنیم که شکر خدا باشد نه عادت زبانی.
– فرصتها را از دست ندهیم زیرا اگر ادعای یاد خدا داشته باشیم، خدا حتما چندین مورد برای ما ایجاد می کند که یادش بیفتیم. مبادا در آن مواقع خود را به غفلت بزنیم.
– ممکن است در ابتدای کارها “بسم الله” را بنویسیم یا بلند بگوییم و یا آهسته زمزمه کنیم. در آخر کارها باید خود را بررسی کنیم که آن “بسم الله” از روی رسم و تشریفات بوده یا واقعا یاد خدا بوده است.
– وضو گرفتن در مواقع غیر نماز و صلوات فرستادن و آه دل کشیدن از رنجهای پاکان خاندان پیامبر همگی در زمره یاد خداست.
چگونه می توان همیشه به یاد خدا بود؟
خدای متعال در قرآن کریم می فرماید: «فَاذْکُرُونِی أَذْکُرْکُمْ»؛ «مرا یاد کنید تا شما را یاد کنم؛» و در سوره ی احزاب می فرماید: «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اذْکُرُوا اللَّهَ ذِکْراً کَثِیراً»؛ «ای کسانی که ایمان آورده اید به یاد خدا باشید، ذکر بگوئید و فراوان خدا را یاد کنید.» به یاد خدا بودن گاهی لفظی است، گاهی قلبی است و برخی اوقات عملی است. توضیح: انسان گاهی با زبانش می گوید: «یالله» یا با زبانش پناه به خدا می برد و می گوید: «أعوذ بالله» این ها ذکرهای زبانی است مانند: «سبحان الله»، «الحمد لله»، «الله اکبر»… مرحله ی بالاترش، ذکر قلبی است که انسان در درون و دل، نیز به یاد خدا باشید، لقلقه ی زبان نباشد، اگر قرآن می خواند، مطلب را، هم بفهمد و هم به دلش منتقل کند و در حقیقت از درون به یاد خدا باشد و دل را آئینه ی تجلی حضرت حق قرار دهد.
مرحله ی بالاتر، ذکر عملی است یعنی انسان یاد خدا را در زندگی عملی خودش پیاده بکند، بدین معنا که هر کار و برنامه ای را که می خواهد در زندگی اش عمل کند با معیار خدا بسنجد، اگر خدا این برنامه را دوست دارد، عمل کند اگر دوست ندارد عمل نکند. بنابراین ذکر گاهی در مرحله ی لفظ است گاهی قلبی است و گاهی اوقات عملی، و چه بهتر که هر سه با هم باشد.
راهکارهای به یاد خدا بودن:
1. توجه به آیات الهی: یکی از راه هایی که انسان، می تواند به یاد خدا باشد توجه به آیات الهی است، در سوره ی بقره می فرماید: «خدا آیاتش را برای مردم بیان می کند، شاید مردم متذکر شوند.» «لَعَلَّهُمْ یَتَذَکَّرُونَ». جالب این است که در قرآن کریم واژه ی «لعّل» برای «زمینه سازی» به کار می رود به عبارت دیگر «اقتضای چیزی را بوجود آوردن» یعنی خداوند می فرماید: ما آیات خودمان را برای مردم بیان کردیم، تا زمینه ای باشد برای بیدار شدن آنها، و برای اینکه، «متذکر» شوند و به یاد خدا بیفتند. زمینه بیداری انسان و به یاد خدا افتادن «تفکر» است تفکر در آیات الهی و مثالهایی که در قرآن آمده مثال های زیبایی که در قرآن آمده مثال های زیادی در قرآن زده شده و این مثال ها در خور تفکر و تعمق و به یاد خدا افتادن است.
2. یادآوری نعمت ها: این که انسان نعمت های خدا را یادآوری کند. از این رو در سوره ی احزاب می فرماید: «ای کسانی که ایمان آورده اید، نعمت های خدا بر خودتان را به یاد آورید، و فراموش نکنید»
3. تلاوت قرآن: یکی از منابعی که انسان را به یاد خدا می اندازد و بیدار می کند و از غفلت دور می کند، خود قرآن کریم است. از این روست که در روایات حکایت شده و بسیاری از بزرگان نیز توصیه کرده اند، که انسان صبح ها حداقل چند آیه ی قرآن تلاوت نماید. و آن آیاتی هم که می فرماید: وقتی قرآن می خوانید یا در موارد دیگر «أعوذ بالله من الشیطان الرجیم» بگویید در همین راستاست که یاد خدا احیاء شود.
