ناباروری و بچه دار نشدن؛ غصه و دلتنگی ندارد!!

ناباروری و بچه دار نشدن؛ غصه و دلتنگی ندارد!!

فرقی نمی‌کند که ناباروری شما به تازگی تشخیص داده شده یا مدت‌هاست که تحت درمانید؛ بی‌قراری مداوم آشناترین لغت برای چنین موقعیتی است.

 

تمام زوج‌هایی که مشکل ناباروری دارند، شاید ساعت‌های طولانی احساس دلتنگی کنند. شما روزهای زیادی احساس پوچی می‌‌کنید و ساعت‌های طولانی غرق در احساسات تلخ خود می‌شوید و فکر می‌کنید که این احساسات در زمینه ناباروری همیشه بوده و هستند. اما اگر این ابرهای تیره غم برای همیشه روی زندگی‌تان سایه بیفکند، چه می‌شود؟ بخشی از این اندوه اجتناب‌ناپذیر است، زیرا رویاهای‌تان برای پدر یا مادر شدن به پایان رسیده و یا دست‌کم به تعویق افتاده است. هورمون‌ها‌ی بدن‌تان روی روحیات شما اثر می‌گذارند. یک شکست پیش‌بینی نشده را در زندگی مشترک‌تان تجربه می‌کنید؛ مثل راه رفتن روی یک تار موی نازک!

 

در ابتدا سعی می‌کنید یکدیگر را تسلی دهید، اما کم‌کم فشارها و سرکوب‌ها شروع می‌شوند و تلاش می‌کنید احساسات دردناک خود را فرو بنشانید. اغلب ما فکر می‌کنیم که احساس اندوهمان اتفاقی و یا مثلا در اثر تغییرات هورمونی ناشی از دوران قاعدگی است. در میان اندوه‌های پی در پی، اندوه موقعیتی، کمترین خطر را دارد و افسردگی عمیق، خطرناک‌ترین نوع اندوه است. موضوع اندوه و افسردگی به یادمان می‌آورد که روح و روان ما نیاز به توجه بیشتری دارد و البته باید یادآوری کنیم که در درمان ناباروری، بهبود سلامت روحی- روانی در اولویت است و بی‌توجهی به آن باعث می‌شود هیچ‌گاه به نتیجه دلخواه نرسید. این مسأله وقتی که شما درگیر افسردگی باشید یا یکی از علائم اندوه، گناه، زودرنجی، اختلال در خواب و اشتها و لذت نبردن از زندگی را داشته باشید، تشدید می‌شود.

 

افسردگی نه تنها یک اختلال روحی- روانی است و روان شما را بیمار می‌کند، بلکه روی مسائل جسمی نیز اثرات مخرب زیادی می‌گذارد؛ بنابراین لازم است روی تمام چیزهایی که می‌خورید و می‌نوشید دقت بیشتری داشته باشید (مثلا از مصرف کافئین خودداری کنید، زیرا تشویش و نگرانی شما را بیشتر می‌کند و از مصرف الکل بپرهیزید چرا که علائم افسردگی را تشدید می‌کند).

 

اختلال در خواب یکی از نشانه‌های افسردگی است. حال اگر شما به تمام این موارد توجه داشته باشید ولی اندوه و افسردگی شما فروکش نکند، چه باید کرد؟ در این شرایط باید حتما موضوع را با پزشک متخصص نازایی‌تان در میان بگذارید و به او بگویید که این مسأله روحیه و عملکرد شما را در زندگی تحت تأثیر قرار داده است و از زندگی خود هیچ رضایتی ندارید. پزشک شما می‌تواند با ایجاد تغییراتی در هورمون‌ها به درمان شما کمک کند تا از آثار مخرب چنین روحیه‌ای بیشتر در امان بمانید.

 

زندگی با ناباروری یعنی بیقراری مداوم
فرقی نمی‌کند که ناباروری شما به تازگی تشخیص داده شده یا مدت‌هاست که تحت درمانید؛ بی‌قراری مداوم آشناترین لغت برای چنین موقعیتی است؛ انتظار مداوم بعد از آزمایش، شما به هر سازی رقصیده‌اید تا شاید روزی انتظارتان به سر آید و آنچه را که آرزویش را دارید، تجربه کنید. هر آنچه که متخصص نازایی گفته است، انجام داده‌اید و تمام روش‌های درمانی را آزمایش کرده‌اید تا به هدف‌تان نزدیک‌ شوید. تحقیقات نشان داده‌اند زنانی که هورمون استرس کمی در بدن‌شان ترشح می‌شود، خیلی زودتر از زنانی که استرس زیاد دارند، نتیجه موردنظر را به دست می‌آورند.

