در این بخش از سایت فراناز متن و جملات محبت آمیز عاشقانه بسیار زیبا و رمانتیک برای ابراز احساسات به همسر و دوست دختر یا معشوق را گردآوری کرده ایم.
من قصه تو را تا ابد آن گونه شروع می کنم :
یکی بود
هنوزم هست
خدایا همیشه باشد …
جملات عاشقانه برای شوهر
چنان تشنه بودن توام که شنیدن هر لحظه صدای تو هم سیرابم نمیکنه !
نمیتونم به واژهاي پناه ببرم برای این همه ی آشفتگی !
من مجنون قصههاي شبونهام …
اونجا که یکی بود به یکی نبود میرسه …
منو فریاد کن …
***
شبی بود برفی
هوا سرد بود و کولاک
بهانه ای برای با هم بودن!
زیر چترم تا پایان کوچه همراه شدی
کاش هوا همیشه سرد و برفی باشه
تا من و تو بهانه ای برای با هم بودن داشته باشیم!
***
آسمان هم که باشی
بغلت خواهم کرد
فکر گستردگی واژه نباش
همه ی در گوشه تنهایی من جا دارند
پر از عاشقانهاي تو
دیگر از خدا چه بخواهم…؟!
***
رفتار عاشقانه زن را بایــد از دلتنگـیش فهمید
از شـــوق و بیتابیـش برای ملاقات
از حس کودکانهاش برای آغــــــــوش
از خجالتش برای بوسـه گرفتن
زن بـی علت بهانه نمی گیرد
شاید بهانه دستان گرمـت را دارد
که دستانش را بگیری …..!
***
با تو بودن برایم برترین لحظات زندگی است
و من وجود پر مهر و سرشار از عشق تو
را در کاشانه قلبم به وضوح میبینم
و میدانم با تو می شود به خدا رسید
***
با عشق تو
بی نیازم از هرچه که هست
و با عشق تو
چاره سازم هر انچه که نیست
***
وقتی کسی تو را عاشقانـــــــه دوست دارد
شیوه بیــان اســم تـو در صدای او متمایز است
و تــــو می داني که نامت در لبهـای او ایمن است . . .
***
هیچ چیز لذتبخشتر از این نیست که یک نفر احساست رو بفهمه
بدون این که بخوای به زور بهش حالی کنی
***
چــه دمــدمــی مـزاج شـده احـساســم
گـــاهـی آرام . . .
گـــاهـی بــاران . . .
چه بی ثباتم بی تو…
***
امـتـداد بـازوانـت مـی شـود انـتـهـای دلـدادگـی …
مـیشـود هـمـان گـوشـه دنـجـی
که راحـت مـیتـوان جان داد …
***
هیچ نمیخواهم
یه تو
یه من
یه جا
کنار هم برای هم
***
مانند یک روح در دو پیکریم
تو در پیکرهي خدایی
من در پیکرهي انسانی
عاشقانه میپرستمت
شاید روزی یک روح دریک پیکر شویم …
***
فـرض کـن بــه عـکــاس بـگـویــــم :
تـارهـای سـپـیــــــد را سـیــاه کـنـــــــد…
و چـیـــــن و چـروکهـا را مـاسـت مـالـــــــی…
و حـتـی ازآن خـنـدههـا کـه دوسـت داری بـرایـم بـکـارد
بـاز هـم از نـگـاهـــــــــم پـیـداسـت چـقــــدر …
بـه نــبـــودنـــت خـیـره مـــانــــــدهام…
***
گیسوانم نـوازش دستــت را میخواهــند
با مزه نــاز ، نه نیاز
***
این عصرهای بارانی بهاری،
عجـیب بـوی نـفسهـای تـو را میدهـد …!