4. توجه به هشدارهای قرآن: در سوره ی قصص، آیه ی 46 یادآور می شود که توجه به هشدارهای رهبران الهی و پیامبران، باعث بیداری و زنده شدن یاد خدا می شود و غفلت را می زداید.
5. خردورزی و تفکر: قرآن کریم در آیات متعددی انسان ها را به تفکر و تعقل دعوت می کند و در آیه ی 7 سوره ی آل عمران و 26 سوره ی بقره مطرح شده که اگر انسان تعقل و تفکر کند، خود خردورزی انسان را به طرف خدا رهنمون می شود و به یاد خدا می اندازد و غفلت ها را برطرف می سازد، یعنی بیشتر غفلت ها به خاطر این است که انسان از فکر و عقل خودش استفاده ی کافی نمی کند.
6. آیینه ی مشکلات: انسان وقتی مشکلاتی برایش پیش می آید، این مشکلات را وسیله ی توجه به خدا قرار بدهد، در همین راستا در سوره ی اعراف در مورد قوم فرعون می فرماید: «ما فرعونیان را به خشکسالی و نقص در ثمرات گرفتارشان کردیم» یا به تعبیری میوه ها و محصولات آنها را دچار آفت کردیم «لَعَلَّهُمْ یَذَّکَّرُونَ» تا شاید آنها متذکر شوند، بیدار شوند و به یاد خدا بیفتند.
7. نماز: در سوره ی طه می فرماید: «أَقِمِ الصَّلاَةَ لِذِکْرِی» نماز بخوانید تا به یاد من باشید، اگر انسان در شبانه روز حداقل 5 بار درون استخری رود جسم او پاک می شود، همانطور نیز اگر با آب حیات نماز جانش را شستشو دهد زنگارهای غفلت از او زدوده می شود و به یاد حق می افتد و از گناهان دور می شود. ذکر مداومی که در نماز هست، در کمتر عبادتی وجود دارد، و در آیه ی معروف «إِنَّ الصَّلاَةَ تَنْهَی عَنِ الْفَحْشَاءِ وَالْمُنکَرِ وَلَذِکْرُ اللَّهِ أَکْبَرُ» روی ذکر بودن نماز تاکید خاص شده است.
عوامل پیدایش و ایجاد آرامش:
قرآن و روایات عوامل متعددی را برای آرامش بیان نموده اند که به تعدادی از آنها در ذیل اشاره می کنیم:
1) ذکر و یاد خدا: انسان، بىنهايت طلب است و كمال مطلق مىخواهد ولى چون هر چيزى غير از خداوند محدود است و وجود عارضى دارد، دل را آرام نمىگرداند. نماز، ذكر الهى مايه آرامش است. «وَ أَقِمِ الصَّلاةَ لِذِكْرِي» (الَّذِينَ آمَنُوا وَ تَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُمْ بِذِكْرِ اللَّهِ أَلا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ ) سوره الرعد: آيه 28
(هدايت شدگان) كسانى هستند كه ايمان آورده و دلهايشان به ياد خدا آرام مىگيرد. بدانيد كه تنها با ياد خدا دلها آرام مىگيرد.
از طرفی قرآن مجید، زندگی توأم با اضطراب و رنج را نتیجه بی ایمانی و نداشتن پناهگاه معنوی می داند و می فرماید: هر كس از یاد خدا غفلت ورزد و اعراض كند، زندگی او تنگ و تاریك خواهد بود.
كسى كه از ياد خدا غافل است، آرامش ندارد و زندگى بدون آرامش زندگى نكبت بارى است.
« وَمَنْ أَعْرَضَ عَن ذِكْرِي فَإِنَّ لَهُ مَعِيشَةً ضَنكًا وَنَحْشُرُهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ أَعْمَى »
2) ایمان و ذکر و یاد خدا: به تمام پریشانی هایی كه بر اثر دل باختگی در برابر تعلقات مادی پدید می آید، پایان می دهد.
3) علم و آگاهى: دستيابى به اطمينان و آرامش مىتواند عوامل گوناگونى داشته باشد، ولى در رأس آنها آگاهى و علم جلوه ويژهاى دارد كسى كه مىداند ذرّهی مثقالى از كارش حساب دارد، «مِثْقالَ ذَرَّةٍ خَيْراً يَرَهُ»
نسبت به تلاش و فعّاليّتش دلگرم است.
4) لطف و رحمت الهى: كسى كه مىداند بر اساس لطف و رحمت الهى آفريده شده، «إِلَّا مَنْ رَحِمَ رَبُّكَ وَ لِذلِكَ خَلَقَهُمْ» اميدوار است.
5) خدا دركمين ستمگران: كسى كه مىداند خداوند در كمين ستمگران است” وحق کسی ضایع نمی شود، «إِنَّ رَبَّكَ لَبِالْمِرْصادِ» آرامش دارد.
