داستانی کوتاه از بنده نوازی خدا!

داستانی کوتاه از بنده نوازی خدا!

روزی جوانکی آس و پاس در حال قدم زدن در کنار رودخانه ای بود که ناگهان متوجه تعداد زیادی سوار گشت که به او نزدیک می شدند ، در کناری ایستاد، سواران به او رسیدن ، در میان سواران درشکه ای نظر او را جلب نمو د وقتی با دقت نگریست دختری زیبا را درآن مشاهده نمود و در یک لحظه یک دل نه صد دل عاشق او شد ، از بقیه پرسید این دختر کیست گفتند دختر شاه میباشد.

از آن روز به بعد تمامی لحظات آن جوانک شده بود غم و غصه خوردن ،هر چه پدر و مادر ش او را نصیحت می نمودند که ما فقیران و بیچارگان کجا و شاه مملکت کجا به گوش آن عاشق دلسوخته نمی رفت که نمی رفت.

بعد از چند صباحی که جوانک بیچاره از فرط غم و غصه زیاد چیزی جزء پوست و استخوانی برایش نمانده بود به کنار همان رودخانه رفت و در کناری کز کرد و نشست ، پیری فرزانه و دنیا دیده از آنجا می گذشت چون حال جوانک را بدید دلش سوخت و به سمتش رفت و جویای حال زار آن جوانک گشت ، جوانک شرح ماجرا را باز گو نمود و گفت خود نیز نیک می دانم که این امر محال و ناشدنی است ولی چه کنم این دل عقل و منطق سرش نمیشود.

پیر دانا گفت راه حل این ماجرا دست من می باشد من به تو راهی رانشان می دهم تا تو به آرزوی محال خود جامه عمل بپوشانی، جوان خیلی شاد گشت ولی با شک  و دودلی پرسید که چگونه این امر میسر می گردد:

پیر گفن من این شاه را به خوبی می شناسم او آدمی بسیار مومن و خدا دوست می باشد تو باید هر روز از صبح تا شام در کنار همین پل که محل عبور و مرور مردم می باشد زیلویی بگسترانی و مشغول عبادت خدا شوی،  جوان پذیرفت و از فردا همان کرد که پیر گفته بود.

از قضا روزها و هفته ها گذشت و آوازه این جوان عابد و زاهد به دربار شاه نیز رسید ، شاه که مدتها به دنبال دامادی مطمئن و قابل اعتماد برای خود بود به دیدن آن جوانک رفت و از دور ساعتی نظاره گر اعمال و رفتار او شد،بعد از کمی تفکرو تدبر آن جوانک را  به قصر پیش خود خواست و به او گفت اگر تو راضی باشی می خواهم دخترم را به عقد تو در آورم وبه علت کهولت سن  تو را جانشین خود معرفی و تمامی امور مملکتی را به تو بسپارم. دید جوان به آرامی شروع به گریستن کرد علت را پرسید گفت  وای بر من که بنده ناشکری هستم پرسید چرا ؟ جوانک گفت من که تمامی عبادتها و راز نیازها به درگاه باریتعالی را به خاطر بنده خدا کردم واینگونه جواب و مزد خویش را دریافت کردم اگر آنها را به خاطر خود خدا می کردم  چه اجرو مزدی برای اعمال من بود ؟

جدیدترین مطالب سایت