پدر به پسرش می گوید “مگرنگفتم دوست دارم محیط زندگیمان همیشه مرتب و منظم باشد . ازت خواسته بودم که هر روز قبل از رفتن به مدرسه تختت را مرتب کنی و …” و پسربا خونسردی و نگاهی حق به جانب به پدرش می گوید “اما پدر، شما خودتان امروز تختتان را مرتب نکردید”!!!!!! می توانید با رفتار درست، الگوی مناسب فرزندانمان باشیم و این ما را از بسیاری از دردسرها و گرفتاری ها نجات می دهد
مادر از سر کار به منزل می آید ، کتش را روی پشتی صندلی می گذارد و می گوید برای شرکت در یک جلسه تا ساعتی دیگر از خانه بیرون می روم . روی صندلی مورد علاقه اش می نشیند تا روزنامه بخواند . چند داستان مورد علاقه اش را از روزنامه می برد ،آن ها را روی میز کوچک کنار صندلی گذاشته بقیه روزنامه ها را روی زمین ولو باقی می گذارد . به آشپزخانه می رود تا شام را آماده سازد . درست وقتی که تمام افراد خانواده شامشان را تمام می کنند ، پدر از سر میز بلند می شود و با عنوان کردن اینکه کار دارد پشت میز کارش می نشیند.
مادر به بچه ها می گوید که لباس هایشان رابه جارختی در کمد آویزان کنند و بعد برای کت خودش که روی صندلی است بهانه سازی می کند . اگر او به فرزندانش بگوید که اسباب بازی هایشان را جمع کنند اما خودش روزنامه ها را کف اتاق رها کند به نظر شما چه اتفاقی می افتد ؟ آیا بچه ها باید به حرف مادرشان گوش بدهند یا به رفتاری که او دارد ؟ اگر پدر اصرار دارد که هر کس ظرف خالی غذایش را به آشپزخانه ببرد ؛بعد خودش به این بهانه که کار دارد این کار را انجام ندهد ، چه دلیلی دارد که بچه ها داشتن تکلیف مدرسه را بهانه کرده تا بشقاب هایشان را جمع نکنند؟
یکی از بهترین روش ها برای ساختن محیطی سالم برای خود و اعضای خانواده بوجود آوردن الگو های مناسب می باشد .الگو شدن روشی است تا فرزندانمان را به سمت رفتار درست سوق دهیم . مسلما ما الگوی فرزندان خود هستیم و آن ها از رفتار ما نسخه برداری می کنند . این پدیده تا حدود زیادی به سود ماست . زیرا با الگو شدن مجبور نیستیم همه جزئیات را برای فرزندانمان بیان کنیم . الگو شدن وسیله ای عالی برای ایجاد محیطی امن ،سالم، بی دغدغه وایمن است . اما جنبه ای خطرناک هم دارد . در واقع موضوع دو رویه یک سکه مطرح است زیرا بچه ها رفتارهای نامطلوب ما را هم نسخه برداری می کنند.
اغلب متوجه نیستیم که به فرزندانمان پیام های ضد و نقیض می دهیم . وقتی به آن ها می گوییم کاری را نکنند و بعد خودمان همان کار را می کنیم در واقع حرف و عملمان با هم متفاوت است . پدر به پسرش می گوید “مگرنگفتم دوست دارم محیط زندگیمان همیشه مرتب و منظم باشد . ازت خواسته بودم که هر روز قبل از رفتن به مدرسه تختت را مرتب کنی و …” و پسربا خونسردی و نگاهی حق به جانب به پدرش می گوید “اما پدر شما خودتان امروز تختتان را مرتب نکردید”!!!!!!
می توانید با رفتار درست، الگوی مناسب فرزندانمان باشیم و این ما را از بسیاری از دردسرها و گرفتاری ها نجات می دهد .
یکی دیگر از مسائل مهم که در بقا محیط زندگی سالم و پویا ضروری است وضع قوانین و محدودیت های منطقی و کار آمد در محیط خانه می باشد . البته این کار آن قدرها دشوار نیست . قواعد و محدودیت ها باید متناسب با افراد خانواده تعیین شود وآنچه مسلم است خود قانون گذار هم باید به عنوان یک الگو ازقوانین پیروی کند . منطقی است اگر انتظاری از کودک پنج ساله دارید همان انتظار از یک نوجوان پانزده ساله رفتار درستی نیست . وضع قوانین و محدودیت ها با توجه به شرایط خانواده تغییر می کند . به عنوان مثال در بعضی از خانواده ها از همه انتظار می رود که به اتفاق غذا بخورند . اما در بعضی دیگر شرایط به گونه ای است که همین کار امکان پذیر نیست . قانونی که فراگیر و جهانی باشد وجود ندارد . مقررات و محدودیت ها ی شما با ارزش ها و شرایط خاص خانوادگی شما ارتباط دارد . قبل از این که قانونی وضع کنید باید بدانید که اصولا چه نیازی به قانون دارید.