6) خدای حكيم و عليم :كسى كه مىداند خداوند حكيم و عليم است و هيچ موجودى را بيهوده خلق نكرده است «عَلِيمٌ حَكِيمٌ» خوشبين است.
7) عاقبت بخیری: كسى كه مىداند باعمل صالح” راهش روشن و آيندهاش بهتر از گذشته است، «وَ الْآخِرَةُ خَيْرٌ وَ أَبْقى» قلبش مطمئن است.
8) انتخاب رهبری معصوم: كسى كه مىداند امام و رهبرش انسانى كامل، انتخاب شده از جانب خداوند و معصوم از هر لغزش و خطاست، «إِنِّي جاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِماماً» با آرامش دست دردست او می دهد .
پاداش اعمال :كسى كه مىداند كارِ نيك او از ده تا هفتصد بلكه تا بىنهايت برابر پاداش دارد ولى كار زشت او يك لغزش به حساب مىآيد دلخوش است. «مَثَلُ الَّذِينَ يُنْفِقُونَ أَمْوالَهُمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ كَمَثَلِ حَبَّةٍ أَنْبَتَتْ سَبْعَ سَنابِلَ فِي كُلِّ سُنْبُلَةٍ مِائَةُ حَبَّةٍ» كسى كه مىداند خداوند نيكوكاران را دوست دارد، «إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ» به كار نيكش دلگرم مىشود.
9) ستارالعیوبی خدا: كسى كه مىداند كار خيرش آشكار و كار شرّش پنهان مىماند، «يا من اظهر الجميل و ستر القبيح» شاد است.
10) آمادگی روحی: معمولاً حوادث ناگوار و غیره منتظره تأثیر زیادی در دوران زندگی آدمی می گذارد.
در صورتی كه اگر حادثه ای مترتب باشد، نگرانی كاهش می یابد. توجه به این اصل كه ناكامی ها با زندگی انسان از آغاز عجین شده و دنیا پیوسته فراز و نشیب دارد، انسان را برای تحمل شداید، شجاع می كند و در برابر حوادث سخت، صبور و مقاوم می سازد و به او آرامش خاطر می بخشد.
( امام علی(ع) می فرماید: دنیا سرایی است كه بلا و مصیبت آن را احاطه نموده و به مكر و فریب شناخته شده است. حالاتش ناپایدار است و كسانی كه در این منزلگاه فرود می آیند، از آفاتش به سلامت نخواهند ماند).
11) صبر: یكی از عوامل آرام بخش، استفاده از نیروی بزرگ صبر در برابر مشكلات زندگی است.
امام علی(ع) می فرماید: ضربات خرد كننده نگرانی را با صبر و تحمل در هم شكن. خویشتن را به صبر عادت ده كه خصلت نیكویی است و نگرانی و ترس و حوادث دنیا را به وسیلة آن بر خود هموار ساز.
حاج اسماعیل دولابی (ره) درباره رسیدن به آرامش می گوید:
اگر یک شخص غنی که به او اطمینان و اعتماد داری، به تو بگوید نگران نباش و غصّه ی بدهی هایت را نخور، خیالت راحت باشد، من هستم؛ ببین این حرف او چقدر به تو آرامش می بخشد و راحت می شوی!
خدای مهربان که غنی و تواناست به تو گفته است: ألَیسَ اللهُ بِِکافٍ عَبدَهُ، آیا خداوند برای کفایت امور بنده اش بس نیست؟ یعنی ای بنده ی من، برای همه ی کسری و کمبودهای دنیوی و اخروی ات من هستم. این سخن خدا چقدر انسان را راحت می کند و به او آرامش می بخشد؟؟ لذاست که فرمود: ألا بِذِکرِ اللهِ تَطمَئِنُّ القُلوبُ، دل ها با یاد خدا آرامش می یابد.
12) تغافل: یكی از اصول اخلاقی كه نقش بسزایی در آرامش روان و رفع اضطراب دارد، تغافل است. تغافل به معنای نادیده گرفتن بعضی از امور ناچیز و بی ارزش است كه چه بسا اعتنای به آن ها منشأ مشكلات روحی می شود. حتی روان شناسان به این اصل توجه كرده و از آن به عنوان واپس زدگی یاد نموده اند.
