روسپیگری در ایران جُرم بوده و مجازات دارد و بنا به نوع جرم آن در خصوص افراد متأهل میتواند مجازات مرگ را در پی داشته باشد اما تنفروش زنان و هم با نسبت بسیار کمتر تنفروش مرد (که برخی از آنان به مردان خدمات جنسی ارائه میکنند) رواج جزء مواردی است که در کشور میتوان مشاهده کرد.و برخی از آنها به زنان.
پیشینه نخستین تحقیق جامع و علمی دربارهٔ تنفروشی در ایران به زمان محمدرضا شاه و توسط ستاره فرمانفرمائیان بر میگردد.
در دورههای تاریخ معاصر فحشا همواره و به اشکال مختلف اعم از منسجم یا پراکنده وجود داشتهاست.
شهر نو
قلعه شهر نو ابتدا توسط محمد علی شاه قاجار و برای اسکان خانوادهٔ شاه ساخته شد و با نام محله قجرها مسما گشت.در آن زمان این محله در بیرون از شهر تهران آن زمان قرار داشت.
اواخر حکومت احمد شاه قاجار به جهت احداث دروازه قزوین، «دروازه» نامیده شد و این محل که خارج از دروازه قزوین قرار داشت به تدریج به مأمن خلاف کاران بدل گشت. شخصی به نام محمود عرب شروع به قوادی و ایجاد شیرهکش خانه در این محل کرد و کوچهای که در آن چند خانه متعلق به محمود عرب قرار داشت به گذر «حاج عبدالمحمود» معروف گشت.
اما با فروپاشی سلسله قاجاریه در ایران به ناگهان جمعیت زنان روسپی افزایش پیدا کرد و باعث گسترش بیشتر این محدوده شد و علت آن هم این بود که وقتی رضاشاه انقراض سلسله قاجاریه را اعلام کرد، در اولین اقدامی که انجام داد حرمسرای قاجاریه را متلاشی کرد و تمام زنان حرمسرای قاجار را از دربار اخراج نمود.
محل حرمسرا درست در جایی که امروزه وزارت امور دارایی قرار گرفته یعنی نبش خیابان ناصرخسرو و جنوب خیابان باب همایون و شمال کاخ گلستان قرار داشت که به دستور رضاشاه تخریب و به جای آن وزارت دارایی ساخته شد. در نتیجه صدها زن و دختر بی نوای ساکن حرمسرا همگی به سمت دروازه قزوین کوچانده و در همان منطقه رها و مستقر شدند.
عده بسیاری از آنها از بیماری و فقر مردند و تعدادی هم که ثروتی داشتند به ازدواج شاهزادههای قاجار یا افراد متمول درآمده و باقی آنها به روسپی گری روی آوردند. با همه اینها تا آن زمان، محله شهرنو همچنان کماهمیت بود و چندان گسترده نشده بود.
فحشا در دوره پهلوی را میتوان به چهار دوره تقسیم کرد:
۱- دوره اول (۱۳۰۴–۱۳۲۰) از زمان اسکان روسپیان در شهر نو در دوره رضاشاه بود تا اشغال ایران توسط قوای متفقین را شامل میشود در این دوره روسپیان از جایگاه ویژهای در میان مردم عامه و مسئولان حکومتی برخوردار نبودند. رضاشاه برای اینکه بتواند در مقابل روحانیون قشر مذهبی بایستد روسپیان را مجبور داشتن حجاب و پوشیدن صورت میکرد.
۲- دوره دوم با اشغال ایران توسط متفقین آغاز شد تب جنسی جامعه را فرا گرفت که در این تب حضور نیروهای متفق در ایران بسیار مؤثر بود. در زمان جنگ جهانی دوم سربازان متفقین تعدادی از زنان جنگ زده لهستانی را که مانند سایر آوارگان جنگی در میدان ژاله سابق اقامت داشتند برای روسپیگری به شهر نو آوردند. البته حکومت و روحانیت در مقابل فساد متفقین ایستادند با خروج متفقین این حکومت و روحانیت بود که به پیروزی رسید البته فحشا به کلی نابود نشد.