 

بنابراین نخستین توصیه ما به تمام زنانی که تلاش می‌کنند باردار شوند این است که هر طور شده میزان استرس خود را کاهش دهند. بسته به علاقه و گرایش خود می‌توانید با انتخاب یکی از این روش‌ها مثل: یوگا، مدیتیشن، رسیدن به آگاهی، نفس عمیق، عبادت و تکرار ذکر، رها کردن جسم، از استرس خود بکاهید. پرداختن به شیوه‌های کاهش استرس، باعث نمی‌شود که دیگر به ناباروری خود فکر نکنید، بلکه نوعی حواس‌پرتی خوشایند به شما می‌دهد که با کمک آن می‌توانید انتظار یک تجربه جدید را راحت‌تر تاب بیاورید.

 

مزیت دیگر آن نیز بازگشت مجدد شما به اجتماع است. بدیهی است شما نمی‌توانید تا روزی که یک خبر امیدوار کننده راجع به مشکل‌تان بشنوید، ارتباط خود را با اجتماع و محیط پیرامون‌تان قطع کنید و به دوستان‌تان (چه آنهایی که صاحب فرزند شده‌اند و چه آنهایی که فرزندی ندارند) بگویید تا زمانی که نتیجه مثبتی در این زمینه دریافت نکرده‌اید، قصد ندارید کسی را ببینید! حتی اگر بیقراری و انتظار در این راه هرگز شما را رها نکند، می‌توانید راه‌های جدیدی را برای ایجاد تعادل روحی- روانی در زندگی‌تان امتحان کنید. نفس عمیقی بکشید و حرکت خود را آغاز کنید.

 

آیا چندین ماه و یا چندین سال است که اقدام به بارداری کرده، ولی هنوز در این زمینه موفقیتی به دست نیاورده‌اید؟ وقتی که باخبر می‌شوید صمیمی‌ترین دوستتان حامله است، افکار زیادی به ذهن‌تان هجوم می‌آورد؛ مثلا دلتان می‌خواهد بدانید که آیا او برای این کار برنامه‌ریزی داشته یا اینکه مدتی درگیر ناباروری بوده است؟ شاید با خودتان می‌اندیشید که با این سؤالات او را حساس می‌کنید؛ چرا که حتما متوجه نگرانی‌های شما خواهد شد و ممکن است فکر کند از شنیدن این خبر خوشحال نشده‌اید و تمام این مسائل روی رابطه دوستی شما از این به بعد تأثیر بگذارد.

 

اگر دوستتان بدون برنامه قبلی باردار شده باشد، حتما به شما می‌گوید که تصمیمات زیادی برای آینده داشته و حالا همه چیز تغییر کرده است. در این گونه مواقع شما اصلا نمی‌توانید او را دلداری دهید؛ چرا که خودتان آرزوی تجربه این موقعیت را دارید. فکر دیگری از ذهن‌تان می‌گذرد: «شاید تصمیم بگیرد سقط جنین کند!» حتی شاید بخواهید این فکر را به زبان بیاورید؛ ولی چنانچه او تصمیم گرفته باشد این مرحله را پشت سر بگذارد و تا چند ماه کودکش را در آغوش بگیرد، مسلما دوستی شما وارد مرحله تازه‌‌‌ای می‌شود. او نیاز به کسی دارد که در این مرحله و تجربه تازه، دلگرمش کند؛ اما شما به موقعیت او حسادت می‌کنید. اجازه دهید کمی به عقب برگردیم. شما خبر بارداری دوست‌تان را از یکی از دوستان مشترک شنیدید و همین مسأله ناراحت‌تان کرد؛ چرا که توقع داشتید در جایگاه دوست صمیمی این خبر را از دهان خود او بشنوید.

 

اما لزومی ندارد از دوستتان گله‌مند شوید که چرا این خبر را خودش به شما نگفته؛ زیرا او حتما در پاسخ خواهد گفت: «نمی‌توانستم با گفتن این حرف، آن درد عمیق را در چشمانت ببینم» اگر این خبر را مستقیما از دوستتان شنیده بودید، واکنش شما چگونه بود؟ ظرفیت دوستتان در این‌گونه موارد برای درک شما بستگی به این دارد که چقدر در گذشته مسائل عاطفی و نیز پزشکی خود را در زمینه ناباروری با او در میان گذاشته‌اید. اگر احساس همدردی او با شما به اندازه‌ای که توقعش را داشتید، نباشد شما نیز متعاقبا او را از نظر عاطفی حمایت نخواهد کرد و هر دوی شما به نحوی این عدم تعادل را در رابطه خود حس می‌کنید: او لذت تازه‌ای را در زندگی تجربه می‌کند و شما حسادت به او را.

 

گردآوری : فراناز

جدیدترین مطالب سایت