بیایید زیبــا سخن بگوییم!!

بیایید زیبــا سخن بگوییم!!

““انسان عاقل که حرف رو جدی نمی گیره”، حرف، باد هواست”، “هر چه دلت می خواهد بگو”، “حالا یه چیزی گفتیم بابا”، “بیا حرف بزنیم دلمون خالی بشه!…” و…
راستش نمی دانم اولین بار چه کسی چنین جملاتی را ساخت و به کار برد، اما اگر می دانستم حتما یک شکایت نامه بر علیه او تنظیم و به محکمه ی الهی عرضه می کردم! این قبیل جملات با بی ارزش نشان دادن کلماتی که از دهانمان خارج می شوند، یک پیام غیرمستقیم به ما می دهند و می گویند:”لا زم نیست مراقب سخنان خود باشید، چون حرف ها و کلمات از بین می روند و فراموش می شوند. پس خود را اذیت نکنید و هر چه می خواهید بگویید!”

البته عجیب و بعید نیست که حرف ها فراموش شوند اما در مورد از بین رفتن آ‌نها، چه باید بگویم. موضوع چیز دیگری است! به همین دلیل می خواهم بگویم امسال هر چه گفتید، آ‌ثارش در زندگی نمودار شده یا می شود، پس سعی کنید در سال جدید هر چیزی را نگویید و تنها چیزهایی را بگویید که واقعا می خواهید شاهد تحقق آ‌نها در زندگی تان باشید.
مدتی پیش خبری شنیدم که شاید شما هم شنیده باشید. خبر این است: به زودی دستگاهی اختراع می شود که می تواند با توجه به فرکانس و طول موج اصوات، کلماتی را که در فضا وجود دارد شکار و ضبط کند! ضمنا مهم نیست که این اصوات متعلق به چند سال قبل یا چند قرن قبل باشند. چون دستگاه قادر است همه را بازیابی و ذخیره سازی کند! از شما چه پنهان، از شنیدن این خبر، بیش از آ‌نکه تعجب کنم، ترسیدم! فکرش را بکنید دستگاهی ساخته شود که بتواند تمام حرف هایی را که امروز، هفته قبل، سال قبل و سالیان قبل تر، به زبان آ‌ورده اید ضبط و هر جا که لازم باشد پخش کند! و این شامل همه کلمات زشت و زیبا، حرف های خوب و بد، مهملا ت و کلمات پوچ و بی معنی، دروغ و غیبت و خلا صه هر آ‌نچه در همه عمرتان گفته اید بشود!

اما نکته ی جالب تر در این اختراع این است که وقتی شکار و ضبط کلمات ممکن باشد معنی اش این است که عین حالا، همه ی حرف ها، کلمات و… وجود دارند و هرگز از بین نرفته اند! گویی هر یک از ما، خواهی نخواهی مجموعه ای نامرئی از حرف ها و کلمات خود را در جایی ذخیره کرده و هر روز بر تعداد آ‌نها اضافه می کنیم! این، مجموعه کجا قرار دارد و در حال حاضر به چه شکلی درآ‌مده است؟ آ‌یا سخنان و کلمات ما واقعا نامرئی اند یا در حال حاضر و در این دنیایی که ما در آ‌ن زندگی می کنیم از حواس ما پنهان هستند و مانند هر چیز که مغز و پوسته ای دارد، یعنی باطن و ظاهری دارد، باطن کلمات ما هم در شرایط دیگری ممکن است آ‌شکار شود و تصویری باورنکردنی از خود به نمایش بگذارد؟
وقتی صحبت از باطن کلمات به میان می آ‌ید به یاد تصویری می افتم که قرآ‌ن مجید در همین زمینه به ما ارائه داده است. خداوند در آ‌یاتی از سوره مبارکه ی ابراهیم می فرماید: “ای رسول، ندیدی چگونه خداوند، کلمه ی پاکیزه را به درخت زیبایی مثل زده که اصل ساقه ها برقرار باشد و شاخه های آ‌ن به سوی آ‌سمان بالا رود و آ‌ن درخت به اذن خداوند همه ی اوقات میوه های ماکول و خوش دهد، خداوند این گونه مثل های واضح برای تفکر مردم می آ‌ورد و مثل کلمه کفر مانند درخت پلیدی است که ریشه اش به قلب زمین نرود، بلکه بالا ی زمین افتد و زود خشک شود و هیچ ثبات و بقایی نیابد…”
در این آ‌یات، تصویری واضح و روشن درباره ثمره ی کلام پاکیزه یا کفر داده شده و اگر یک سر طیف کلمات را کلمه پاکیزه و سر دیگر را کلمه کفر در نظر بگیریم، می توان نتیجه گرفت که سایر کلمات در وسط این طیف قرار می گیرند و تصاویر آ‌نها، بسته به ماهیت خود آ‌نها می تواند شبیه به تصویر این دو کلمه یا چیزی بین اینها باشد و البته باز می توانیم نتیجه بگیریم که تصویر کل کلماتی که تا به امروز ادا کرده ایم نیز می تواند شبیه به یک باغ باشد، باغی پر از درختان سرسبز و سر به فلک کشیده و پر میوه، یا پر از درختان خشک و بی ریشه و بی ثمر یا ترکیب هر دوی اینها.جالب اینجاست که اگر کلمات از بین نروند و همچنان قابل بازیابی و ضبط باشند، این باغ هم هرگز از بین نمی رود و به گمانم تنها باغی است که تا آ‌خر دنیا، به نام مالکش صادر شده و مجوز خرید و فروش هم ندارد!

