کودکان مراحل رشدي مختلفي را در زندگي ميگذرانند که شناخت آنها به والدين کمک ميکند منطقيتر با آنها رفتار کنند.
«دکتر! بچهام زياد گريه ميکنه، ميترسم افسرده باشه…»، «شنيدم لجبازي بچه نشانه افسردگي او است…»، «آيا برخورد بد والدين با بچه تاثيري در افسردگياش ندارد؟» با اين مقدمه، در این مطلب با یک فوقتخصص روانپزشکي کودک و نوجوان، به گفتوگو نشستيم تا بيشتر در اين باره صحبت کنيم.
آيا لجبازي کودکان از علائم ابتلاي آنها به افسردگي است؟
تشخيص افسردگي کودکان بهخصوص در سنين زير 3 سال کمي مشکل است زيرا با دورههاي بدقلقي و لجبازي آنان اشتباه گرفته ميشود. بهطور طبيعي کودک از 15 ماهگي تا 5/3 سالگي رفتارهاي لجبازانه و قشقرقهايي براي رسيدن به خواستههايش دارد که شامل پا کوبيدن، سر کوبيدن، جيغ و داد کردن و… است. بروز اين رفتارها در اين سن کاملا طبيعي است، نه نشاندهنده افسردگي. به همين دليل تشخيص علائم افسردگي معمولا از حدود 3 سالگي به بعد راحتتر است.
با لجبازي کودک چطور بايد رفتار کرد که از نظر رواني لطمهاي به او وارد نشود؟
مهمترين کار، مطالعه و افزايش آگاهي والدين از خصوصيات و ويژگيهاي روانشناختي کودکان در دورههاي مختلف سني است که ميتواند در کنترل رفتارهاي آنها موثر باشد. مثلا پرت کردن حواس کودک از خواستههايي که ميتواند او را به سمت لجبازي سوق دهد، يکي از راههاي کنترل لجبازي او است. در واقع مادر بايد همواره در فکر پيشگيري از بروز لجبازي و قشقرق باشد زيرا مديريت رفتار کودک وقتي در فاز قشقرق ميافتد، بسيار دشوارتر است. گاهي هم لازم است به خواسته کودک «نه» گفته شود. در اين صورت والدين بايد جديت لازم را در رفتار خود داشته باشند و با مشاهده لجبازي کودک مستاصل نشوند، کوتاه نيايند و نگران افسرده شدن او نباشند زيرا همانطور که اشاره شد، اين رفتارها در سنين نوپايي کاملا طبيعي است. البته مشابه اين رفتار را در دوره نوجواني هم تا حدي طبيعي ميدانيم چون طبق تعريف کنوانسيون کودک، دوره کودکي تا سن 18 سالگي است.
آيا عصبانيت کودک هم ميتواند نشانه افسردگي باشد؟
بله، اما اگر اين علائم از حدود 4-5/3 سالگي به بعد مداوم و حداقل 2 تا 3 هفته در کودک وجود داشته باشد، به افسردگياش شک ميکنيم. يکي از علائم مهم افسردگي کودکان، تحريکپذيري و عصبانيت آنهاست. مثلا ميبينيد کودکي که تا چندي قبل خوشاخلاق بوده و مشکلي نداشته، حالا علاوه بر اينکه غمگين است خيلي زود عصباني ميشود و واکنش نشان ميدهد.
بسياري از کودکان بي دليل گريه ميکنند. آيا اين علامت هم نشانه افسردگي است؟
کودک در طول دوره افسردگي حساستر و زودرنجتر ميشود، سريعتر بغض ميکند و گريهکردنهايش افزايش مييابد اما هر گريهاي نشانه افسردگي نيست. در افسردگي گاهي حتي کودک براي موارد بسيار بياهميت تا يکي دو ساعت گريه ميکند و اين در کنار ساير علامتهاي افسردگي ميتواند خانواده را به افسردهبودن فرزند مشکوک کند. به عبارتي در دوران افسردگي، کودک دچار افت کيفي در زندگي ميشود، کمتر سراغ دوستانش ميرود، در بازيهاي گروهي شرکت نميکند و از زندگياش لذت نميبرد. والدين نبايد گريهکردن بچهها را به افسردگي ارتباط دهند چون در بيشتر موارد اينطور نيست.
پس به راحتي نميتوان مشکلات رفتاري کودک را از افسردگي افتراق داد؟
خيلي هم سخت نيست چون مشکلات رفتاري کودک معمولا کيفيت زندگي او را مختل نميکند. کودک بازي ميکند، ميخندد، با دوستانش ارتباط برقرار ميکند و… ولي افسردگي اختلالي است که روي کيفيت و زندگي طبيعي کودک اثر چشمگيري ميگذارد. در اين زمان است که والدين بايد به ابتلاي فرزندشان به افسردگي شک کنند و او را نزد روانپزشک ببرند.
والدين تا چه اندازه در بروز افسردگي کودکشان نقش دارند؟
در صورتي که کودک در محيط خانواده مورد بيتوجهي و غفلت، کودکآزاري جسمي، تنبيه سخت و… قرار بگيرد، قطعا در معرض ابتلا به افسردگي قرار خواهدگرفت. احتمال ابتلا به افسردگي در کودکاني که يکي از والدين آنها افسرده است، 2 برابر و در کودکاني که هر 2 والد آنها افسردگي را در زندگي تجربه کردهاند، 4 برابر بيشتر از ساير کودکان است. علاوه بر ژنتيک، عوامل هورموني، استرسهاي روزمره زندگي، فشار والدين و… هم ميتواند در ايجاد و بروز افسردگي کودک نقش داشته باشد.