در تبیین عشق رمانتیک از سه نظریه استفاده شده است: اولین نظریه دیدگاه استرنبرگ در مورد عشق است که به نظریه مثلثی عشق معروف است. عشق کامل از دیدگاه استرنبرگ سه جزء اساسی دارد: صمیمیت، شور جنسی یا میل و تعهد. معمولاً عشق رمانتیک براساس میل و کشش نسبت به طرف مقابل ارزیابی میشود. درواقع عشق رمانتیک باعث میشود به دلیل احساس تطابق طرف مقابل با ویژگیها و معیارهای ذهنی و شخصی فرد، نوعی کشش نسبت به او احساس شود. هدف پژوهش حاضر این است که مشخص کند تا چه حد بهکارگیری عشق رمانتیک باعث تحقق ارزشهای زوجیت میشود. در این مقاله ارزشهای زوجیت در واقع همان ارزشهای اخلاقی است که براساس الگوهای فرهنگی ایرانی- اسلامی، زوجین از همسر خود انتظار رعایت آنها را دارند و تحقق آنها باعث رضایت از زناشویی میشود و در صورت محقق نشدن این انتظارات بنیان خانواده در معرض فروپاشی قرار میگیرد. با بررسی چگونگی تحقق یا عدم تحقق ارزشهای زوجیت، میتواند موفقیت یا عدم موفقیت در ازدواج را ارزیابی کرد. در واقع میتوان این سؤال را پرسید که آیا عشق رمانتیک میتواند پس از ازدواج نیز باعث تحقق ارزشهای زوجیت گردد.
مبانی نظری
با توسعه مدرنیزاسیون و جهانیشدن، نهاد خانواده و ازدواج نیز دستخوش تغییراتی شده است. این تغییرات در راستای توسعه فردگرایی بوده و در کشور ما نیز به وقوع پیوسته است. تا سالیان گذشته در شکلگیری نهاد خانواده و همسرگزینی معیارهای فرهنگ و مصالح جمعی مقدم بر فردگرایی بوده است، اما طی دهههای اخیر معیارهای فردی و عشق رمانتیک به عنوان عامل مهمی در انتخاب همسر درآمده است.
عشق رمانتیک بیشتر به مسائل فردی و ظاهری اشاره دارد؛ مسائل فردی و ذهنی مانند ایدهآلگرایی و یافتن نیمه گمشده که به شدت با گذشته فردی و خانوادگی اشخاص در ارتباط است و مسائل ظاهری مانند توجه به زیبایی و کشش جنسی نسبت به طرف مقابل و همچنین وجود صمیمیت بین زوجین.
این مسئله موجب میشود ارزشهای اخلاقی زوجیت – که تأمینکننده آسایش دیگری و قوامبخش زندگی خانوادگی است- با تنگناهای جدی مواجه شود.
ارزشهای زوجیت: در این مقاله مفهوم ارزش به معنای «معیارهای انتخاب» که مشخصکننده وضع مطلوب امور هستند به کار گرفته شده است. منظور از ارزشهای زوجیت نیز معیارهای انتخاب در مناسبات زوجیت است که وضعیت مطلوب و بهسامان را از وضع نامطلوب و نابهسامان متمایز میکند.
با بررسی سایر ویژگیهای فرهنگی جامعه ایران و همچنین پژوهشهای انجامشده، میتواند 14 معیار ارزیابی را به عنوان ارزشهای زوجیت در ایران دانست. این ارزشها عبارتند از: خوشاخلاقی، صداقت، گذشت، مسئولیتپذیری، تحمل مشکلات، نجابت، همدلی، اعتماد، پذیرش، لذت، احترام، کشش جنسی، تمکین و وفاداری.
عشق رمانتیک: در تبیین عشق رمانتیک از سه نظریه استفاده شده است: اولین نظریه دیدگاه استرنبرگ در مورد عشق است که به نظریه مثلثی عشق معروف است. عشق کامل از دیدگاه استرنبرگ سه جزء اساسی دارد: صمیمیت، شور جنسی یا میل و تعهد.