گـویی … تـو اتـفاق میافـتی؛
و مـن دچـار میشـوم …
تـمام مــن دارد تـــو میشـود …
بـاور مـی کنـی؟
***
برترین عشق عشق به خداست
که دوست داشتن همسر تجلی کوچکی از ان است
***
دیوار قهر رابا تبر آشتی میشکنم
دوری تو برایم عذاب است
***
زن و شوهر مظهر همبستگي گیتی است
وجودشان کنار هم تجلی زیبایی است
زنان نازکاند و لطیف
مردان در عین محکمی به این لطافت نیاز دارند
***
قلبم تو را صدا میزند
چشمهایم تو را میخواند
همسرم دوریت برایم سخت است
***
وفا کنار زن و شوهر معنا پیدا می کند
همانگونه که
فداکاری کنار سختیها معنا پیدا میکند
به خودم میبالم که دراین عصر یخی
همسری دارم که دلش آینه خورشید است
***
گویند باغبان عمری طولانی دارد
چون با گل سر و کار دارد
ولی من عمر طولانیتر از باغبان دارم
چون همسری زیباتر از گل دارم
***
خورشید را باور دارم
حتی اگر امروز درخشندگی را نبینم
عشق را باور دارم
حتی اگر ذرهاي به چشم آید
وی را باور دارم
حتی اگر همینک صدایش را نشنوم
***
شبی بود برفی
هوا سرد بودو کولاک
بهانهاي برای باهم بودن!
زیر چترم تا پایان کوچه همراه شدي
کاش هوا همیشه سرد و برفی باشه
تا من و تو بهانهاي برای باهم بودن داشته باشیم!
***
کلی میجنگن باهم تا اسیر بگیرن
ما نجنگیده اسیرتیم با وفا
***
پیامک می دهم اکنون برایت
به قربان دو چشمان سیاهت
بده اس ام اسی تا خوشحال گردم
دلم کرده کنون خیلی هوایت
***
بسوزد منزل لیلی و مجنون که
عرف عاشقی در عالم انداخت
اگر لیلی به مجنون داده می شد
دل هیچ عاشقی رسوا نمیشد
***
یک سنگ کافی است برای شکستن شیشه
یک جمله کافی است برای شکستن قلب
یک بیت کافی است برای عاشق شدن
و یک دوست کافی است برای تمام زندگی
***
هرقدر دوستي بکنم میارزی
اظهار صداقت بکنم میارزی
آن قدر عزیزی تو برایم اي دوست
صدبار که یادت بکنم میارزی
***
از وقتی با همیم روزها و روزها گذشته چه تلخ چه شیرین
معبود را شاکرم که در تلخیها کنارم بودی
و شادیها رابه کامم شیرینتر کردی
عزیز لحظههاي بیقراریم
***
هر روز با شوق دیدنت چشم میگشایم و وقتی تو را در کنارم میبینم
دوست دارم بارها و بارها در مقابل معبود زانو بزنم
و سجده شکر کنم که چون تویی رابه من هدیه داد
سال روز شروع باهم بودمان مبارک
***
برای تو مینویسم :
برای تویی که قلبت پاک است !
برای تویی که تنهایی ام پر از یاد توست
برای تویی که قلبم منزلگـاه عشق توست
برای تویی که عشقت معنای بودنم است .!
***
ڪنارم که هَستی دوران هم دستپاچه می شود
عقربه ها دو تا یکی میپرند
اما همین که میروی!
تاوان دستپاچگی هاي ساعـت را هم من باید بدهم
جانم را میگیرندلحظه هاي بی تو.
***
ﺣﻀﻮﺭ ﺁﺭﺍﻣﺖ ﻣﺪﺗﻬﺎﺳﺖ ﺩﺭ ﮐﻨﺎﺭﻡ ﻧﯿﺴﺖ ﺍﻣﺎ ﯾﺎﺩﺕ ﻣﻬﻤﺎﻥ ﻫَﻤﯿﺸﮕﯽ ﻗﻠﺒﻢ ﺍﺳﺖ .
***
دستت راکه میگیرم
می دانم خاص تر از تو دست هاي تو دستی نیست !
میدانم ماندنی تراز نگاه تو چشمی نیست
برای خنـده هایم می خندي
برای گریه هایم شانه میشوی !
می دانم برای راست گفتن مستی نمی خواهي
پس همیشه درقلبم میمانی .