در همین رابطه دیل كارنگی(یک نویسنده و سخنران آمریکایی توسعه دهنده درسهایی در زمینه پیشرفت شخصی) می گوید: ما صاحب آن خُلق سلیم و روح ملكوتی نیستیم كه بتوانیم دشمن خود را دوست بداریم، ولی برای خاطر سلامت و خوشی خود باید آن ها را ببخشیم و فراموششان كنیم. كنفوسیوس(کُنفُوسیوس مشهورترین فیلسوف، نظریه پرداز سیاسی و معلم چینی است که در چین باستان زندگی میکرد) میگوید: اگر كسی بدی بكند یا مال شما را برباید، اهمیتی ندارد، بلكه فراموش نكردن و دائماً به خاطر آوردن آن است كه شما را ناراحت می كند.
اسلام چهارده قرن پیش به این اصل مهم توجه داشته و بر آن تأكید ورزیده است.
لذا امام صادق(ع) می فرماید: صلاح زندگی و آمیزش با مردم محتوای پیمانه پُری است كه دو سوّمش فهم و یك سوّمش تغافل است.
13) نسبت سنجی: از جمله اموری كه در تسكین نگرانی مؤثر است، توجه به افراد زیر دست و مصیبت دیده می باشد. در همین رابطه امام صادق(ع) می فرماید: همواره به فروتر از خود نظر كن تا قدر نعمتهای الهی را بدانی و شكر گزار او باشی و شایستة افزایش نعمت گردی و به عطایش قرار و آرام یابی.
14) واقع بینی: این موضوع واقعا در بین مردم زیاد است که هرحرفی یا کاری را به خود تلقین کنیم آن کار به طور قطع به سمت ما می آید. در یك بررسی از علل نگرانی ها گفته شده است: چهل درصد مصیبت هایی است كه هرگز پیش نخواهد آمد؛ سی درصد مربوط به غم های گذشته و آینده است كه غمگساری همة جهانیان تغییری در آن ها نخواهد داد؛ دوازده درصد هراس بی اساس برای از دست دادن سلامتی است؛ ده درصد موضوعهای جزئی و بی اهمیت است و هشت درصد ممكن است واقعاً مایة تشویش و اضطراب باشد. پس از آن چه ما معمولاً بیش از همه می ترسیم، در واقع به ندرت پیش خواهد آمد.
و چه خوش گفت سعدی:
«سعدیا ، دی رفت و فردا هم چنان معلوم نیست— در میان این و آن فرصت شمار امروز را»
برای غلبه بر نگرانی باید درهای دیروز و فردا را به روی خویش ببندیم و به وظیفة امروز بیندیشیم و تدبیر را جانشین بیم از آینده كنیم.
در ادامه ده نکته کاربردی از برخی از تکنیک های روانشناختی را گردآوری کرده ایم تا شما با خواندن آن شادی و آرامش را در زندگیتان به وجود بیاورید.
راز اول: با خدا ارتباط برقرار كنید
حداقل نیاز انسان به روح خدایی، مانند احتیاج نوزاد است به مادر. به همان میزان كه جسم برای ادامه حیات به هوا و غذا نیازمند است، روح و باطن نیز به هدایت الهی و روح ربانی محتاج است. آرامش جان، زمینی حاصل خیز است كه دانه های “خواست و نیاز” در آن به خوبی می روید، نیازهای به حق خود را در یاد خداوند كه آرامش جان و قلب است، بكارید تا به خوبی تحقق یابند. خداوند همراه كسی است كه او همراه خداوند باشد. با توجه به خداوند و خواندن نام های او، همراهی و پشتیبانی خدا را به سوی خود جلب كنید. انسان همان است كه به آن توجه می كند، پس به خداوند توجه كنید تا الهی شوید! به خدا توكل كنید. هرچه ارتباط شما با خدا، “آن نیروی عظیم و خرد لایتناهی” بیشتر و بیشتر شود، آرامش و نشاط بیشتری را در خود تجربه می كنید و هر چه ارتباط شما با خدا محدودتر شود، ترس و اضطراب بیشتری بر شما چیره می شود. خداوند فرموده است: “اگر مرا یاری كنید، شما را یاری می كنم و قدم هایتان را استوار می گردانم.” یار خدا بودن یعنی بر اساس قوانین الهی رفتار كردن، گناه نكردن، كمك به دیگران، نرنجاندن دیگران، احترام به والدین و غیره. “یار خدا بودن” در واقع همان “یاری كردن به خود” است.