یکی از نظریات در تبیین عشق رمانتیک، نظریه «نمونه ایدهآلی ناآگاه» از کارل یونگ است. براساس این نظریه، هر فرد به دنبال یافتن همسری است که ویژگیهای رفتاری مشابه با خود داشته باشد و وجود فردی از هر نظر شبیه یک انسان براید بقای نوع بشر لازم و ضروری است. در واقع وجود چنین ایدهآلی در ذهن افراد که حاصل تجارب گذشته آنهاست، اجتنابپذیر بوده و خود یکی از وجوه مهم عشق رمانتیک است. بنابراین برخلاف تصور، انتخاب همسر براساس عشق، امری کاملاً غیرعقلانی نبوده، بلکه براساس منطق خاص است که این منطق ریشه در تجارب، گذشته، ایدهآلها و بهطور کلی شخصیت افراد دارد.
نظریه دیگر، نظریه زبان جهانی عشق هندریکس است. براساس نظریه «زبان جهانی عشق» همه افراد در کودکی ویژگیهای کودکانهای را داشتند که والدین برای ورود به مرحله بزرگسالی آن ویژگیها را سرکوب کردهاندو از نظر او درواقع افراد عاشق کسانی میشوند که دارای ویژگیهایی هستند که در کودکی از آنها محروم شدهاند. یافتن نیمهگمشده به این دلیل که افراد را به یاد دورانی میاندازد که شخصیت کاملی داشتند و هنوز از بخشهایی از آن محروم نشده بودند، به آنها احساس آرامش میدهد. بنابراین یافتن نیمهگمشده به عنوان ویژگی دیگری از عشق رمانتیک در این کار سنجیده شده است.
بنابراین عشق رمانتیک در این نظریهها اینگونه تعریف میشود: بنابر نظریه نمونه ایدهآلی ناآگاه؛ شامل احساسات ایدهآلگرایانه، بر طیق نظریه زبان جهانی عشق؛ شامل احساس یافتن نیمهگمشده، و از نظر استرنبرگ؛ عشقی است که در آن میل جنسی و صمیمیت وجود دارد.
روششناسی تحقیق
دادههای استفادهشده در این مقاله ازطریق پیمایش به دست آمده است. جامعه آماری تحقیق شامل 300 نفر از زوجین ساکن تهراناند که به دو گروه و در مناطق بالا، متوسط و پایین شهر تهران تقسیم شدهاند.
گروه اول کلیه زوجینی که در نیمه اول سال 1389 پرونده طلاق آنها در یکی از شعب دادگاههای خاواده شماره یک یا دو شهر تهران بسته شده و از هم جدا شدهاند.
گروه دوم زوجین سه منطقه بالا، متوسط و پایین شهر تهران هستند که زندگی زناشویی عادی دارند. در انتخاب این افراد از روش نمونهگیری خوشهای چندمرحلهای استفاده شده است.
یافتههای پژوهش
ویژگیهای جمعیتی جامعه بررسیشده
از مجموع 300 نفر پاسخگو، 44.6 درصد مرد و 55.3 درصد زن بودهاند. همچنین بالاترین درصد افراد پاسخگو مربوط به سنین 25 تا 30 سال است که 34.3 درصد پاسخگویان را تشکیل میدهند. کمترین درصد نیز به سنین 40 تا 45 سال مربوط میشود که تنها 6 درصد از کل پاسخگویان را دربرمیگیرند. لذا میتوان گفت که بیشتر پاسخگویان را افراد جوان تشکیل میدهند.
همچنین 45 درصد از کل پاسخگویان که بیشترین تعداد را نیز در برمیگیرند، بین 0 تا 5 سال از ازدواجشان میگذرد. کمترین تعداد پاسخگویان نیز که تنها سک درصد آنها و 3 مورد را شامل میشده، مربوط به افرادی است که بین 20 تا 25 سال از ازدواجشان میگذرد.
ازطرفی بیشترین تعداد افراد مربوط به کسانی است که یک فرزند دارند (49.3 درصد)؛ پس از آن افرادی هستند که فرزندی نداشته (24.7 درصد) و کمترین پاسخگویان نیز کسانی هستند که صاحب 2 فرزند بودند (24.3 درصد).
