باورهای انسان در طول زندگی براساس تجربه و بلوغ او تغییر میکند. برای ایجاد هیجان مثبت باید باورهای روزانه خود را تغییر دهیم هرچند تغییر سخت است و در صورت شکست افراد دست از تلاش برمیدارند و کار را ادامه نمیدهند.
حکیمه آقایی،روانشناس در روزنامه شهروند نوشت: افراد بدبین راه ورود حلمسأله را بر ذهن خود میبندند و احساسات ناخوشایند را بازتولید میکنند. گاهی چالشها و دغدغههای افراد به دلایل محیطی است و گاهی نیز علت فردی دارد. نکته حایز اهمیت، تغییر افکار است که میتواند ما را به آرامش ذهنی برساند. بر این اساس لازم است رویدادهای زندگی را قابلکنترل بدانیم تا توان مقابله با آنها را داشته باشیم و این نیاز به تفکر صحیح و اصولی دارد. اگر به این نتیجه برسیم که وقایع زندگی را نمیتوان کنترل کرد، آن وقت به نوعی درماندگی میرسیم.
افرادی که تفکر مثبت دارند، احساس خوشایندی را تجربه میکنند و این موضوع ذهن را برای تفکر منطقی بازمیگذارد، از سویی دیگر افراد بدبین راه ورود حلمسأله را بر ذهن خود میبندند و احساسات ناخوشایند را بازتولید میکنند. امام علی(ع) میفرمایند؛ «مراقب افکارت باش که کلامت میشود و مراقب کلامت باش که رفتارت میشود، مراقب عادتت باش که شخصیتت میشود و مراقب شخصیتت باش که سرنوشتت میشود.» با این تفاسیر مسلم است که نوع تصمیمات و تفکرات ما تعیینکننده این است که آیا زندگی خوشایندی خواهیم داشت یا خیر.
باورهای انسان در طول زندگی براساس تجربه و بلوغ او تغییر میکند. برای ایجاد هیجان مثبت باید باورهای روزانه خود را تغییر دهیم هرچند تغییر سخت است و در صورت شکست افراد دست از تلاش برمیدارند و کار را ادامه نمیدهند. مثلا برحسب عادت بعد از رسیدن به خانه تلویزیون را روشن میکنند یا سراغ یخچال میروند درحالیکه میتوان دوش گرفت، لباس پوشید و برای پیادهروی از خانه خارج شد. اگر بخواهیم این کار تداوم داشته باشد باید این روند را برای مدتی ادامه دهیم.
متأسفانه برخی به کلام توجه نمیکنند درحالیکه کلام میتواند به افراد انرژی دهد، باید مراقب گفتوگوی درونی با خود و بیرونی با دیگران باشیم زیرا جملات ناامیدکننده تأثیر ناخوشایندی بر ذهن فرد میگذارد. بیان این جمله که «من امروز را با توکل و اعتماد به نفس آغاز میکنم.» هیجان مثبت زیادی به فرد میدهد. نکته مهمی که افراد باید به آن توجه کنند، زندگی در زمان حال است، باید از گذشته درس بگیریم و با امید به آینده اما در زمان حال زندگی کنیم، برخی افراد در شکستها و حتی موفقیتهای گذشته تثبیت میشوند.
برقراری ارتباط ملزوماتی دارد که یادگیری مهارتهای آن لازم به نظر میرسد، یکی از این مهارتها گشادهرویی است، باید با دیگران طوری رفتار کنیم که نشان دهیم آنها افراد مهمی هستند، البته این به معنای توقع نابجا نیست بنابراین افراد نباید انتظار داشته باشند که فقط دیگران آنها را درک کنند چرا که ارتباط مقولهای دوسویه است و تبادل انرژی نیز باید دوطرفه باشد. حل چالش ۳ مرحله دارد که مرحله اول آن آمادگی برای رویارویی با چالش است، این کار را میتوان ابتدا به صورت ذهنی انجام داد، مرحله دوم درس گرفتن از چالشها است و درنهایت افراد باید خود را مقابلهکنندهای قوی در چالشها ببینند تا بتوانند با آنها روبهرو شده و آنها را حل کنند.