***
من و تو میدانیم
کز پی هر تقدیر
حکمتی میآید !
من و فرسایش دل
تو و تصمیم و مڪان
ما و تقـدیر و دوران
چه شود آخر دلتنگیها !
خدا میداند .
***
***
برترین روز زندگی من روزیست
که تو در بین ناباوری هاي من می آیي
و
کنارم می نشـینی و دستم را میگیری
آرام زمزمه میکنی
دوستت دارم.
***
شَب در خم گیسوی تو عابر می شد
با هر نفست بهار ظاهر می شد!
اي فلسفه ي شگفت ، افلاطون هم
با دیدن چشـمان تو عاشق می شد.
***
این شبها که نیستی
قرارمان باشد پای تابیدن هاب ماه
واسم هست!
که تو هم هَمان ماهی را مـی بینی که من میبینم
این جا
بدون تو!
قرارمان باشد با ماه
برساند نگـاهَم رابه نگاهت!
بی ڪم و ڪاست.
***
قلبم فدای اون عزیزی که دنیایی ازدلتنگی روبه امید یک لحظه دیدنش به جان می خرم.
***
اگر معنای عشق را می فهمم، همه به خاطر توست. – هرمان هسه
***
این عشق نیست که دنیا را می چرخاند، عشق چیزی است که چرخش آنرا ارزشمند می کند.فرانکلین پی جونز
***
بهترین و زیباترین چیزها در دنیا قابل دیدن و لمس کردن نیستند—باید آنها را با قلبتان احساس کنید.هلن کلر
***
اگر هر بار که لبخند بر لبانم می نشانی، می توانستم به آسمان بروم و ستاره ای بچینم، آسمان شب دیگر مثل کف دست بود.
***
در عشق حقیقی، کوتاهترین فاصله بسیار طولانی است و از طولانی ترین فاصله ها می توان پل زد.هانس نوون
***
زندگی به ما آموخته که عشق در نگاه خیره به یکدیگر نیست، بلکه در یک سو نگریستن است.آنتونیو دو سنت اگزوپری
***
دوستت دارم نه به خاطر اینکه چه کسی هستی، به این خاطر که وقتی با توام چه کسی میشوم.
***
من باور دارم که دو انسان از قلبشان به هم متصلند، و مهم نیست که چه کار می کنید، که هستید و کجا زندگی می کنید؛ اگر
مقدر شده که دو نفر با هم باشند، هیچ مرز و مانعی بین آنها وجود نخواهد داشت. جولیا رابرتز
***
ما نه برای یافتن فردی کامل، بلکه برای دیدن کامل یک فرد ناکامل عاشق میشویم.سام کین
***
ساعت هم مثل ضربان قلبم با رفتنت از کار افتاد . . .
***
ماه را خاموش می کنم تا بتابد چشمانت !
***
از من تا وجودت فاصله فقط چند کیلومتر “دوستت دارم” است !
***
یادت برایم همانند قصه سیگار پیرمردیست که سالهاست میگوید نخ آخر است …
***
از روزی که دلم بیت المقدس تو شد ، سنگ میزنم به هر اشغالگری …
***
تو را دوست داشتن تنها کارِ من است !
***
بعضی وقتا کسی تو زندگیت هست که اصلا لازم نیست تو آغوشت بگیره ، فقط با نگاه گرمش بدون حتی گرفتن دستات میتونه
قلبتو بوسه بارون کنه !!!
***
زیبایی ها را چشم میبیند و مهربانی ها را دل !
چشم فراموش میکند اما دل هرگز !
پس بدان که تا زمانی دل زنده است فراموش نخواهی شد …
***
باید یکی توی زندگیت داشته باشی که فاصله ی “دلم تنگ شده” و “دارم میام دنبالت” بیشتر از چند ساعت نباشه …
***
می خواهی قضاوتم کنی ؟
کفش هایم را بپوش
راهم را قدم بزن
دردهایم را بکش
سال هایم را بگذران
بعد قضاوت کن !
***
“بی خبری” بی پایان ترین خبری است که از تو میرسد این روزها !