راز دوم: مثبت فكر كنید
هر فكر، صورتی از انرژی است كه در جهت نیكی یا بدی خود تولید می كنیم. با اندیشیدن به افكار بهشتی با نیروی بهشتی مرتبط می شویم، شادی را احساس می كنیم و آفتاب سرور را هر جا كه رویم، می تابانیم. یاد بگیرید كه احساس هایتان را از طریق افكار مثبت مهار كنید. به دقت افكارتان را زیر نظر بگیرید و هنگامی كه یك فكر منفی هجوم می آورد، خودتان را وارسی و به جای آن یك فكر مثبت جایگزین كنید. ذهن مثبت، اوضاع مثبت را به خود جلب می كند. به خاطر داشته باشید كه عالم، به نیات ما پاسخ می دهد. افكار و عقاید ما به صورت انرژی از وجودمان ساطع می شود و به جهان بیرون راه می یابد و محیط سعی می كند آنچه را كه می خواهیم، به ما هدیه كند. راز توفیق آن است كه میزان انرژی خود را در جهت مثبت و صعودی افزایش دهیم و برای خود و دیگران همیشه بهترین ها را بخواهیم. چرا كه حتی اگر در مورد دیگران نیت بد و منفی داشته باشیم، آثار مخرب آن گریبانگیر خودمان می شود. چه زیباست كه بهترین نیات و آرزوها و افكار را برای خود و دیگران داشته باشیم تا به اوج آرامش و شادی برسیم.
راز سوم: قضاوت خود را به تأخیر بیندازید
در این جهان، هیچ حادثه ای برحسب تصادف نداریم و در همه وقایعی كه روی می دهند، لطف و رحمت الهی نهفته است. تمام حوادث برای ما پیام هایی دارند كه سبب تكامل روحمان می شوند. مثلاً شما می توانید پیام آن حادثه به ظاهر بد را بعد از گذشت مدت زمانی بفهمید و یا حتی ممكن است تا زمانی كه زنده هستید متوجه نشوید. زیرا بسیاری از این وقایع فراسوی ادراك ما و جزء اسرار الهی هستند و تلاش برای فهم حكمت خداوند با هوش محدودمان، مانند سنجش اقیانوس با پیمانه است. همچنین در ذهن الهی از دست دادنی ای وجود ندارد و اگر شما به ظاهر چیزی را از دست می دهید، معادل آن شیء و یا حتی بالاتر از آن را به دست خواهید آورد و تمام این اشیاء به عنوان وسیله ای برای تكامل و زیبایی روح شما هستند. بیایید كاملاً بپذیریم كه در هر موقعیت نامطلوب، نیكی پنهانی برای همه وجود دارد. “ساقی هر چه ریزد از لطف اوست.”
راز چهارم: بر آرامش درونی تمركز كنید
در دل توفان هم، آرامش نهفته است. مهم نیست كه در هر زمانی از روز چه اتفاق بیفتد. هرچه مسائل به نظر مشكل و پردردسر بیایند و هرچه قدر هم كه بخواهیم كارهای زیادی را در آن واحد انجام دهیم، باید فقط به خلوتگاه درون خویشتن برگردیم و آرامش درونی پیدا كنیم. برای دسترسی به خلوتگاه درونی، چشم هایتان را ببندید و روشنایی آرام و ملایمی را درون خود تصور كنید. این فضا جایی است كه ضربان قلب شما به فرمان شما آرام می تپد- به آن جا بروید. از دور دست، استاد معنوی تان از راه می رسد؛ در گوشتان زمزمه می كند: “هرجا می توانید خوبی كنید، در هرچه می توانید، به هرشكل كه می توانید، هر وقت كه می توانید، به همه اشخاصی كه می توانید و تا زمانی كه می توانید.” نور سفیدی فضای دلتان را آرام می كند، سپس بر این آرامش حاصل شده تمركز كنید.
راز پنجم: از آنچه هستید راضی باشید
بدن وسیله زندگی است نه جوهر آن. آن قدر كه ما انسان ها با ظاهر جسمی خود مشخص می شویم، یك درخت با تنه اش مشخص نمی شود. تجربیات ما باید مثل شاخه های درخت به ما شكل بدهد، ولی این كار را نمی كند. فقط جوهره وجودمان است كه با شرایطی محیطی از بین نمی رود، شكسته نمی شود و یا در معرض دید و بررسی دیگران قرار نمی گیرد. وجود داشتن، پرمعنا و پرمفهوم است: من وجود دارم، من هستم، من اینجا هستم، من در حال شدن هستم، تنها من هستم كه زندگی ام را می سازم و… هر كدام از ما انسان ها در این دنیا مأموریت خاصی داریم. با كمك كردن به دیگران و مهرورزی به آنان، باعث تكامل روحمان می شویم. رسالت اصلی ما در این دنیا بیدار شدن و بیدار كردن است و زندگی ما به منزله یك سفر است و هدف نیست. منظور از بیداری، فعال شدن در همه ابعاد وجود و همه زوایای زندگی است. مانند: بیداری روحی، بیداری جسمی، فرهنگی، اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و… بیداری به زمان، مكان و خلاصه در یك كلام “بیداری الهی”!
