♥
♥
♥
شده دلتنگ شوی، فاصله فرسنگ شود
یاد شیرین کسی تیشه ی هرسنگ شود
شده با بغض ترک خورده سلامی بکنی
او جوابی ندهد، ثانیه ها هنگ شود
شده شاعر بشوی شعر و غزل تب بکند
قافیه، وزن و عَروضش، همگی لنگ شود ؟
یا در اندیشه دیروز به فردا برسی
ناگهان دیر و زمان قصه ی دل تنگ شود
شده در ساعت محکوم به دیوار اتاق
چشم در چشم، گِره، زل بزنی آمدنش زنگ شود
♥
♥
♥
♥
♥
♥
تو می دانی
حتی اگر کنارم نشسته باشی
باز هم دلتنگ تو ام
حالا ببین نبودنت
با من چه می کند …
♥
♥
♥
♥
♥
♥
دلتنگ ها بهتر می دانند
که خواب یک نیاز نیست
تنها
یک بهانه است !
تا آدمی
به شب پناه ببرد
دلتنگ که شدی
میفهمی
شب
آغاز دردی ست بی درمان …!
♥
♥
♥
♥
♥
♥
معرفت داری اگر یک رنگ شو
یک کمی از دوری ام دلتنگ شو
معرفت این نیست که یار منی
روز و شب د فکر آزار منی
معرفت این نیست که ترکم کنی
این که در هر حالتی درکم کنی
♥
♥
♥
♥
♥
♥
دلتنگ که باشی
هوای بارانی و آفتابی برایت فرقی نمیکند
دلتنگ که باشی
غروب جمعه و شنبه و یکشنبه فرقی نمیکند
دلتنگ که باشی
صبح و ظهر و شب برایت فرقی نمیکند
دلتنگ که باشی
فقط دلتنگی …
♥
♥
♥
♥
♥
♥
دلتنگ شدن برای کسی …
این نیست که از آخرین باری که او را دیده اید
یا با او صحبت کرده اید چقدر گذشته است !
بلکه دلتنگی آن لحظه ایست که در حال انجام کاری هستید
و آرزو می کنید که …
کاش او نیز اکنون کنار شما بود !!!
♥
♥
♥
♥
♥
♥
فاصله
آزمونِ دل هاست !
یا دلتنگ می شوی
یا
فراموش …
♥
♥
♥
♥
♥
♥
دلتنگ که شدی
بیا اینجا
تا دلت بخواهد
دلم برای تو تنگ است …
♥
♥
♥
♥
♥
♥
به احمقانه ترین شکل ممکن دلتنگ کسی هستم
که هیچ خیابانی را با اوقدم نزده ام
اما او
درتمام خاطرات من راه می رود …
♥
♥
♥
♥
♥
♥
دلتنگ شده ام
نمیدانم شاید برای تو
یا شاید برای دیروزهایی که باتو گذشت …
از اینجا صدایټ می کنم
تو از آنــــــجا بغلم کن
♥
♥
♥
♥
♥
♥
من دلتنگ توام
شعر می نویسم
و واژه هایم را کنار می زنم که تو را ببینم
♥
♥
♥
♥
♥
♥
دلتنگ که باشی تمام
تلاشت راهم بکنی
تا خوش بگذرد
فایده ای ندارد
تا نیاید ،تا نباشد
تو دلت تنگ است …
♥
♥
♥
♥
♥
♥
دلتنگ ها بهتر میدانند
که خواب یک نیاز نیست
تنها یک بهانه است !
تا آدمی به شب «پناه» ببرد
♥
♥
♥
♥
♥
♥
زیبا ترین دلتنگی دلتنگ بودن برای توست
و تلخ ترین آن دلتنگ ماندن برای تویی که می دانم دیگر ندارمت
♥
♥
♥
♥
♥
♥
دلتنگ که باشی آدم دیگری میشوی
خشن تر
عصبی تر
کلافه تر
و تلختر
با اطراف هم کاری نداری
همه اش را نگه میداری
دقیقاسرهمان کسی خالی میکنی که دلتنگش هستی
♥
♥
♥
♥
♥
♥
دلم تنگ است
برای کسی که نمیشود او را خواست
نمیشود او را داشت
فقط میشود سخت برای او دلتنگ شد
و درحسرت آغوشش سوخت
♥
♥
♥
♥
♥
♥
از یه جایی به بعد
اونقدر دلت برای آدمی که بودی
تنگ میشه که دیگه فرصتی برای دلتنگ شدن واسه آدمایی که نیستن نداری ..
♥
♥
♥
♥
♥
♥
و اگر می نویسم، دوست دارم بدانی
در خلأ دنیای بی جاذبه از نبودنت، عجیب معلقم
می چرخم و می چرخم و می چرخم
و در چشم های ناباور یک سرگردان دلتنگ کسی را می بینم شبیه خودم
که هنوز عاشق کسی ست شبیه تو
وجودی سایه وار و حضوری کمرنگ
حضوری بسیار بسیار کمرنگ
که نوشتن برایش منصرف می کند مرا
از مرگ و نبودن …
♥
♥
♥
♥
♥
♥
دلتنگم
دلتنگ روزهای باتو بودن
من صدایت کنم “عشقم
و تو بگویی “جونم
و من سیرنشوم ازاین جانم گفتنهایت
و باز صدایت کنم
و بازصدایت کنم
روزهای خوب چه زود تمام میشوند