***
حس رنگ زرد چراغ راهنمایی رانندگی رو دارم که هیچکی بهش “توجه” نمیکنه !
***
وقتی دیدی طرفت دیگه حرفی برات نداره که بزنه !
وقتی دیدی که داره ناراحتت میکنه و به روی خودش نمیاره !
مطمئن باش یه نفر سومی هست که عشقت داره واسه خوشحالی اون تلاش میکنه . . .
***
خنده از تهِ دل می خواهم . . .
جایی می فروشند ؟
من به قیمت باق عرم خریدارم !
***
عاشق را که بر عکس کنی می شود “ قشاع ”
دهخدا را می شناسی ؟
لغت نامه اش را که باز کردم نوشته بود :
قشاع : دردی که ادم را از درمان مایوس میکند .
***
درد اینجاست که درد را نمی شود به هیچکس حالی کرد !
**
عشق ما همانند روزهای هفته است ، تو شنبه و من جمعه !
نمی دانم چرا جمعه اینقدر به شنبه نزدیک است اما شنبه اینقدر از جمعه دور ؟!
***
این روزها پارو را رها کرده ام و دراز شده ام کف قایقی معلق که به هیچ کجا نمی رود !
***
تو زندگی ، یه جایی هست ، بعد از کلی دویدن ، یهو وایمیستی ، سرتو میندازی پایین و آروم میگی : دیگه زورم نمی رسه !
***
گاهی لازم است ، نیاز داریم که کرکره را پایین بکشیم و بگوییم :
بی هیچ توضیحی ، ” فعلا ” تعطیل است . . . ! “
***
تکلیفم روشن شد ؛ خاموش میشوم شیرینم . . .
فرهاد وار اینبار باید به جای کوه ، دل بکنم !
***
چیزیم نیست ، خوبم !
فقط تو را ندارم . . .
***
گاهی اوقات بی قانونی عجب بیداد می کند در عاشقی . . .
یکی دور می زند اما دیگری باید جریمه شود !
***
نیمه گمشده را بیخیال شو لطفا ، اگر سهم تو بود که گم نمی شد !
همین نیمه ای که هستی رو پیدا کن . . .
***
در غیاب تو زرد زرد شده ام . . .
شاخه هم دیگر حوصله نکرد گوش دهد به ناله هایم ، با اولین نسیم به روی زمین افتاد !
***
هنوز برایت مینویسم . . .
درست شبیه کودکی نابینا . . .
که هر روز برای ماهی قرمزِ مُرده اش غذا میریزد . . . !
***
نفسم شاید دلیلِ زنده بودنم باشد ولی بی شک تو تنها دلیلِ همین نفسی !
***
دوستت دارم ، همین ؛
این نه قابل محاسبه است نه قابل شمارش ، حتی نمی توانی میزانش را تخمین بزنی !
بی انتهاست تا وقتی هستم تا وقتی هستی ، هست به امتداد زندگی …
***
با صداقت مینویسم من اسیر نازتم
گر بخواهی یا نخواهی نازنینم یادتم
***
“منی” که کنارش “تو” نباشی ، “تومنی” نمی ارزد …
***
دوست داشتنت برفیست سنگین
میبارد
مینشیند
یخ میبندد و با هیچ آفتابی آب نمیشود !
***
می شود کمی بخندی به حوض آب ؟
میخواهم عکس بگیرم یادگاری از روی ماه …
***
برایم مثل بهار می مانی
آمدنت را همیشه تحویل می گیرم …
***
به یادت هستم تا روزی که تابوتم همچون قایقی روان بر دوش مردم باشد !
***
کنارِ تو کودک میشوم
هر بار پیشِ تو هزار بار متولد میشوم !
***
بهشت نمیخواهم اگر بخواهی مرا روی زمین ببوسی !
***
بهشت فاصله ی پلک بالا و پایین من است وقتی که به “تو” نگاه میکنم !
***
عشق یعنی طوری نگاهت میکنم که انگار تنها آدم دنیایی …
***
خیلی دوستت دارم ، ده تا !!!
مثل روزهای کودکی مان !