راز ششم: به دستورات اخلاقی احترام بگذارید
از كنجكاوی كردن در زندگی دیگران دوری كنید. از خواندن نامه های شخصی و دفتر خاطرات محرمانه دیگران و گوش دادن به مكالمات خصوصی آن ها اجتناب كنید. بدون درزدن و اجازه گرفتن وارد هر مكانی نشوید. سعی در اثبات درستی نظرات و عقاید خود به دیگران نداشته باشید. تلاش نكنید كه به زور، افكار و عقاید دیگران را تغییر دهید. زیرا در صورت رعایت نكردن این دستورات، آرامش خود را بر هم می زنید. به پدر و مادر خود نیكی كنید. با آنان با صدای بلند صحبت نكنید. “بتی. جی. ایدی” می گوید: “زمانی كه شما به درگاه خداوند دعا می كنید، این دعاها به صورت شعاع های نورانی به طرف آسمان بالا می روند و فرشته ها برای اجابت آن به زمین می آیند. ولی در میان این شعاع های نورانی یكی از همه فوق العاده قطورتر و نورانی تر است و فرشتگان به محض مشاهده آن سریع به آن مورد رسیدگی می كنند. این پرتو قدرتمند و خیره كننده مربوط به دعای مادر در حق شما است. دعای مادر خالصانه ترین دعاهاست.” چه زیباست به والدین خود از صمیم قلب احترام بگذارید و نیازهای آنان را تأمین كنید، زیرا كه مهر و نیكی به آنان، سبب آرامش و نشاط در شما می شود.
راز هفتم: دید جدیدی پیدا كنید
پرهای دم طاووس رنگارنگ هستند و هنگامی كه از زاویه ای خاص به آنها نگاه می كنید، درخشش و زیبایی بی نظیری دارند. خیلی از مسایل در زندگی، هنگامی ارزش خود را نشان می دهند كه از زاویه درست دیده شوند؛ ولی نگرش های متشابه و كلیشه ای، دیدن این زیبایی ها را مشكل می سازد. اگر به هر مسأله ای از زاویه ای درست نگاه كنید، در آن چیزهای باشكوه و زیبایی خواهید دید. سعی كنید همه چیز و همه كس را با چشم های تازه ای ببینید كه از طریق عادت، تیره و تار نشده اند. با این روش، شما می توانید ثروت های نامحدودی را كشف كنید. به خاطر داشته باشید كه اگر از زاویه ای درست به تمام چیزها و اشخاص نگاه كنید، هر شخص یا هر شیء از طرف خالقتان برای شما ارمغان و پیام زیبایی به همراه خواهد داشت. فلورانس می گوید: “تمام انسان ها همچون حلقه های طلایی هستند در زنجیره خیر و صلاح من.”
راز هشتم: صفت های مثبت خود را افزایش دهید
از غیبت، تهمت، قضاوت نسنجیده در مورد افراد یا حوادث، حسادت، كینه، دروغ، جر و بحث كردن با دیگران و خلاصه رنجاندن دیگران به شدت پرهیز كنید. زیرا با انجام دادن این گونه اعمال تراكمی از نیروهای منفی را به دور خودتان جمع می كنید، كسی كه از این همه نیروهای منفی عذاب می كشد، خودتان هستید. زمانی كه به دیگران خوبی و كمك می كنید، تجمعی از نیروهای مثبت به دور خودتان فراهم می آورید و این نیروهای مثبت باعث آرامش و شادی شما می شوند، هنگامی كه وضو می گیرید، الكتریسیته های ساكن را به سطح بدن خود می آورید؛ آب نیز رسانا است و شما امواج آلفا (امواج آرامش بخش) تولید می كنید. با كشیدن مسح سر، این امواج را به كورتكس مغز انتقال می دهید و باعث می شوید كه ناحیه شلوغ ذهن آرام گیرد. با مسح پا، انتقال امواج آلفا را در اندام های پایینی سرعت می بخشید. بیشترین منطقه ای كه در روی كره زمین امواج آلفا دارد، كعبه است. زمانی كه شما نماز می خوانید و در جهت خانه خدا قرار می گیرید و ۷ قسمت بدن شما با زمین تماس پیدا می كند، امواجی را دریافت می كنید كه باعث آرامش شما می شوند. برای افزایش نیروهای مثبت خود می توانید در یك وان حمام، پر از آب و نمك، به مدت ۲۰ دقیقه قرار بگیرید. در بطری های رنگی آب خوراكی بریزید و به مدت ۲ ساعت در معرض نور شدید آفتاب قرار دهید؛ سپس آن ها را در یخچال بگذارید و در موقع لزوم بنوشید. بدون كفش و جوراب روی چمن راه بروید؛ زیرا طبیعت منبع انرژی نیروهای مثبت است.