رابطه میان عشق رمانتیک و تحقق ارزشهای زوجیت
نتایج بررسیهای آماری حاکی از آن است که رابطه میان مؤلفه عشق رمانتیک در ازدواج و همسرگزینی در گروههای مختلف اجتماعی متفاوت است. همچنین رابطه معنیداری میان عشق رمانتیک و تحقق ارزشهای زوجیت در میان افرادی که از زندگی زناشویی خود رضایت داشتهاند، وجود دارد. نتایج نشان میدهد که میان انتخاب همسر براساس عشق رمانتیک و تحقق ارزشهای زوجیت در گروه افراد جداشده از همسر رابطه معنیداری وجود ندارد. براساس نتایج آزمون پیرسون، در گروه دارای رضایت از زندگی زناشویی میان انتخاب همسر براساس عشق رمانتیک و تحقق ارزش زوجیت خوشاخلاقی رابطه مثبت وجود دارد، ولی در گروه افراد جداشده رابطه وجود ندارد. در نظر داشتن معیارهای رمانتیک در گروه افراد عادی و نیز گروه جداشده از همسر، ارزش زوجیت خوشاخلاقی را محقق کرده است، اما در گروه ناراضی از زندگی زناشویی بخشهایی از عشق رمانتیک مانند زیبایی و کشش جسی اهمیت بیشتری دارد و به تطابق فکری و اخلاقی طرفین و ارزشهای اخلاقی توجه جدی نشده است. این مسئله سبب کاهش کشش ظاهری در طول زمان و در نتیجه نارضایتی از زندگی زناشویی شده است.
عشق رمانتیک و صداقت
در گروه افراد دارای شرایط زندگی عادی، میان انتخاب همسر براساس عشق رمانتیک و تحقق ارزش زوجیت صداقت رابطه وجود دارد، اما در گروه جداشده از همسر چنین رابطهای دیده نمیشود. همچنین در گروه افراد دارای زندگی عادی و نیز افراد جداشده از همسر میان عشق رمانتیک و ارزش اخلاقی گذشت رابطهای دیده نشده است. در گروه دارای زندگی عادی میان عشق رمانتیک و ارزش اخلاقی مسئولیتپذیری رابطه وجود دارد، اما در گروه جداشده از همسر رابطهای میان آنها دیده تشده است. براساس نتایج تحقیق میان انتخاب همسر براساس معیارهای عشق رمانتیک و تحقق ارزشهای زوجیت، با تحمل مشکلات در افراد دارای رضایت از زندگی زناشویی رابطه مستقیم وجود دارد؛ در حالیکه این رابطه در میان افراد جداشده از همسر وجود ندارد. همچنین در گروه افراد دارای رضایت از زندگی زناشویی، میان انتخاب همسر براساس عشق رمانتیک و تحقق ارزش زوجیت نجابت رابطه معنیدار مستقیمی وجود دارد، اما در گروه جداشده از همسر میان دو متغیر مذکور رابطهای دیده نشده است. همچنین در هیچیک از دو گروه میان عشق رمانتیک و دو ارزش اخلاقی همدلی و اعتماد رابطه معنیداری دیده نشده است. ازطرفی براساس نتایج، میان عشق رمانتیک و ارزش اخلاقی پذیرش در گروه اول رابطه معنیداری دیده شده است؛ در حالیکه در گروه جداشده از همسر این رابطه وجود ندارد. این امر حاکی است که زوجین جداشده از همسر با وجود استفاده از عشق رمانتیک در انتخاب خود، به دلیل نادیدهگرفتن سایر ابعاد شخصیت یکدیگر، پس از مدتی نتوانستهاند یکدیگر را پذیرا شوند.
کشش جنسی و عشق رمانتیک در میان افراد جداشده از همسر، چهار برابر گروهی است که زندگی خانوادگی موفقیتآمیزی دارند
بررسیهای آماری نشان میدهد که در هر دو گروه میان انتخاب همسر براساس عشق رمانتیک و تحقق ارزش زوجیت لذت در زندگی رابطه معنیداری وجود دارد، ولی در گروه دارای زندگی رضایتبخش ضریب همبستگی بالاتر است. ازطرفی میان عشق رمانتیک و ارزش اخلاقی احترام در هیچیک از دو گروه رابطه معنیداری دیده نشده است.