فرض کنید عده ای در میان درختان جنگل برای رسیدن به آبشاری زیبا تلاش می کنند . مسیر شیب تندی دارد . گرسنگی و خستگی بر آن ها چیره می شود . با این حال میل رسیدن به آبشار زیبا سببی است تا همچنان به راهشان ادامه دهند . هر چه به مقصد نزدیک تر می شوند بر شور و اشتیاقشان اضافه می شود . بالاخره از تپه ها و صخره ها می گذرند . تا آبشار راهی نمانده اما ناگهان در پیش رویشان به نرده ای برخوردمی کنند که راه را بسته است . بر بالای نرده نوشته است :”جلوتر نروید ،خطرناک است . ” راه پیمایان به شدت دلگیرمی شوند .فکر می کنند چطور می توانستند تا این حد بی احساس باشند ؟ آیا متوجه نبودند که برای مشتاقان صعودکننده دیدن آبشار چقدر جالب و معنی دار است ؟یکی از آن ها تصمیم می گیرد بدون توجه به آنچه نوشته شده است از نرده ها بالا برود . او می خواهد هر طور شده آبشار را ببیند.
خانواده شما در چه موقعیتی هستند ؟ آیا کنار نرده ها متوقف می شوند ؟ بچه ها به محدودیت و مقررات احتیاج دارند تا ایمنی اشان حفظ شود و بتوانند از زندگیشان لذت ببرند . آیا شما نرده هایی برای حراست از خانواده خود در نظر می گیرید ؟آیا ارتفاع نرده های شما منطقی هستند یاآن که سدی به شدت بلند ایجاد کرده اید ؟ اگر موانع از حدی بلند تر باشند به استقلال افراد خانواده لطمه می زنند و چه بسا تولید خشم و نافرمانی می نمایند . وقتی پدر و مادر بیش از حد سخت گیر باشند ، بسیاری از بچه ها درونشان خشمگین می شود و این محیط خانه را به مخاطره می اندازد . از سویی دیگر تعیین محدودیت برای بچه ها برای بعضی از والدین دشوار است . چه بسا آن ها می گویند” نمی خواهم با وضع محدودیت برای فرزندانم آن ها را ناخشنود کنم “. اما نداشتن محدودیت به اندازه محدودیت بیش از اندازه مضر است.
محیط زندگی سالم
روش دیگر برای بقا محیط زندگی ایده الی که ساخته ایم دادن مسئولیت به فرزندان می باشد برای دادن مسئولیت به فرزندان باید توانایی آن ها در نظر گرفته شود . به مثال های زیردر خصوص واگذاری مسئولیت به کودکان توجه فرمایید:
یک تا سه ساله : جمع کردن اسباب بازی ها با کمک بزرگ ترها . انداختن لباس ها در سبد لباس های شستنی .
سه تا پنج ساله : گردگیری ، جمع آوری زباله از حیاط منزل ،تقسیم بندی لباس های شستنی ، قرار دادن لباس ها در قفسه ها و کشوها ، برداشتن بشقاب ها از روی میز و قرار دادن آن ها در ظرف شویی ،چیدن میز .
سال های اول مدرسه : منظم کردن رختخواب ،آویزان کردن لباس ها ،چیدن میز ناهار و شام ، برداشتن ظروف غذا از روی میز ، آب کشیدن ظرف ها .
سال های بعدی مدرسه : کشیدن جاروبرقی ،شستن و خشک کردن ظرف ها ، تا کردن لباس های شسته شده .
نوجوان ها : شستن لباس ها ،اطو کردن لباس ها ،نظافت حیاط ، خرید از فروشگاه .
اغلب والدین اظهار می کنند ما بدون کمک فرزندانمان بهتر به کارهایمان رسیدگی می کنیم ؛ اما باید بدانند دادن مسئولیت به فرزندان را به عنوان یک کارو وظیفه در نظر بگیرند نه کمک .
گردآوری : فراناز