عمیق ، پاک و بسیــار …
***
تو باشی زهر مار هم می چسبد !!!
امسال هم که سال مار است …
***
بهانه های دنیا تو را از یادم نخواهد برد …
من تو را در قلبم دارم نه در دنیا !
***
دوست داشتن را در چشمی بجو که حتی وقتی بسته است “رویای” تو را خواب ببیند …
***
چهار فصل که حرفه …
فصل پنجمی هست به نام تــــــــو ، به هوای تــــــــو …
***
بگو دوستم میداری تا از دفتر شعرم کتابی مقدس بسازم …
***
با مهربانیت معجزه میکنی ؛ من به پیامبری ات مدتهاست ایمان آورده ام !
***
یکی باید باشد
یکی که آدم را صدا کند
به نام کوچکش صدا کند
یک جوری که حال آدم را خوب کند
یک جوری که هیچکس دیگر بلد نباشد
یکی باید آدم را بلد باشد…
***
اگر قرار باشد بین لغت های جهان فقط یک لغت سهم من باشد، “تو” را انتخاب می کنم!
***
بعضی ها را هرچقدر هـم که بخواهی تمام نمی شوند
همش به آغوششان بدهکار می مانی
حضورشان گـرم است
سکوتشان خالی می کند دل آدم را
آرامش صدایشان را کم می آوری
هر دم… هر لحظه… کم می آوریشان و اینجا من چقدر کم دارمت…
***
ﻧﻤﯿﺪﺍﻧﻢ ﺯﻧﺪﮔﯿﻢ ﺗﮑﺮﺍﺭ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺷﺘﻦ ﺗﻮﺳﺖ ﯾﺎ ﺗﮑﺮﺍﺭ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺷﺘﻦ ﺗﻮ، ﺯﻧﺪﮔﯿﻢ
ﺗﻨﻬﺎ ﻣﯿﺪﺍﻧﻢ ﮐﻪ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺷﺘﻨﺖ ﻟﺤﻈﻪ ﻟﺤﻈﻪ ﺍﯼ ﺯﻧﺪﮔﯿﻢ ﺭﺍ میسازد.
***
“تو” کلمه ی عجیبی است
پدرم میگفت: بگو “شما” قشنگتر است
ولی از “تو” زیباتر مگر میشود؟؟؟
***
دوستت داشتم
دوستت دارم
و
دوستت خواهم داشت…!
از آن دوستت دارم هایی که
کسی نمی داند
کسی نمی تواند
کسی بلد نیست!
***
چقد خوبه
وقتی ازت میپرسن:
عشقت کیه ؟؟؟
بگی :
همون همیشگی
***
ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺷﺘﻦ ﺗﻮ
ﯾﺎﺩﮔﺎﺭﯼ ﻧﯿﺴﺖ
ﮐﻪ ﺣﮏ ﮐﻨﻢ ﺑﺮ ﺗﻨﻢ
ﯾﺎ ﭘﺮﭼﻤﯽ ﮐﻪ ﺑﺎ ﺧﻮدﻡ ﺣﻤﻞ ﮐﻨﻢ !
ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺷﺘﻦ ﺗﻮ
ﻓﺮﯾﺎﺩی است ﮐﻪ
ﻫﺮﺭﻭﺯ غنچه میکند ﺩﺭ ﻣﻦ
***
ﭼﻪ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﯼ ﺗــــــــــــﻮ ﺑﺎ ﺍﯾﻦ ﺩﻟﻢ ﮐﻪ ﺗﺎ ﺩﻧﯿﺎ ﺩﻧﯿﺎﺳﺖ
ﻫﯿﭻﮐﺴﻰ ﺑﺮﺍﯼ ﻣﻦ ﺗــــــــــــــــﻮ ﻧﻤﻴﺸﻪ
***
ﺗﻨﻬﺎ ﺗﻮ ﮐﻪ ﺑﺎﺷﯽ ﮐﻨﺎﺭ ﻣﻦ
ﺩﻟــــــــــــم ﻗﺮﺹ ﺍﺳﺖ
ﺍﺻﻼ ﺗﻤﺎﻡ ﻗﺮﺹ ﻫﺎ ﺟﺰ ﺗـــــــــــــﻮ ﺿﺮﺭ ﺩﺍﺭﻧﺪ
***
تــــا مــــن کنــــارت هــــستم
دلـــت قــــرص
دیــــوانه وار دوســـــتت دارم…
***
دوست داشتن یعنی:
وقتی میــــدونه…
رو چیزی حساسی…
یا از کاری بدت میـــاد…
حواسش هست که ناراحتت نکنه…
دوست داشتن یعنی همین!
