* مانعی برای رشد و پیشرفت:
این گونه روابط و دوستی ها گاهی به خاطر تفنن و سرگرمی شکل می گیرد و باعث می شود که دو طرف تمام فکر و توجه و تمرکز خود را صرف این ارتباط بکنند. این گونه روابط بزرگترین مانع برای رشد و ترقی فرد در زمینه های مختلف است زیرا با دل مشغولی که در اثر این گونه پیوندها پدید میآید از تمرکز نیروهای فکری و روحی، کاسته می شود.
این که شخصی به قصد گذراندن وقت و تفریح به این کار روی آورد، رابطه پیامکی را توجیه نمی کند و باید گفت که این رابطه ها کم کم زمینه فساد و از بین رفتن حیا را در جامعه فراهم می کند.
* کاهش عزت نفس:
یکی از انگیزه های دوستی با جنس مخالف این است که جنس مذکر، داشتن دوست دختر را یک قدرت اجتماعی برای خود تصور می کند و جنس مونث نیز داشتن دوست پسر را یک جاذبه فردی به حساب می آورد. از منظر روانشناختی کسانی که عزت نفس پایینی دارند، یعنی خود را کم ارزش می پندارند، تلاش می کنند از این طریق کسب ارزش کنند.
* بی علاقه شدن به دیگران:
دختران و پسرانی که مورد بی محبتی در خانواده قرار می گیرند و از وضعیت روانی و اجتماعی خویش ناراضی هستند، از طریق برقراری روابط پنهان با جنس مخالف، درصدد کسب رضایت و یا به عبارت دیگر، به دنبال یافتن شرایطی هستند که برای آن ها اطمینان خاطر و رضایتمندی بیشتری فراهم کند و پناهگاهی برای جبران کمبود محبت خود فراهم سازند.
وابستگی عاطفی که به مرور در ذهن کاربر به واسطه ارتباطات پیامکی ایجاد می شود، باعث می شود تا او تمام عشق و احساسات خود را خرج طرف مقابل و احساسات خود را تلف کند. به خصوص اگر این رابطه اولین رابطه فرد باشد، با قطع شدن ارتباط دیگر نمی تواند شخص دیگری را مانند طرف مقابل دوست داشته باشد و به او عشق بورزد.
* محروم شدن از شناخت واقعی:
معمولا ادعا می شود این گونه روابط و دوستی ها به انگیزه شناخت بیشتر شکل می گیرد ولی با کمی دقت می توان فهمید که روح حاکم بر این گونه دوستی ها، هوس رانی است نه خردورزی.
ممکن است در این دوستی ها شناخت ظاهری از جنس مخالف بالا رود، اما، وقتی پای هیجان به میان آید میزان شناخت واقعی پایین می آید و این ارتباطات نه تنها کمکی به شناخت افراد از یکدیگر نمی کند بلکه با بروز احساسات در بین دو طرف، باعث می شود آنان از شناخت یکدیگر فاصله بگیرند و بر سلامت جسمی و روانشناختی آنان تأثیر منفی داشته باشد.
این امر می تواند به یک فاجعه احساسی برای هر دو نفر منجر شود. پس بهترین روش شناخت فرد خاصی، تکیه بر عقلانیت و خردورزی در سایه نظارت خانواده هاست.
* زندگی در دنیایی از تعارض ها:
این فناوری جدید ارتباطی شاید به واسطه تغییر روابط اجتماعی افراد در حالت واقعی، همراهی و همدلی طرف مقابل در ابتدا با بیان حرف هایی از جنس دل، حمایت کننده باشد و به کم شدن استرس و اضطراب کمک کند، اما در دراز مدت، این دوستی ها به پایان می رسند و با مخدوش شدن دنیای صادقانه افراد بر پیچیدگی های ذهنی آنان در مواجهه با دنیای اطراف افزوده می شود و با حسرت از دست دادن شرافت و ارزشمندی خویش، دنیایی از تعارض را در درون دختر و پسر باقی می گذارد.
* کنترل نکردن هیجانات افسارگسیخته:
در برخی موارد، دختر و پسر با طرح مسئله ازدواج به ارسال پیامک می پردازند و سعی می کنند نیازهای عاطفی همدیگر را برآورده کنند اما حقیقت امر این است که معمولا این وعده ها در حد خیال باقی می مانند. ما انسان ها نیازهای زیادی داریم و یکی از مهمترین آنها نیاز به پیوندجویی است. نیازی همیشه زنده و درونی که ما را به پیوند دوستی یا پیوند زناشویی ترغیب می کند.
حال اگر نیاز به پیوندجویی، هدفمند پیش نرود و بر مبنای ارضای مجموعه ای از نیازهای شخصی، بدون ضابطه باشد، سبب شکل گیری هیجانات عاطفی افسار گسیخته ای می شود که کنترل آن بسیار مشکل است.
* اتلاف وقت و بی اعتماد شدن:
ارتباط پیامکی می تواند اعتیاد آور باشد به نحوی که دو طرف بعد از مدتی به گزارش گیری یا خبر رسانی ساعتی و دقیقه ای به یکدیگر عادت کنند و خودشان را ملزم بدانند که هر طور شده است، باید الان حتما از طرفم خبر بگیرم که ناراحت نشود یا مطلع شوم وی کجاست.
بنابراین فرصتی را که می توان با مطالعه، تفریح یا ورزش سپری کرد در لابه لای پیامک بازی همراه با صرف هزینه تلف می کنند که در انتها جز خستگی و خمودگی و ضرر مادی سودی برایشان ندارد.
از سوی دیگر ارتباط غیر شرعی دختر و پسر و شکسته شدن قبح چنین روابطی در جامعه، باعث ایجاد روحیه بی اعتمادی نسبت به همسر آینده می شود و این ذهنیت آزار دهنده در فرد شکل می گیرد که آیا همسرش پیش از این، چنین رابطه ای را تجربه کرده است یا خیر؟ این بی اعتمادی و شک هیچ گاه فرد را رها نمی کند و سرانجام، بنیان مستحکم خانواده را به مخاطره می اندازد.