۳- دوره سوم زمانی است فحشا به عنوان ابزاری در دست حکومت علیه روشنفکران و دگرگونی خواهان به کار گرفته شد.
۴- دوره چهارم از سالهای ۴۰ آغاز میگردد که تهران با دو پدیده رو به رو میشود اولاً مهاجرت روستاییان به تهران و دوم از بین رفتن نقش کارکردی شهر نو به خاطر سیاستهای دولت.
در دوران رضاشاه بخشهایی از این محله نیمه ویران، بازسازی و مرکز تنفروشان تهران شد. حکومت هدف خود را از اجرای چنین تصمیمی کنترل تنفروشی در ایران اعلام کرد. رضا خان به نظمیه – شهربانی دستور داد که تنفروشان را از تهران خارج کنند و در بیرون دروازه قزوین در محله قجرها اسکان دهند.
در اوایل حکومت رضاشاه فردی که به نام زال ممد شهرت یافته بود با آوردن برخی زنان از جاهای دور و نزدیک، این محله را به کانون روسپیگری تبدیل کرد.
در آن زمان، رضاشاه در صدد جمعآوری روسپیها برآمد و قسمتی از قلعه تخریب شد و قلعه محلهای از شهر شد. شخصی به نام ارباب جمشید جمشیدیان هزینه احداث دهها خانه به منظور اسکان زنان بی سرپرست را قبول کرد و به منظور تأمین مخارج آنان چند باب مغازه نیز در این منطقه احداث کرد و محله رسماً به عنوان «محله جمشید» نامگذاری شد.
احداث خانههای جدید و آسفالت دو خیابان جدید باعث شد که محله جمشید به اسم «شهر نو» معروف گردد.
در زمان جنگ جهانی دوم سربازان متفقین تعدادی از زنان جنگ زده لهستانی را که مانند سایر آوارگان جنگی در میدان ژاله سابق اقامت داشتند برای روسپیگری به شهر نو آوردند. در انتهای خیابان دوم شهر نو کوچهای به نام کوچه لهستانیها شهرت یافت.
این محله در اوج خود ۱۳۵ هزار متر مربع مساحت داشت و به دو قسمت اصلی و فرعی تقسیم میشد؛ قسمت اصلی شامل خیابانهای کمیل، استخر، قنات و قوام بود که دارای ۳۶ کوچه و در هر کوچه ۵۰–۳۰ خانه وجود داشت. در هر خانه چندین خانواده توأمان زندگی میکردند و گاهی در یک اتاق چند مرد و زن میزیستند.
محله جمشید از نگاهی دیگر به دو بخش قلعه و نجیبخانه تقسیم میشد که در واقع، قلعه محل کار و نجیبخانه محل زندگی عادی روسپیها بودهاست که درجه روسپیگری در آن بسیار کم بوده.
دهها تئاتر و تماشاخانه و کافه در خیابان جمشید و داخل شهر نو و خیابانهای سی متری احداث و دو سینما نیز در حوالی آن شروع به کار کردند.
محله شهرنو، مرکز تجمع تنفروشان، قاچاقچیان، معتادان بوده و در عین حال در اطراف آن دهها کافه و سینما و کاباره و تماشاخانه ازجمله کاباره شکوفه نو وجود داشته است.
در سال ۴۷–۴۶، هزار و پانصد زن در شهرنو زندگی میکردهاند؛ آنها باید هر هفته به درمانگاه سر میزدند و هر شش ماه نیز آزمایش خون میدادند.
سیمین بی ام و، پری بلنده، اشرف چهارچشم، شهلا آبادانی و پری سیاه از جمله سردستههای روسپی خانهها بودند که پس از انقلاب ۱۳۵۷ ایران اعدام شدند.