اگر بخواهیم کمی علمی تر وارد موضوع شویم باید بگویم اگر ما دیگر کلمات قبلی خود را نمی شنویم یا هوشیاری لا زم برای دیدن نتایج آ‌نها در زندگی مان را نداریم، معنی اش این نیست که این کلمات از بین رفته اند، چون مطابق قانون معروف و علمی بقای ماده و انرژی، در این دنیا هیچ چیز از بین نمی رود، بلکه تنها از حالتی به حالت دیگر درمی آ‌ید. انرژی و ماده نیز، نه ساخته می شوند و نه از بین می روند و تنها اتفاقی که می تواند برای آ‌نها بیفتد این است که از حالتی که دارند به حالت دیگری درآ‌یند. اعمال انسان ها هم همین طورند. عمل، کلا م، یا هر چیز دیگری، در قالب و شکلی جدید، مجددا به خود انسان باز می گردد. تمام ادیان الهی و دیدگاه هایی که به شکل باطنی تر به عالم نگاه می کنند همین مفهوم را به صورت جاودانگی زندگی و بازگشت پاداش و جزا به افراد، بیان می کنند; درست مثل باغی که باغبان در آ‌ن بذرهای مختلفی می کارد، اگر بذر، جوانه زند و به تدریج به درختی پرمیوه مبدل شود، یا اگر بپوسد و هرگز سر از خاک بیرون نیاورد، یا حتی اگر ثمره اش گیاهانی آ‌دمخوار باشد که همه ی موجودات زنده را ببلعد، در هر حال نتیجه و ثمره اش متعلق به باغبان و مالک آ‌ن باغ است. او می تواند درختانی بکارد که تا آ‌خر عمر، از میوه های شیرین آ‌ن تغذیه کند و یا تمام دارایی خود را صرف خریدن و کاشتن بذرهایی پوسیده کند که هرگز ثمره یا میوه ای ندهند.

اینک سعی کنید نگاهی به باغ جاودان خود بیندازید. کلمات، جملا ت و سخنانی را که امسال و سال های قبل گرفته اید به خاطر آ‌ورید و ببینید در باغ، درختان سر به فلک کشیده و رو به آ‌سمان دارید که پر از میوه های خوش طعم و عطرآ‌گین اند یا باغ شما مملو از درختان پوسیده، خشک و بی ثمر است؟ آ‌یا گیاهان زرد، علف های هرز، شاخه های پوسیده و درختچه های خشکیده باغ را پر کرده اند؟ یا…
بذر به درخت تبدیل می شود، چون توان و قوه تبدیل شدن به درخت را دارد. منتها نیازمند شرایط مساعدی مثل خاک مرغوب، نور، آ‌ب و… است. کلمات نیز حاوی انرژی فشرده و نهفته ای هستند که می تواند تبدیل به ثمره و میوه و اصطلا حا تکثیر شود. مثل سرمایه ای که کافی است در راه درستی به گردش افتد تا زیاد و زیادتر شود. آ‌نقدر که نه تنها سوددهی عادی داشته باشد بلکه بتواند به سرمایه ی اولیه و اصلی هم بیفزاید.

احتمالا به همین دلیل است که همه ادیان، به شدت انسان را تشویق به بیان کلمات سازنده، مثبت و رشد دهنده می کنند و نسبت به بیان کلمات مخرب، آ‌لودگی های کلا می، غیبت، دروغ، تهمت، ناسزا و…به طور مداوم تذکر می دهند. همان طور که در کتاب مقدس هم اشاره شده: “آ‌دمی پیوسته حاصل کلام خود را درو می کند.” پس باید ببینیم بهترین بذرها چه هستند و همان ها را در سال جدید و سال های جدید بکاریم.
لقمان حکیم می گوید: سخنان سودمند را باید نشر داد مانند افشاندن تخم گندم و حتی اگر آ‌ب، زمین و هوا به رویاندن و بار آ‌وردن دانه ها یاری نکند، باز هم در گوشه و کنار، خوشه هایی می رویند.اما سخن سودمند یا مضر چه سخنی است؟ خردمندان مصر، هند، ایران، چین و تبت در این زمینه به فرمولی رسیده بودند. آ‌نها به شاگردان خود تاکید می کردند که تنها کلا م سازنده بر زبان آ‌ورند و برای سنجش اینکه کلا می سازنده است یا نه، معیاری به این شکل تعیین کردند:
“آ‌یا در این کلا م حقیقت هست؟ آ‌یا در این کلا م، محبت هست؟ و آ‌یا بیان آ‌ن ضرورت دارد؟ و اگر حقیقت دارد اما محبت ندارد پس بیان آ‌ن ضرورتی ندارد!”
در سال جدید بهترین بذرها را بکارید و از میوه های شگفت انگیز آ‌ن، زیباترین باغ را برای خود تزئین کنید.

 

گردآوری : فراناز

جدیدترین مطالب سایت