راز نهم: حس ها را از همدیگر، جدا كنید
اغلب، ما به این مسأله توجه چندانی نداشته ایم كه حواس پنجگانه خود را از یكدیگر تفكیك و آن ها را به صورت مجزا از یكدیگر حس كنیم. ذهنتان را برای بالا بردن آگاهی حسی پرورش دهید. امروز بر بینایی تمركز كنید، فردا برمزه، روز بعد بر بویایی و … مثلاً: زمانی كه در حال دوش گرفتن در حمام هستید، قطرات آب را روی بدن خود احساس كنید و از این كه باعث تمیزی و آرامش شما می شود، لذت ببرید. موقعی كه در حال غذا خوردن هستید فقط بر طعم و مزه غذا تمركز كنید. وقتی در حال ریختن چای در استكان هستید، به صدای ریزش آن گوش دهید. به این ترتیب، شروع به جدا كردن تجربیات حسی تان از یكدیگر كنید و از بابت هر كدام لذت ببرید.
راز دهم: وسایل اضافی را از محیط زندگی تان خارج سازید
اشیاء درون خانه تان را لمس كنید و از خودتان بپرسید آیا به این وسایل احتیاج دارم؟ كتاب ها را از درون قفسه بیرون بیاورید و ببینید آیا دوباره قصد خواندن این كتاب ها را دارید. هر شیء یادگاری را بررسی كنید و از خودتان بپرسید آیا هنوز لحظه ای را كه این شیء به یادم می آورد، برایم مهم و با ارزش هستند؟ لباسهایتان را باز كنید و توجه كنید كه آیا به تمام این لباس ها احتیاج دارید و از آخرین باری كه آنها را پوشیده اید چه قدر زمان می گذرد و آیا دوباره تصمیم به پوشیدن آنها دارید؟ بعد از این بررسی كاملی كه به عمل می آورید تمام وسایل و لباس های اضافی تان را یا به دیگران ببخشید و یا آنها را حراج كنید. زیرا كه هر شیء انرژی خودش را دارد و اگر به كار نرود در خانه به آب راكد تبدیل می شود. همچنین جای مناسبی برای جوندگان و پشه ها می گردند. پس باید مراقب باشید و بگذارید انرژی آزادانه جریان یابد و آب جاری گردد. اگر كهنه ها را نگه دارید، تازه ها جایی برای تجلی خویش نمی یابد. پس برای چرخش انرژی و پیشرفت در زندگی تان وسایلی را كه مورد احتیاج تان نیست از محیط خارج سازید.
از حجت الاسلام ماندگاری درخواست کردیم درباره آرامش حکایتی بفرمایند که در ذیل آمده است:
حکایت ما حکایت آن آیه قرآن است که می فرماید: «نومن ببعض و نکفر ببعض». و به قول حکایت های فارسی، از اینجا رانده و از آنجا ماندهایم. نه رومی روم بودیم و نه زنگی زنگ. علت پیدایش این مشکل این است که ترکیبی و مخلوطی شدیم از سبک زندگی غربی و سبک زندگی اسلامی. نمازهای مان اسلامی است، مسجد می رویم، خمس می دهیم و زکات می دهیم، اما عروسی های مان اسلامی نیست، بازار و اقتصادمان اسلامی نیست. در نتیجه نه بهره سبک زندگی غربی را می بریم، چرا که مسلمانیم، و نه بهره سبک زندگی اسلامی را؛ چرا که مقلدِ غرب هستیم. ما باید خودمان باشیم. حتی اعتقاد دارم با سبک زندگی اسلامی، انشاءالله می توانیم در صورت عملکرد صحیح، بهترین الگوی سبک زندگی برای اروپائیان و آمریکا و غرب باشیم. آنهایی که اهل دقت و فهم هستند می گویند این زندگی زندگی زیباتری هست، چرا که سبک زندگی اسلامی ضمن اینکه به آسایش فکر می کند، (تاکید می کنم که سبک زندگی اسلامی به آسایش هم نظر دارد) ولی آرامش از آسایش برایش مهم تر است. برای سبک زندگی غربی، آسایش از آرامش مهم تر است. لذا بحران اصلی آنها بحران آرامش است و بحران معنویت. الحمدالله رب العالمین آرامش ما خیلی بهتر از آنهاست.
و در آخر حسن ختام این گزارش را با سخنان معصومین مزین می کنیم تا روشنی بخش ما دراین هیاهوی جهان مادی باشد.