بررسیها نشان میدهد که قویترین رابطه معنیدار میان انتخاب همسر براساس عشق رمانتیک و کشش جنسی در بین افراد جداشده از همسر وجود داشته است؛ این در حالی است که در گروه دارای زندگی عادی نیز میان عشق رمانتیک و کشش جنسی رابطه معنیدار وجود دارد. با توجه به نتایج، ضریب همبستگی کشش جنسی و عشق رمانتیک در میان افراد جداشده از همسر، نزدیک به چهار برابر گروهی است که زندگی خانوادگی موفقیتآمیزی دارند.
یافتهها نشان میدهد که در افراد جداشده از همسر کشش جنسی با عشق رمانتیک رابطه قوی داشته است. در مقابل در گروه افراد دارای زندگی عادی، میان دو متغیر انتخاب براساس عشق رمانتیک و ارزش زوجیت تمکین، رابطه معنیداری وجود دارد؛ در حالیکه در گروه جداشده از همسر، میان این دو متغیر رابطهای دیده نشده است.
رابطه میان عشق رمانتیک و وفاداری زوجین
مطابق نتایج بهدست آمده، در گروه دارای زندگی عادی، میان عشق رمانتیک و ارزش اخلاقی وفاداری رابطه معنیدار وجود دارد؛ در حالیکه در گروه جداشده از همسر میان این دو متغیر رابطهای دیده نشده است؛ یعنی در گروه با زندگی خانوادگی رضایتبخش، عنصر تمکین و وفاداری با عشق رمانتیک همبودی داشته و مقادیر آن به نسبت بالاست؛ این در حالی است که در گروه دوم چنین رابطهای دیده نشده است.
در مجموع یافتهها حاکی از آن است که در میان افراد جداشده از همسر عشق رمانتیک قویترین همبستگی را با کشش جنسی داشته است؛ در حالیکه بین افراد دارای زندگی زناشویی رضایتبخش عشق رمانتیک در بستر ارزشهای اخلاقی زوجیت؛ نظیر خوشاخلاقی، صداقت، مسئولیتپذیری، تحمل مشکلات، نجابت، پذیرش، لذت، کشش جنسی، تمکین و وفاداری جریان دارد.
محقق نشدن ارزشهای عقلی- عاطفی زوجیت در میان افراد جداشده
یافتههای تحقیق مؤید تأثیر تعیینکننده ارزشهای زوجیت در پایداری خانواده و رضایت از زندگی خانوادگی است. همچنین در گروه افراد دارای رضایت از زندگی زناشویی، عشق رمانتیک با تحقق ارزشهای عقلی- عاطفی زناشویی همسویی دارند؛ در حالیکه این نتیجه در گروه جداشده از همسر دیده نمیشود. علیرغم وجود عنصر عشق رمانتیک در انتخاب همسر میان گروهی که درگیر طلاق شدهاند، محقق نشدن ارزشهای عقلی- عاطفی زوجیت در میان آنها بیشتر خود را نشان میدهد.
احتمال مواجهه با طلاق در افرادی که بیشتر جنبههای مادی و غریزی عشق رمانتیک توجه دارند، بیشتر است
در مجموع وجود رابطه مثبت میان استفاده از عشق رمانتیک در همسرگزینی همراه با تحقق ارزشهای زوجیت در افراد دارای زندگی خانوادگی رضایتبخش تأیید شده است. ازطرفی هر چه فردی بیشتر جنبههای مادی و غریزی عشق رمانتیک را در انتخاب همسر در نظر گیرد، ممکن است کمتر بتواند ارزشهای زناشویی دیگر را محقق سازد و لذا احتمال مواجهه با طلاق بیشتر است.
آنچه اهمیت دارد این است که استفاده از معیارهای فردی مانند عشق در ازدواج نیز باید از یک سو با خودآگاهی فردی و نوعی شناخت کامل عقلی و فطری نسبت به خود و انتظارات خود و از سوی دیگر در ارتباط با ارزشهای اخلاقی صورت گیرد. از این طریق میتوان تحقق ارزشهای زوجیت و درنتیجه رضایت از زندگی خانوادگی را انتظار داشت.
گردآوری : فراناز