طبق گزارش روزنامهٔ کیهان چهار متهم از جمله سکینه قاسمی (پری بلنده) در ساعت یک بامداد ۲۱ تیر ۱۳۵۸ اعدام شدهاند. در گزارش خبرنگار روزنامهٔ کیهان محل و نحوهٔ اعدام ذکر نشدهاست. در تیتر خبر نوع اعدام تیرباران ذکر شدهاست اما از محل اعدام هیچ خبری ارائه نشدهاست. طبق بعضی گزارشهای غیررسمی که درستتر به نظر میرسد او جلوی کافهٔ شکوفهنو (پایین بیمارستان فارابی و نبش خیابان امیرآباد جنوبی) به دار آویخته شدهاست.
حدود هزار و پانصد زن ساکن این محله، پس از تعطیلی آن در روز دوم مرداد سال ۱۳۵۸ آواره یا دستگیر شدند و تعداد زیادی ار آنها که نه تنها در ماههای نخست، بلکه در سالهای پس از انقلاب، اعدام شدند.
هیچ اطلاع یا گزارشی در مورد چگونگی محاکمه و دفاعیات متهم و نحوهٔ بازداشت این افراد ارائه نشدهاست در گزارش روزنامهٔ کیهان که تنها منبع رسمی موجود است صرفاً بخشی از رای صادره آمدهاست. این گزارشها به دلیل آنکه محتوای منافی عفت داشتند با طبقهبندی سری در اسناد قوه قضاییه نگاه داشته شد[۱۰] طبق گزارش روزنامه کیهان صدور حکم در شعبه اول دادگاه انقلاب اسلامی تهران پس از چندین جلسهٔ رسیدگی سری به پرونده صورت گرفتهاست. بخشی از حکم صادره برای پری بلنده در این گزارش آمدهاست: «… به جرم یک عمر فحشا و فساد و خرید و فروش دختران خردسال و زنان گولخورده و اغفال شده و دائر کردن مراکز فحشا و عشرتکدههای مختلف که موجب انحراف نسل جوان این مملکت گردیدهاید مفسدفیالارض شناخته شده به اعدام محکوم میگردید.
و اما بخوانید داستان جالبی درمورد مردی که زنش را در میان روسپی ها دید
به نقل از Il Giornale Italiano اتفاق جالبی که در شهر رم افتاد. جورجیو 49 ساله که به بهانه دیدار با دوستان خود از خانه خارج شد و به همسر 37 ساله اش ترزا گفت که شب را پیش دوستانش سپری خواهد کرد.
جورجیو همانطوری که گفته بود مدت زمانی را در جمع دوستان خود بود اما پس از مدتی راهی شهر شد تا برای گذراندن شب روسپی پیدا کند. او پیش از این با روسپی های آشنای خود ملاقات می کرد اما اینبار تصمیم گرفت که برای خود تنوعی ایجاد کند و راهی خیابان کریستوف کلومب شد.
اما از شانس بد این مرد، اولین زنی که با دامن کوتاه و کفش های پاشنه بلند به سمت ماشین او آمد ترزا همسر او بود. با این اتفاق کاشف به عمل آمد که ترزا در زمان هایی که همسرش به خانه نمی آمده، به صورت مداوم به تن فروشی دست می زند.
پس از این اتفاق بین زن و شوهر درگیری فیزیکی بوجود آمد که تنها با آمدن ماموران پلیس به پایان رسید.
و در ادامه اخباری تاسف بار…
براساس آماری که خانم سلیمی از پرونده های مرکز به دست آورده حدود ۱۰ هزار نفر از زنان پایتخت تن فروش هستند، او می گوید: کار مرکز امر به معروف و نهی از منکر نیست؛ ما نمی توانیم به زن بگوییم تن فروشی نکن، مشاور مذهبی هم نداریم؛ کار ما کاهش آسیب است، ما تنها می توانیم سرنگ و کاندوم رایگان در اختیار زنان قرار دهیم تا رابطه ایمن تری برقرار کنند، حتی به آن ها می گوییم اگر می خواهی رابطه داشته باشی از میان ۲۰ رابطه ۵ رابطه سالم با پول زیاد انتخاب کن، شاید باورتان نشود اما مردانی هم هستند که به دلیل اینکه خانم هایشان از کاندوم در رابطه جنسی استفاده می کند به سراغ زنان تن فروش می روند.
