تصورهای ناصحیح مجردها از روابط جنسی زناشویی

تصورهای ناصحیح مجردها از روابط جنسی زناشویی

تصورهای ناصحیح مجردها از روابط جنسی زناشویی

با خواندن این مقاله  درک بهتری نسبت به روابط زناشویی زوج ها پیدا می کنید. برای اکثر دخترها و پسرها که در آستانه ازدواج قرار دارند، روابط جنسی یک ابهام بزرگه . چطور باید این رابطه را مدیریت کنند؟ آیا این رابطه همیشه گرم و پرشور و عاشقانه خواهد بود؟ انتظارات خیلی از دختر و پسرها از این رابطه غیرواقعی می باشد.

 

روندهای فکری ما گاهی سبب می شوند، نتوانیم از اتفاق های دوروبرمان ارزیابی درستی داشته باشیم. از طرفی دیگر، گاهی رفتار شخصی ما طوریه که رابطه جنسی را از همان ابتدای ازدواج به سمت شکست و سردی سوق میدهد.

 

خطای شخصی سازی

آیا مسئول همه اتفاقاتی که برای ما می افتد ما هستیم؟ بعضی از ما این طور فکر می کنیم. به دنبال هر اتفاق ناخوشایندی، خودمان را سرزنش می کنیم انگار که در مرکز کائناتیم و همه چیز به ما ربط پیدا می کند.

 

نقطه مقابل این خطا، خطای ذهنی دیگری است که می توانیم آن را خطای ” به من چه” بنامیم. بعضی از ما هیچ وقت نمی خواهیم بپذیریم که دست کم در یکسری از اتفاق های ناخوشایند زندگی مان، خودمان مقصریم. هر دوی این ذهنیت ها، خطا هستند اما خطای نوع اول، مشکلات احساسی و عاطفی جدی تری برای ما ایجاد می کند.

 

 

یک مثال ساده

یاسمن هم از نظر جسمی و هم از نظر روحی دلش می خواهد با شوهرش، کاوه باشد. کاوه ساعت ۸ شب از سرکار می رسد خانه. یاسمن حسابی به خودش رسیده و لباس هایی که فکر می کند کاوه دوست دارد پوشیده و همه هنرش را برای جلب توجه کاوه به کار می برد، اما کاوه اصلا توجه نمی کند.

 

حتی از شب های دیگر هم خسته تر است. یاسمن دلش می خواهد آنها حداقل با هم به تختخواب بروند اما کاوه ساعت ۹:۳۰ شب روی کاناپه خوابش می برد. یاسمن افسرده و عصبی می شود. روبه روی کاوه می نشیند و به این فکر می کند که خیلی زود زندگی مشترک شان دارد سرد می شود. فکر می کند بعد از گذشت یک سال از ازدواجشان، او دیگر برای کاوه جذاب نیست.

 

ذهن یاسمن دچار خطای “شخصی سازی” شده است. او فراموش کرده که خستگی کاوه می تواند دلایل زیادی داشته باشد که اصلا ربطی به او ندارد. اگر در اولین فرصت مناسب از کاوه بپرسد، کاوه به او توضیح خواهد داد که آن روز، روز کاری فوق العاده شلوغ و پراسترسی را گذرانده، استرس هم که قاتل تمایلات جنسی است.

 

یاسمن یا هر کدام از ما، وقتی داریم خودمان را برای اتفاق ناخوشایندی که برای ما افتاده سرزنش می کنیم، باید دو نکته را به یاد بیاوریم:

 

احتمالات دیگر را فهرست کنیم :

به این فکر کنیم که غیر از اینکه ما ممکن است منشا آن اتفاق ناخوشایند باشیم، چه علت های دیگری ممکن است وجود داشته باشد. کاوه ممکن بود با رییس اش دعوا کرده باشد؛ ممکن بود تصادف کرده باشد، حتی ممکن بود بی حالی اش به خاطر شروع یک انفلوانزا باشد.

 

تحقیق کنیم :

می توانیم کمی صبور باشیم و در اولین فرصت درباره آن اتفاق ناخوشایند تحقیق کنیم. وقتی از کسی دلخوریم، می توانیم با او صحبت کنیم؛ البته در وقت و موقعیت مناسب. یاسمن می توانست به خودش بگوید:”من امشب دوست داشتم اتفاق دیگری بیفتد، اما خب نشد. خیلی چیزها هست که آدم دوست دارد و نمی شود. بهتر است امشب خودم را جور دیگری سرگرم کنم. فردا از کاوه می پرسم چی باعث شده بود این قدر ذهنش مشغول باشد.”

 

یادگیری رابطه از روی فیلم ها

عروس و دامادهایی که تازه با مسایل جنسی آشنا شده اند شاید بخواهند رابطه جنسی را از روی فیلم ها تقلید کنند. عده ای ممکن است فکر کنند بهترین راه برای آشنا شدن با این مسایل، تماشای فیلم های پورن است. اما واقعیت این است که هیچ چیز به اندازه گفتگو درباره تمایلات هر دو طرف و تلاش برای شناختن جسم و روح یکدیگر نمی تواند به بهبود رابطه شما کمک کند.

 

تماشای فیلم‌های مستهجن به طرز غیرقابل باوری تخریب بنیان خانواده را در پی دارد. این کار به‌طور ظریف و نامحسوسی باعث می‌شود مرد، جسم همسرش را سوای شخصیت و روان او ببیند، در نتیجه حس احترام و ارزشی که برای او قائل است، رفته‌رفته تضعیف شود و او را در ذهنش تا سرحد یک وسیله برای رفع نیاز جنسی پایین بیاورد.

 

تاثیر و عملکرد این فیلم‌ها مثل مواد مخدر است؛ احساس لذتی که برای اولین بار با تماشای آنها به فرد دست می‌دهد، دیگر تکرار نخواهد شد مگر آنکه با میزانی بسیار بیشتر به مصرف ادامه دهد.

 

در این فیلم‌ها نوعی تبعیض جنسی به چشم می‌خورد؛ زن‌ها صرفا در نقش یک وسیله برای رفع نیاز ظاهر می‌شوند و در وضعیتی کاملا نامساوی با مردان قرار می‌گیرند. این امر باعث می‌شود مرد، همسرش را به مثابه فردی کم‌اهمیت‌تر از خود بداند و به چشم ابزاری برای ارضای تمایلات جنسی‌اش به او نگاه کند. چنین مردی نمی‌تواند با همسرش رابطه‌ای جز رابطه زناشویی برقرار کند، چرا که شخصیت همسرش را نمی‌بیند، فقط جسم او را می‌بیند.

 

این فیلم‌ها زوج ها را نسبت به هم کسل و بی‌تمایل می‌کند؛ فردی که مدام به تماشای اینگونه فیلم‌ها می‌پردازد، دائم در معرض گستره بسیار متنوعی از اندام‌های برهنه است که در نتیجه این تنوع، دیگر اندام همسرش نمی‌تواند برایش رضایت‌بخش باشد.

 

این فیلم‌ها معیاری از زیبایی را در ذهن بیننده به وجود می‌آورند که در واقعیت هیچ فردی نمی‌تواند به آن دست یابد. این امر منجر به نارضایتی اشتباه در مواجهه با واقعیت زندگی می‌شود. عمده‌ترین اثر سوء فیلم‌های مستهجن این است که باعث می‌شود تمام انرژی جنسی که فرد باید صرف همسرش کند، هرز می‌رود و هدر رفتن غریزه جنسی فرد به این معناست که رابطه زناشویی‌شان کسل‌کننده و بی‌تنوع خواهد شد.

جدیدترین مطالب سایت