پائیز را دیدی ؟
آنها که رنگ عوض کردند افتادند
پائیز به ما نشان میدهد تغییر کردن زیباست
پاییز
وفادار ترین فصل خداست
حافظه ی خیس خیابان های شهر را
همیشه همراهی می کند
لعنتی، هی می بارد و می بارد…
و هر سال
عاشق تر از گذشته هایش
گونه های سرخ درختان شهر را
می بوسد و
لرزه می اندازد به اندام درختان
و چقدر دلتنگ می شوند برگ های عاشق
برای لمس تن زمین
که گاهی افتادن
نتیجه ی عشق است…
پاییز را دوست دارم… ﭘﺎﯾﯿﺰ، ﺯﻣﺴﺘﺎﻧﯽ ﺍﺳﺖ؛ ﮐﻪ ﺗﺐ ﮐﺮﺩﻩ! ﺗﺎﺑﺴﺘﺎﻧﯽ ﺍﺳﺖ.ﮐﻪ ﻟﺮﺯ ﮐﺮﺩﻩ! ﺑﻐﻀﯽ ﺍﺳﺖ؛ ﮐﻪ ﺭﺳﻮﺏ ﮐﺮﺩﻩ! ﺣﺮﻓﯽ
ﺍﺳﺖ.ﮐﻪ ﺳﮑﻮﺕ ﮐﺮﺩﻩ ! ﻣﻦ، ﺳﮑﻮﺕ ﺭﺳﻮﺏ ﮐﺮﺩﻩ ﺩﺭ ﺗﺐ ﻭ ﻟﺮﺯ ﭘﺎﯾﯿﺰ ﺭﺍ ﻣﯿﭙﺮﺳﺘﻢ! ﭘﺎﯾﯿﺰ، ﻋﺮﻭﺱ ﺗﻤﺎﻡ ﻓﺼﻞ ﻫﺎﯼ ﻣﻦ ﺍﺳﺖ . ﯾﺎﺩﻡ
ﺑﺎﺷﺪ. ﭘﺎﯾﯿﺰ ﮐﻪ ﺭﺳﯿﺪ. ﻟﻪ ﻧﮑﻨﻢ. ﺑﺮﮔﻬﺎﯾﯽ ﺭﺍ ﮐﻪ ﺭﻭﺯﯼ ﻫﺰﺍﺭﺍﻥ ﺑﺎﺭ ﻧﻔﺲ ﺍﺭﺯﺍﻧﯽ ﺍﻡ ﻣﯽ ﻛﺮﺩﻧﺪ …!!!
غم انگیز است پاییز و غم انگیز تر
وقتی تو باشی و من برگ ها را با خیالت تنها قدم بزنم …
پاییز را هم
می توان زیبا دید
نگو خزان است
اتفاقات هم حکمت خاص
خود را دارند
همانطور که شاخه های
خشک مجموع
صدای دل نشین قدمهایمان
رامی سازند
خش خش برگ ها
هم زیباست اگر بخواهیم
دنیا مثل پاییزه هم قشنگه هم غم انگیزه
قشنگیش به خاطر تو و غم انگیزیش به خاطر دوری تو
پاییز در راه است ابرهاکم کم می آیند
کوچه ها یک بند میخندند
خیابانها پر ازعاشقانه
و پاییز را بیشتر از آنچه که هست
دوست داشتنی میکند
یک موسیقی آرام بخش
که صدای خش خش برگ های
زیرقدمت باشد
چگونه تو را فراموش کنم ؟
اگر تو را فراموش کنم باید سالهایی را نیز که با تو بودهام فراموش کنم ، دریا را فراموش کنم و کافههای غروب را ، باران را
اسبها را و جادهها را ، باید دنیا را ، زندگی را و خودم را نیز فراموش کنم !
تو با همه چیز درآمیختهای
جاده ای که ما را به مقصد میرِساند گاهی سخت بود و بارانی،آدم هایی که با ما همراه میشدند گاهی درد بودند یا شاید هم
درمانده.گذشته با تمام آدم های همراهش بخشی از زندگی ما بشمار میروند که سپری شده اند،نمیتوان با زمانه جنگید و قدم
های آدم های رفته ی زندگی را کتمان کرد اما میتوان در کنار کسانی آرام گرفت که ما را با تمام گذشته و اتفاقاتش
بپذیرند.حلقه ی مهربانی اویی را در دست گذاشت که ما را با تمام اندوه در چشمانمان بخواهد و نشانه های بجای مانده از غم
را
راهی مقصد
دستانش شدم
وگرنه من کجا سفر کجا جاده کجا
مست چشمانش شدم
وگرنه من کجا ساغر کجا باده کجا
بیقرار وصل شبهایش شدم
وگرنه من کجا امید آینده کجا
قفل در زنجیر احساسش شدم
وگرنه من کجا وعده پاینده کجا
پاییز را ساده منگر
پاییز
اتحاد جنون آمیز برگ است با نور
عاشقانه برگی ست که
هم رنگ خورشید شده است
دست هایتان را آماده کنید
پاییز نزدیک است
باید گره بخورد در دست های
کسی که سال ها انتظارش را کشیدید
جانِ عزیزتان پاییز را دونفره آغاز کنید
می بینی پاییز چقدر شبیه زنهاست؟
حوصله اش که سر می رود, بند اصلاح را بر می دارد..
می کَند علف های هرز را, بلوند می کند موهایش را..
گرم می شود, سرد می شود, طاقت ندارد, تعادل ندارد..
همه چیز را به هم می ریزد.. باد می وزد..
در آخر اما… آرام… آرام… می بارد.
زن, پاییز است با موهای بلوند
صورتی اصلاح شده و نم نمِ اشک
پاییز بهار دوم است که هر برگش یک گل می باشد
عکس های پائیزی زیبا و خاص مخصوص پروفایل + متن عاشقانه