تعمیر یا تعویض، درباره چیدمان فضای داخلی

تعمیر یا تعویض، درباره چیدمان فضای داخلی

همیشه در خانه های ما لوازمی پیدا می شوند که گاهی دست به لج بازی می زنند و تصمیم میگیرند که بد قلق شوند . آن زمانها ، به هیچ عنوان دوست داشتنی نیستند چرا که صاحب خانه را با یک چالش اساسی مواجه می کنند . در این لحظات تنها هوش و فراست است که می تواند به کمک ما بیایید که چطور لوازممان را مطیع خود و محیط خانیمان کنیم.

 

خانه های همه ما پر از لوازمی است که شاید در بدو انتخاب دارای معیار های کافی برای ما بوده باشند اما پس از گذشت زمان با کهنه شدن وسایل و یا عوض کردن خانه ها دیگر دارای تناسبات قبلی نباشند . شما در این گونه موارد چه کار می کنید؟

یکی از بزرگترین معضلات همیشگی خانه ما چیدمان فضای داخلی بود . خانه ما در نوع خود فضای کافی برای قرار دادن وسایل دارد. اما چند سالی است سلیقه ها به همراهی سطح خرید تغییر کرده است. و این باعث شده لوازم قدیمیان بازنشسته شوند و نیروهای تازه ای بکار گرفته شوند .این تغییر فضا در ابتدا دوست داشتنی و مهیج بود . اما کم کم …

در نشیمن خانه ما یک دست مبل بزرگ و قطور لمیده است و برای انجام هیچ کاری به ما فضا نمی دهد . در واقع از روزی که پایش را در خانه ما گذاشته احساس مالکیت می کند و تلاش می کند همه فضاها را به خود اختصاص دهد . این باعث شده که نشیمن خانه ما خیلی کوچک به نظر برسد . معضل دومی که ایجاد شده ، آن است که این نشیمن به ظاهر کوچک با هر اتفاقی بهم بریزد و آشفته به نظر برسد .

 

مدتها بود مادرم برای رفع این معضل تلاش می کرد . اما ما جدای از رفت و آمدهایی که بطور معمول رخ می داد صاحب نوه کوچکی شده بودیم که بحمد الهی از نیروی بالقوه ای برای بهم ریختن همه چیز برخوردار بود . همه اینها در کنار هم باعث شده بود که بدنبال یک راه حل اساسی باشیم .

 

اول با تغییر دکوراسیون آغاز شد . هرکاری انجام دادیم تا فضا را به نحوی بچینیم که بزرگتر به نظر برسد . در آن میان پدرم با هربار جابجا کردن مبل های غول آسا یاد پشتی های قدیمی دوست داشتنیمان را زنده می کرد و اینکه هیچ وقت برای جابجا کردنشان دچار کمردرد نشده بود !

 

اما این جابجا کردن ها هیچ فایده ای به همراه نداشت . مبل های ما جزو لوازم بد قلقی بودند که هیچ گونه سازشی نداشتند . بالاخره بعد از چند ساعت تغییر دکوراسیون بی فایده در نهایت به این نتیجه رسیدند که باید مبل های جدید و کوچکی خریداری شود و عذر این مبل های بزرگ را خواست . این تصمیم برای هیچ کس دوست داشتنی نبود اما به نوعی همه مجبور بودند که آن را بپذیرند .

طی روزهای بعد از این واقعه ، پدر و مادرم برای خرید مبل به بازارهای مبلمان می رفتند . و هر روز بی حاصل تر از روز قبل باز میگشتند . آنها هیچ تصوری از قیمت های جدید مبلمان نداشتند و حالا حسابی غافلگیر شده بودند . بعد از گذشت دوهفته، نا امیدی بسیاری در چشمان مادرم ظاهر بود که گویا نمی توانست هرگز از این لوازم بد قلق رهایی پیدا کند .

در این میان اتفاقی باعث شد تا دوباره امید به حل این مساله جوانه بزند . آن هم این بود که پدر و مادرم در میان مغازه های مختلف فروش مبلمان با یک آگهی مواجه شده بودند که روی آن نوشته بود مبل های کهنه و قدیمی شما را گرفته و نو تحویل می دهیم .

 

این آگهی کنجکاوی آنها را برانگیخت و باعث شد تا آن را پیگیری کنند . در نهایت یک روز طی یک قرار قبلی پدرم مبلهایمان را سوار بر وانتی کرد و خوشحال و خندان به سمت کارگاه موعود رفت . تقریبا تا دوهفته هیچ تصوری نداشتیم که چه بلایی بر سر مبلهایمان می آید و آیا اصلا آنها قابلیت تغییر و بهبود دارند یا نه .

در پایان دو هفته بالاخره در یک بعدازظهر برفی وانتی با سروصدای زیاد یک دست مبل زیبا را در حیاط خانیمان جا داد .

همه ما با تعجب تنها به آن موجودات شیک و زیبا خیره بودیم و باورمان نمی شد اینها همان مبل های بی قواره خودمان بودند که حالا اینطور مقابلمان ایستاده اند و ژست گرفته اند . مادرم که از معضل بزرگی مبل ها برای صاحبان آن آگهی صحبت کرده بود باعث شده بود که آنها در نوسازی مبلهایمان این موضوع را در نظر بگیرند و علاوه بر روکش و الیاف جدید در بازسازی آن خلاقیت به خرج دهند و از ابعادش کم کنند .

وقتی مبلها را به جای اصلی خود در نشیمنمان بازگرداندیم تقریبا هیچ کس باورش نمی شد آن مساله به ظاهر غیرممکن اینطور آسان و با هزینه کم، حل شود .

همیشه در خانه های ما لوازمی پیدا می شوند که گاهی دست به لج بازی می زنند و تصمیم میگیرند که بد قلق شوند . آن زمانها ، به هیچ عنوان دوست داشتنی نیستند چرا که صاحب خانه را با یک چالش اساسی مواجه می کنند . در این لحظات تنها هوش و فراست است که می تواند به کمک ما بیایید که چطور لوازممان را مطیع خود و محیط خانیمان کنیم.

 

گردآوری : فراناز

جدیدترین مطالب سایت