***
تو
راز فصل ها را می دانی
وقتی پائیز
آهنگ رنگ رنگ موهایت
تابستان
التهاب سرخ لبانت
زمستان
سپیدی شانه های برفی ات
و بهار
قرار با اطلسی ها
در مردمک چشمان توست…
“رسول رضایوف”
***
تو من را بهتر می شناسی
وقتی لبخند می زنم
یعنی دریاچه ای آرام در صبح ام
یعنـــــی
آنقدر دوستت دارم
که هیچ سنگریزه ای
خوشبختی ام را به هم نمی زند !
***
مـَــن
کَـســـیَــــــم ﮐــﻪ
ﻭﻗﺘــــــــﯽ ﯾـﻪ نَــــــفَــــــــرو
ﺩﻭﺳــــــــــﺖ داشتـــه بــــاشَـــــــــــــم…
ﻭﺍﺳــــــﻪ ﺑــقــیــــه
ﻧﻤــــــــﺎﺯ “مِــــیِـّــــــتــــــــ”
مــــــی خــــونَــــــ
***
دوست داشتنت
اندازه ندارد
حجم نمی خواهد
وقتی تمام کشور وجودم
سرزمین حکمرانی توست . . .
***
دم چشمهایت گرم
با آن دوستت دارم های عاشقانه اش…
از زیر زبانت که نمیتوان حرفی کشید !
***
کلماتم را
در جوی سحر میشویم
لحظههایم را
در روشنی بارانها
تا برای تو شعری بسرایم، روشن
تا که بیدغدغه بیابهام
سخنانم را
در حضور باد
این سالک دشت و هامون
با تو بیپرده بگویم
که تو را
دوست میدارم تا مرز جنون
دکتر محمدرضا شفیعی کدکنی
***
ﺑﺎ ﺁﻧﮑﻪ ﺯﻧﻢ . . .
ﻧﻤﯽ ﺗﺮﺳﻢ ﺍﮔﺮ ﻧﮕﺎﻫﺖ ﮐﻨﻢ ﻭ ﻣﻦ ﺑﮕﻮﯾﻢ ﺩﻭﺳﺘﺖ ﺩﺍﺭﻡ !
ﻧﻤﯽ ﺗﺮﺳﻢ ﺍﮔﺮ ﺑﺎﺭ ﺍﻭﻝ ﻣﻦ ﺑﺒﻮﺳﻤﺖ . . . !
ﻧﻤﯽ ﺗﺮﺳﻢ ﺍﮔﺮ ﺟﺎﺭ ﺑﺰﻧﻢ ﮐﻪ ﻋﺎﺷﻘﻢ !
ﻭﻟﯽ ﻭﺍﯼ ﺑﺮ ﺁﻥ ﻭﻗﺖ ﮐﻪ ﺗﻮ ﻧﺎﺯ ﮐﻨﯽ . . .
ﻣﻄﻤﺌﻦ ﺑﺎﺵ ، ﻣﺮﺩﺍﻧﻪ ﻣﯽ ﺭﻭﻡ
***
وقتی تو نیستی …
غریبانه زیستن کار من است
وقتی تو نیستی …
” واژه ها هم خساست می کنند نه دلبری ”
کم آورده ام !
غریبی را بر این دو خط واژه “ دوستت دارم ” حک کن !
بی هوا نوشتم، به هوای کسی …
***
تو را چون آب دریا دوست دارم
به قدر خواب و رویا دوست دارم
سرکاری ! همه اینها دروغه
تو را من بیش از اینها دوست دارم