سلیمی ادامه می دهد: روزی از آقای ناصر بخت معاون سیاسی انتظامی فرماندار تهران برای شنیدن صدای بیمارانِ مرکز دعوت کردیم و وی در آخر جلسه گفت: «تا یک ساعت پیش قبل از اینکه به اینجا بیایم اگر از من برنامه ریزی برای این زنان را می خواستید می گفتم این ها زنانی زیر خط فقر هسند که باید به آن ها پول داد اما اکنون می فهمم که مشکل اینها فقر نیست».
برخی تن فروشی ها برای ترقی یک کارمند در اداره صورت می گیرد
در میان افرادی که به مرکز مراجعه کردند و پرونده نیمه تمام باقی گذاشتند زنانی را می بینید که در ادارات خصوصی کار می کنند(مراتب ترقی این کارمندان با میزان ارتباط جنسی شان رابطه مستقیم دارد) اما مراجعه مستقیم ندارند، گاهی برای مشاوره با مرکز تماس می گیرند، برخی افراد برای کار راه انداختن و عبور از بوروکراسی اداری از زنان تن فروش استفاده می کنند.
به گفته خانم سلیمی ۴ مرکز دیگر هم در دیگر مناطق پایتخت با همین هدف فعالیت می کنند که ارتباط چندانی با یکدیگر نداریم. تعداد آن ها کم است و بسیاری از بیماران ما متعلق به شهرستان های اطراف و حاشیه های پایتخت هستند که در آن نزدیکی چنین مرکزی وجود ندارد.
سلیمی درباره خدمات مرکز می گوید: محل نگهداری برای زنان نداریم و تنها وعده غذایی ظهر (ناهار) و سرنگ و کاندوم رایگان همراه با مشاوره در اختیارشان می گذاریم؛ بودجه زیادی نداریم و با اینکه وسایل را دانشگاه ارسال می کند اما بخشی از آن ها را خودمان خریداری می کنیم، طی یک سال با دانشگاه قرارداد ۴۵ میلیونی منعقد کردیم اما با این حال مالیات کسر می شود، در حالی که دانشگاه قبل از اینکه پولی به حساب ما بریزد مالیات را باید پرداخت کند نمی دانم ما و چنین مرکزی باید مالیات بپردازیم؟ جذب کردن بیماران این مرکز کار سختی است و سلیمی درباره آن توضیح می دهد: ما در صحبت با زنان عبارت تن فروش را به کار نمی بریم و می گوییم اگر دوست داشتی از این خدمات استفاده کن.
ما حتی در پوشش خودمان دقت می کنیم باید از رنگ های شاد استفاده کنیم و با پزشکان بدون مرز برای خدمات درمانی در ارتباطیم. ۱۴ زن که متادون مصرف می کنند پای ثابت مرکز ما هستند وقتی با آن ها صحبت می کنیم می گویند: ما آسیب های اجتماعی هستیم که با شما نون می خوریم. نون که می خوریم تی هم می کشیم؛ وقتی شیشه مصرف می کنند با آن ها صحبت نمی کنیم.
از او درباره راه حل پیشگیری از این آسیب در میان زنان جامعه پرسیدیم که در پاسخ گفت: ما باید ارتباط جنسی را تعریف کنیم، به عنوان افراد خانواده چگونه ارتباط را تعریف کردیم؟ زمانی به زیر ابرو برداشتن و سیگار کشیدن و طرز لباس پوشیدن در مدارس گیر می دادیم اما اکنون مسخره است. چقدر باید به حاشیه پرداخت؟ یادم می آید دوران مدرسه خودم را که دو بار یکی به دلیل سر کردن مقنعه چانه دار و بار دیگر به دلیل پوشیدن جوراب سفید از مدرسه بیرونم کردند، بدون آنکه بدانند در راه مدرسه به خانه چه اتفاقاتی برای من می افتد؟ بنابراین باید عمیق تر به موضوع نگاه کرد.