– قال رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم:
«لَيْسَ الْبِرُّ فِي حُسْنِ اللِّباسِ وَ الزِّيِّ وَ لَكِنَّ الْبِرَّ فِي السَّكِينَةِ وَ الْوَقَارِ؛) نيكويى در زيبايى لباس و زندگى نيست؛ بلكه نيكويى در آرامش خاطر و وقار است.»
– قال رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم:
«اِنَّ… أَحْسَنَ زينَةِ الرَّجُلِ السَّكينَةُ مَعَ الْايمانِ؛() همانا… نيكوترين زيبايى فرد، آرامش خاطر به همراه ايمان است.»
الگوى راستين آرامش خاطر
روزى عربى باديه نشين با شترش به مدينه آمد و مدعى شد كه حاضر است با پيامبرصلى الله عليه وآله مسابقه شتردوانى بدهد. شورى در ميان اصحاب افتاد و همگى يقين كردند كه شتر چابك رسول خداصلى الله عليه وآله در مسابقه پيروز خواهد شد. پيامبر اكرم صلى الله عليه وآله به همراه رقيب خود و حاضران به ميدان مسابقه رفتند. هيجان عجيبى در بين مردم افتاده بود. مسابقه آغاز شد؛ ولى برخلاف انتظار اصحاب، شتر پيامبرصلى الله عليه وآله عقب ماند و در رقابت شكست خورد. آن دسته از اصحاب كه درباره شتر پيامبر صلى الله عليه وآله باور ويژه اى پيدا كرده بودند، از اين پيشامد بسيار ناراحت شدند و چهره هايشان درهم كشيده شد. پس از انجام مسابقه، پيامبرصلى الله عليه وآله متوجه ناراحتى آنان گرديد و به آنان فرمود: «اين موضوع ناراحتى ندارد. شتر من چون از ديگر شتران جلو مى افتاد، به خود باليد و مغرور شد و اين سبب شكست او گرديد.» آن حضرت حتى براى لحظه اى هم آرامش خود را به موجب شكست بر هم نزد؛ در حالى كه اصحاب ايشان از اين پيشامد نگران شدند.
آرامش توأم با تسليم
خانه امام باقر عليه السلام مملوّ از جمعيت بود و شيعيان براى ديدار با امام نزد ايشان آمده بودند. صداى گريه برخى از افراد خانواده امام، حاضران را بر آن داشت كه بدانند چه اتفاقى افتاده است. پس از مدتى متوجه شدند كه يكى از فرزندان امام باقرعليه السلام به شدت بيمار و در بستر آرميده است. اين موضوع سبب نگرانى خانواده امام شده بود. امام مقدارى از مهمانان خود پذيرايى كرد و پيش آنها نشست. ديرى نگذشت كه صداى شيون زنان و كودكان از اندرونى خانه امام به گوش رسيد و همه فهميدند كه كودك از دنيا رفته است. امام عليه السلام از جايش برخاست و به اتاق درونى رفت و پس از اندكى با چهره اى گشاده بازگشت و دوباره پيش مهمانان خود نشست. يكى از آنان از امام اجازه گرفت تا سؤالى مطرح كند.
او از امام عليه السلام پرسيد: هنگامى كه ما صداى شيون و گريه شنيديم، با خود انگاشتيم كه حتماً براى شما از اين مصيبت، اندوه و تشويشى زياد حاصل مى شود؛ اما اكنون شما را با چهره اى گشاده مى بينيم. ما ترسيديم براى شما اتفاقى بيفتد؛ ولى اكنون شما را گونه اى ديگر يافتيم.
امام باقرعليه السلام با چهره اى آرام و قلبى مطمئن فرمود: «إِنَّا لَنُحِبُّ أَنْ نُعَافَى فِيمَنْ نُحِبُّ فَإِذَا جَاءَ أَمْرُ اللَّهِ سَلَّمْنَا فِيمَا يُحِبُّ؛) به درستى كه ما نيز مى خواهيم آنكه دوستش داريم (فرزندمان)، در سلامت باشد؛ ولى وقتى كه [خواست و] امر خدا [در مورد ما] نازل شد، به آنچه او دوست مى دارد، تسليم مى شويم.»
همان گونه که ملاحظه کردید در آيات و روايات و متون دينى ما از آرامش با تعبير «سكينه» و «اطمينان» ياد شده است. آرامش و اطمينان قلبى هديه اى آسمانى است كه خدا آن را به مؤمنان ارزانى مى دارد.
امید است با خواندن این مطالب و عمل کردن به آنها ذره ای از روزمرگی زندگی پر تنش شهری رهایی پیدا کیند و یاد خدا شما را به آرامش واقعی نزدیک کند