سلام عزیزم جمعه عقد می کنم
خوشحال می شم بیای
( طرح ایجاد حسودی در میان دوستان ترشیده )
نازنینم یه روز میام می برمت
می برمت یه جای دور
که دست هیشکی بهت نرسه
قربانت عزراییل
نگاه اولت در من اثر کرد
نگاه دومت دیوانه ام کرد
نگاه سومت عاشق ترم کرد
ولی نگاه آخرت دیگه هیز بازی بود
قامتت چون سرو
چشمانت چون آهو
گیسوانت چون آبشاران
ابروانت چون کمند
خلاصه هیچ چیزت به آدمیزاد نرفته
اسمت را روی غنچه نوشتم باز شد
رو درخت نوشتم میوه داد
تو صحرا نوشتم لاله زار شد
آخه این اسمه یا کود ؟
اون روز ها یادش بخیر
دوتا دستامو می گرفتی
و توی خیابونا با هم می چرخیدیم
تمام عشقت من بودم
قربانت فرقون
یک معادله جالب
از سن خودت ٢٠سال کم کن
عدد باقیمانده را با ٧ جمع کن
اگه عدد زوج بود با ١جمع کن و اگه عدد فرد بود ١رو ازش کم کن
اگه از رنگ های تیره خوشت میاد عدد به دست آمده را ضربدر ٣ کن
و اگه از رنگ های روشن خوشت میاد ضربدر ٣/٥ کن
نتیجه نهایی را ولش کن حال خودت چطوره؟
پنج حقیقت زندگی
با زبونت نمی تونی همه دندوناتو لمس کنی
اینقدر نفهمی که الان داری این کارو می کنی
الان نیشت بازه
اونقدرخری که به خری خودت داری می خندی
فکر اینی که اینو واسه احمق تر از خودت بفرستی
سعی کن همیشه تو زندگیت امیدوار باشی
هیچ وقت حسرت چیزایی رو که نداری نخور
مثل تیپ ، قیافه و مرام
حالا مگه من اینا رو دارم کجا رو گرفتم؟
یه عدد تو ذهنت بیار
ضرب در 2 کن
به علاوه سنت کن
8 تا ازش کم کن
نتیجش رو بی خیال قلیونت خونست ؟
گردآوری : گروه اینترنتی فراناز