خونه ی مادر بزرگه ، هزارتا قصه داره!(خاطرات)

خونه ی مادر بزرگه ، هزارتا قصه داره!(خاطرات)

روزهایی که مادربزرگ زنده بود حیاط خانه از گل های رنگارنگ دلپذیر می شد . باغچه در هر فصل میزبان سیفی جاتی بود که مقتضای آن وقت بودند . اما حالا زمان زیادی است که حیاط خانه خالی است . تنها علف های هرز گوشه و کنار خانه رشد می کنند . پدر بزرگ که سن و سالی از او گذشته دیگر حوصله و رمق رسیدگی به حیاط خانه را ندارد . برای او زیبایی حیاط خانه هم مانند مادربزرگ بازگشتنی نبود.

 

مدتها بود به خانه پدربزرگم نرفته بودم. بعد از فوت مادربزرگ باید حتما اتفاقی پیش می آمد که به آنجا می رفتیم . دیروز بعداز مدتها به آنجا رفتم. خانه پدربزرگ یک خانه قدیمی روستایی است . با یک حیاط بزرگ و پر درخت . انباری کوچکی گوشه حیاط جا خوش کرده است . خانه قدیمی که درست در مرکز حیاط ساخته شده است . نیمی از حیاط باغچه بزرگی بود که روزگاری در آن سبزی و بوته های گوجه و لوبیا رشد می کردند. نیمه دیگرش هم پر بود از گلهای شقایق و داوودی و نسترن.

 

همیشه در خاطرات کودکیم حیاط خانه پدربزرگ را خیلی بزرگتر از آنچه که بود تصور می کردم . همیشه تصویری که از خانه آنها در ذهنم نقش بسته بود پر از سبزه و گل و درخت و میوه بود . این تصاویر با بوی خوش حیاط که ترکیبی از بوی گل های متفاوت بود و طعم دوست داشتی میوه ها گره خورده بود .

هرگز در ذهنم حیاط دوست داشتنی خانه پدر بزرگ را بدون گل و سبزه تصور نمی کردم . اما دیروز با این حقیقت تازه مواجه شدم . حیاطی که خالی از هر رنگ و بویی بود . اگرچه هنوز دوست داشتنی و زیبا بود اما دیگر تناسبی با آن تصاویری که در ذهن بود ، نداشت .
حیاط ها بخش های فراموش شده خانه های امروزی هستند . فضاهای شهری خالی از این بخش هستند . در صورت وجود هم بصورت اشتراکی با دیگر همسایه ها تقسیم می شود . اما نمی توان کتمان کرد که حیاط ، حتی در اندازه های کوچکش چقدر می تواند دوست داشتنی و دلپذیر باشد . مخصوصا اگر در آن رد پایی از سلیقه و زیبا سازی هم دیده شود

نمی دانم حضور یک میزان زمین در کنار خانه به اسم حیاط مگر چقدر موثر است که با بودنش می تواند فضای خانه و محیط زندگی ما را تا این حد عوض کند. یک باغچه کوچک ، قدری زمین برای کاشت سبزی جات یا گل های فصلی . داشتن درختی در گوشه حیاط همه اینها به هر میزان حتی بسیار کم هم می تواند بسیار دوست داشتنی باشد .

خانه های امروزی ما خالی از بخش حیاط است . عموما تمام فضای حیاط ها پر از کاشی ها و سرامیک های سنگی و بی روحی هستند که هیچ نقشی در روحیه و حال و هوای ما ندارند . بودن و نبودنشان نمی توانند در گذران روزهای ما نقشی داشته باشند . نه وجود شما رااز حس زیبایی سرشار می کنند و نه می توانند کمی از خستگی روزتان را کم کنند.

گاهی وقت ها با پدیده های بدتری مواجه می شویم . خانه هایی که صاحب حیاط های بزرگ و دلنشینی هستند اما هیچ رونقی در آنها دیده نمی شود. نه درختی ، نه سبزه ای ، نه حوضی ، نه زیبایی. تنها جای پارکینگ ماشین های بیروح می شوند و یا مانند انباری ، لوازم غیر ضروریمان را در خود جای می دهند.

اما حیاط ها حتی در اندازه های کوچکشان هم می توانند دوست داشتنی باشند . می توانند با یک باغچه کوچک ، قدری گل و سبزه ، درختی دلنشین یا حوضی کوچک پذیرای چشم های ما شوند. دیدن طبیعت همواره انسان را سبک می کنند و روحی تازه به او می دهد . مسلما نمی توانیم تمام طبیعت را در خانه هامان جا دهیم . اما اگر از حق نگذریم حیاط ها بستر مناسبی هستند که از طریق آنها بخش کوچکی از سر سبزی و زیبایی طبیعت را وارد خانه هایمان کنیم . می توانیم لحظاتی را در روز یا شبمان در حیاط بگذرانیم. مانند صرف چای عصرانه ، خوردن شام یا ناهار متناسب با فصل ، یا نشستن در آن و نگاه کردن به بازی فرزندانمان . در واقع حیاط ها هم بخش مهمی از محیط خانه ما هستند .

حیاط ها بخش های فراموش شده خانه های امروزی هستند . فضاهای شهری خالی از این بخش هستند . در صورت وجود هم بصورت اشتراکی با دیگر همسایه ها تقسیم می شود . اما نمی توان کتمان کرد که حیاط ، حتی در اندازه های کوچکش چقدر می تواند دوست داشتنی و دلپذیر باشد . مخصوصا اگر در آن رد پایی از سلیقه و زیبا سازی هم دیده شود.

 

گردآوری : فراناز

 

مطالب داغ هفته اخیر